تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 14 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام موسی کاظم (ع):حق را بگو اگر چه نابودى تو در آن باشد، زيرا كه نجات تو در آن است... تقواى ال...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804257513




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

روزنوشته‌های حسن روحانی


واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: روزنوشته‌های حسن روحانی

روزنوشته‌های حسن روحانی

طنز:اعتدال هم حدی دارد! جایتان خالی آنقدر گفتم که همه حضار به گریه افتادند. داد می‌زدم «بذار اینم بگمممممم!» حضار می‌کوبیدند روی پایشان و می‌گفتند: «نگو نگو نگوووو!»

احسان ابراهیمی نوشت:15 بهمن 1392؛ ساعت 11:22 صبحدر دانشگاه بهشتی با روسای دانشگاه‌ها صحبت کردم. یک لحظه کنترل از دستم خارج شد، از دهنم پرید یکی دو تا بد و بیراه به برخی‌ها گفتم. بعد دیدم حالا که کنترل از دستم خارج شده، چه یک وجب، چه صد وجب، چه تا ته؛ بگذار بگویم! جایتان خالی، سر درد دلم باز شد، هرچه ته دلم سنگینی می‌کرد گفتم. کمی سبک شدم. اعتدال هم حدی دارد! جایتان خالی آنقدر گفتم که همه حضار به گریه افتادند. داد می‌زدم «بذار اینم بگمممممم!» حضار می‌کوبیدند روی پایشان و می‌گفتند: «نگو نگو نگوووو!» از اینکه سخنانم این همه تأثربرانگیز بوده کلی لذت بردم. با خودم گفتم حالا که محفل اهل حال است و همراهی می‌کند، پا را از بیان واقعیت‌ها فراتر بگذارم و شروع کنم به سیاه‌نمایی کردن! ولی فرشته روی شانه راستم بهم تشر زد که «حسن! از مدار انصاف خارج نشو.» فرشته روی شانه چپم در گوشم نجوا کرد: «خارج شو حسن! خارج شو! یک حالی می‌ده!» آخرش از مدار خارج نشدم. نه که فکر کنید حرف فرشته راستیه را گوش کردم، نه! راستش همکاران از اتاق فرمان همان لحظه خبر آوردند که چند نفر از «باسواد»های مجلس که از هیچ کجا هم تغذیه نمی‌شوند، مثل رسایی و بذرپاش، از اینکه گفتم «آیا فقط عده‌ای معدود کم سواد که از بخش‌های خاصی تغذیه می‌شوند باید حرف بزنند؟» ناراحت شده‌اند و همان موقع آنلاین واکنش نشان داده‌اند. ساعت 13:30 بعدازظهراز جلسه سخنرانی که برگشتیم، از نهاوندیان پرسیدم: «حالا چی گفته بودن؟» نهاوندیان لیستی از جیبش در آورد و گفت: «آقای رسایی این دفعه رو استثنائا، استثنائا، استثنائا از دستش در رفته و فحش نداده، فقط از ادبیات نامناسب شما انتقاد کرده. قاسم جعفری هم گفته توافقنامه توی مسیر درستی نیست. اما مهرداد بذرپاش...» پرسیدم: «بذرپاش... بذرپاش... کیه؟ نمی‌شناسمش!» گفت: «آقا چطور نمی‌شناسید؟ چند روز پیش بهش تسلیت گفتید؟» کمی فکر کردم و یادم آمد: «آهان! همون پسر جوونه که به خاطر اجرای توافق ژنو عزادار شده بود...» گفت: «آفرین خودشه. اون گفته در پاسخ به این اظهارات رئیس‌جمهور باید گفت، ما بی‌سوادیم و سواد شما هم در نحوه توزیع سبدکالا کاملاً نمایان و مشهود بود. بهترین پاسخ به آقایان همین یک مصرعه که گفت، ادب مرد به ز دولت اوست.» زدم زیر خنده. پرسید: «چرا می‌خندید؟» گفتم: «احساس می‌کنم این شعر رو قبلا یه جای دیگه شنیدمش. ولی یادم نمیاد کجا...» نهاوندیان پرسید: «واقعا یادتون نمیاد کجا؟» گفتم: «البته دولت به همه وعده‌هایی که به مردم داده پایبنده.» پرسید: «چه ربطی داشت به شقایق؟» گفتم: «همینطوری کلا  عرض کردم.» بعد رفتم توی فکر. نهاوندیان پرسید: «به چی فکر می‌کنید؟» گفتم: «فردا می‌خوام با مردم صحبت کنم. موندم چه جوابی بهشون بدم سر ماجراهای سبد کالا...»نهاوندیان گفت: «ولی من یه سوال بنیادی‌تر دارم. بذرپاش گفته "ما بی‌سوادیم و سواد شما هم در نحوه توزیع سبدکالا کاملاً مشهود بود." یعنی رسما بی‌سوادی خودشون رو پذیرفته، به ما هم گفته که بی‌سوادیم. الان سوالم اینه که پس مملکت چطوری چرخش داره می‌چرخه؟» زدم روی شانه‌اش گفتم: «قربون ذهن پر از سوالت بشم، کجای کاری؟ مملکت الان چرخ داره که بخواد بچرخه؟ برادر من! یه عده چرخ مملکت رو برداشتن و فلنگ رو بستن! ما چندماهه در‌به‌در دنبال چرخ مملکتیم که پیداش کنیم بذاریمش سر جاش، که تازه بعدش یه فکری واسه چرخیدنش بکنیم.»وقایع‌نگار 15 بهمن 1392:1. رئیس‌جمهور: «چرا یک عده معدود کم‌سواد باید از توافق ژنو حرف بزنند؟»2. بذرپاش در پاسخ به رئیس‌جمهور: «ادب مرد به ز دولت اوست/ سوادتان در توزیع سبدکالا نمایان بود!»3. گفت‌وگوی زنده رئیس‌جمهور با مردم در روز چهارشنبه از طریق صداوسیما



1392/11/17





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 233]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن