واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا:
یک راوی انقلاب: عکس امام راحل (ره)، موتور محرکه من شد بیرجند - ایرنا - یکی از راویان انقلاب اسلامی گفت: در دوران راهپیمایی ها و مبارزات انقلابی مردم ایران که 16 سال داشتم، برای نخستین بار دیدن تصویر حضرت امام خمینی(ره)، چنان در من انگیزه و شور انقلابی ایجاد کرد که برای ورود ایشان به کشور، لحظه شماری می کردم.
ˈغلامرضا رضاییˈ متولد 19 دی ماه سال 1340 بیرجند که یکی از آزادگان دوران هشت سال دفاع مقدس نیز می باشد، در گفت و گو با خبرگزاری جمهوری اسلامی افزود: اواخر سال 56 جمعی از جوانان در منزل آقای شبانی یا مسجد جامع پایین قلعه تاریخی بیرجند در قالب گروه های کوچک تشکیل جلسه می دادند که در یکی از این جلسات من نیز حضور یافتم.
وی افزود: حضور من در نخستین جلسه، مربوط به شرکت در نماز مغرب و عشا و به امامت آیت الله ˈعارفی بزرگˈ بود که بعد از پایان نماز جوانان انقلابی نسبت به حضور من کمی دچار ابهام شده بودند، اما زمانی که خود را بیشتر معرفی کردم و از ابراز علاقه من برای شرکت در فعالیتهای انقلابی اطمینان حاصل کردند تعدادی از اعلامیه های حضرت امام خمینی (ره) را برای توزیع به من دادند.
رضایی گفت: هر چند اصل حضور من برای همین بود، اما وقتی برای نخستین بار تصویر حضرت امام خمینی (ره) را دیدم و یکی از تصاویر ایشان را از آن جمع انقلابی گرفتم، چنان حالی به من دست داد که اصلا توزیع اعلامیه ها فراموش کرد و از شدت خوشحالی از مسجد بیرون آمدم و برای آنکه کسی آن عکس را دست من نبیند داخل پیراهنم مخفی کردم.
وی افزود: شب موقع خواب تصویر امام راحل (ره)را دستم گرفته و تا دقایقی زیادی به آن خیره شده و با تصویر نجوا می کردم.
رضایی ادامه داد: از فردا و در بین ساعت تفریح مدرسه، تصویر امام خمینی (ره) را لای کتاب گذاشته و در حیات مدرسه با خودم همرا داشتم اما راجع به آن با کسی حرف نمی زدم.
وی در بخش دیگری به خاطرات سال 57 خود اشاره کرده و افزود: روزی در کلاس نشسته بودیم که صدای انقلابیون کلاس را بهم ریخت، زیرا آنها وارد مدرسه ما شده بودند و بعد از ورود به هر کلاس درس، قاب عکس شاه را به زمین زده و می شکستند.
رضایی گفت: معلم ما برای مانعت از ورود انقلابیون به کلاس درس، میزی را پشت درب کلاس گذاشت، اما جوانان انقلابی با فشار دادن در، وارد کلاس شدند و یکی از آنها قاب عکس شاه را پایین کشیده و شکست.
وی در ادامه افزود: در یکی از راهپیمایی ها که به همراه یکی از معلمانم به نام شهید ˈشریفی نیاˈ به سه راه اسدی نزدیک کافه دانشمندان رسیدیم، یکی از ماموران شهربانی با باتون ضربه محکمی به من و معلمم زد، شهید شریفی نیا بلافاصله سیلی محکمی به مامور مزبور زده و هر دو به گوشه دیگر خیابان فرار کردیم.
رضایی گفت: حتی به یاد دارم گاه در برخی راهپیمایی ها برای سرکوب مردم نیروی کمک از شهربانی درمیان به بیرجند گسیل می داشتند.6666/110
انتهای پیام /*
: ارتباط با سردبير
[email protected]
17/11/1392
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 26]