تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 8 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):روزه دارى (در حكم) دهانى است كه جز به خير سخن نگويد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1835148985




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

وقف و مقايسه آن با صدقات


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
وقف و مقايسه آن با صدقات
وقف و مقايسه آن با صدقات نويسنده: سيد علي مدرس موسوي بهبهاني وقف و مقايسه آن با صدقاتانگيزه مؤثر و نزديک در به نگارش آوردن اين ملاحظات، تکميل و توضيح مقاله‏اي است که در موضوع «وقف از نظر فقه و قانون مدني» پيش از اين در همين فصلنامه نوشته‏ام. در آن مقاله ياد کرده بودم که کلمه «وقف» و مشتقات آن در قرآن و سنت و حتي آثار فقهاي متقدم ديده نشده است، و ادله مشروعيت وقف همان ادلّه مشروعيت صدقات است. در اينجا بر سر آن هستم که با اشاره به مبحث زکات، وجوه امتياز و افتراق «وقف و صدقه» را با ياري خداوند به دست دهم.علاوه بر اين در بخشهاي مختلف مسأله وقف، بسياري از مسائل را به اجمال و اختصار برگزار کرديم که سزاوار است آنها را مفصل‏تر بررسي کرده به نکات روشن‏تري دست يابيم. همچنين به برخي مسائل و موضوعات جنبي نيز در آن مقاله به اجمال اشاره رفته بود که بي‏مناسبت نيست شرح و تفصيل بيشتري پيرامون آنها داده شود؛ از قبيل آنکه وظيفه فقيه چيست؟ استنباط احکام يا تعريف و تشخيص موضوعات؟ و اينکه آيا انحصار مباحث فقهي در احکام و عبادات و عقود و ايقاعات منطقي است؟ يا بايد در اين تقسيم‏بندي تجديدنظر کرد و بر اساس يک مبناي شرعي و منطقي مسائل فقهي را تقسيم‏بندي نمود؟ و نکات باريک ديگر که ان‏شاءاللّه‏ در اين مقاله به مناسبت‏هاي مختلف بدان اشاره خواهم کرد.براي اينکه نوشته نظمي طبيعي داشته باشد لازم است نخست سه کلمه: «وقف، صدقه و زکات» تعريف و معني شود، آن‏گاه احکام و اقسام اين سه مقوله و تمايز آنها در ماهيت و در احکام از نظر فقهي و قانوني بررسي شود. و اگر فرصتي دست داد جنبه اجرائي آنها را در دوران حکومت اسلامي در سرزمين‏هاي اسلامي از نظر مي‏گذرانيم.در خصوص تاريخچه اخذ صدقات و چگونگي جمع‏آوري و مصرف آن نيز سخن خواهيم گفت، نکته مهمي که لازم است اينجا آورده شود اين است که صدقه ـ همين‏طور دو مورد ديگر ـ از جهت فقهي و قانوني چه ماهيتي دارد؟ آيا عقد است يا ايقاع يا عبادت يا حکم؟ علاوه بر اين بايد معلوم کرد که صدقه ناقل مالکيت صدقه‏دهنده است يا صرفا موجب اباحه تصرف براي ديگران است؟ آيا مال‏الصدقه به تملک چه کسي در مي‏آيد؟ آيا رضاي شخصي که مال‏الصدقه به تصرف او در مي‏آيد لازم نيست؟گذشته از نکات ياد شده که جنبه‏هاي حکم وضعي صدقه را بايد معلوم کند، بايد دانست که آيا از جهت حکم تکليفي، صدقات چه حکمي دارند؟ صدقه‏دادن واجب است يا مندوب يا مباح؟ آيا حکم تکليفي در مورد صدقات برحسب موارد و اوضاع مختلف فرق مي‏کند؟ مثلاً صدقه دادن به مسلماني که نياز حياتي دارد و مي‏خواهد سدّ رمق کند واجب است و صدقه‏دادن به درويشي که در اين حد فقير نيست مستحب و صدقه‏دادن به افرادي که آن را خرج اعتيادات خود مي‏کنند مثلاً مکروه يا حرام است؟ آيا صدقه دادن به غيرمسلمان، ـ کتابي و غيرکتابي ـ چه حکمي دارد؟ آيا جهات ديگر از قبيل قرابت و خويشاوندي و يا همجواري و يا هموطن بودن در حکم تکليفي صدقات اثر دارد يا نه؟ و بالاخره آيا بررسي نکات ياد شده جنبه فقهي و حقوقي دارد، يا از مسايل اجتماعي و اخلاقي است؟ و چه‏بسا جهات ديگر بشود فرض کرد که هم در تعيين ماهيت فقهي و حقوقي صدقه اثر داشته باشد و هم در حکم تکليفي آن بي‏اثر نباشد.در همين‏جا پاسخ اين سؤال را که «آيا بررسي مطالب ياد شده جنبه فقهي و حقوقي دارد يا نه؟» مي‏توان داد و گفت: آري اين مسائل جنبه فقهي و قانوني دارد، زيرا درباره افعال عباد است، يعني حکم صدقه دادن را که يکي از کارهاي عباد و مردم است از نظر فقهي و قانوني معلوم مي‏دارد و هر مسأله‏اي که حکم عمل و کار بنده را معلوم کند جنبه فقهي و قانوني دارد و فرقي نيست که حکم، وضعي يا تکليفي باشد.همچنيـن بايد ديـد که صدقه با وقف چه نسبتي دارد؟ آيا در آيات و احاديث چه مطالبي در مورد صدقه آمده است؟ قبل از بررسي مطالب ياد شده لازم است مفهوم لغـوي و اصطلاحـي «صدقه» و «زکات» را در لغت و اصطلاح فقهي بيان کنيـم تا وجه امتيـاز آنها و تفاوت آنهـا بـا وقف مشخص گردد.صدقه: آنچه به درويش دهي در راه‏خداي تعالي (منتهي‏الارب) . آنچه به راه‏خدا به فقرا دهند (غياث‏اللغات) . هرچه بدهند نه بر سبيل وجوب (مهذّب‏الاسماء) مؤلف کشاف اصطلاحات‏الفنون مي‏گويد: صَدَقه (با دو فتحه) مشتق از صدق، بخششي را نامند که به‏منظور احراز ثواب باشد، نه به منظور اکرام، زيرا چنين بخشايشي راستي و خلوص بخشاينده را حکايت کند، کذا في الجامع الرموز (کشاف اصطلاحات‏الفنون به نقل لغت‏نامه دهخدا) .در تاريخ تمدن آمده است که صدقه و زکات دو اسمي است که يک معني دارد و از مسلمانان متمول گرفته و به فقراي اسلام داده مي‏شد. صدقه يا زکات در مرکز (دارالخلافه) ديوان مخصوص داشت و شعب آن در تمام ممالک (شهرها و قصبات) داير بود و مأمورين مخصوص آن را جمع و تفريق مي‏کردند.زکات: **زيرنويس=بايد دانست که کتابت اين کلمه به صورت «زکات» است بر وزن و صورت «حيات» ، ولي در قرآن مجيد به صورت «زکوة» کتابت شده چنان‏که در کلمه «صلوة» .@ صاحب کشاف اصطلاحات‏الفنون ذيل کلمه «زکوة» مي‏گويد: از جهت وزن و کتابت مانند کلمه «صلوة» و اسم مصدر است از «تزکية» . او اضافه مي‏کند اين کلمه در لغت به معناي رشد و نموّي است که از برکت خداي متعال باشد. و در شريعت (فقه) مقدار معيني از نصاب است که سالانه، مسلمان آزاد مکلف بايد آن را در راه خدا به فقير مسلمان غيراولاد بني‏هاشم و غيرآزاد شده اولاد هاشمي بدهد.کلمه «زکات» شامل صدقه هم مي‏شود و با کلمه «معيّن» صدقه خارج مي‏شود، زيرا در صدقه مقدار معين نيست و کلمات «آزاد و مسلمان و مکلف» شرايط شرعي وجوب زکات است همان‏طور که عقل و بلوغ نيز شرط است، و اينکه گفته شد به «فقير مسلمان غيرهاشمي و غيرمولاي هاشمي» داده مي‏شود به آن‏جهت است که زکات را به شخص مالدار، کافر، اولاد هاشم و آزاده شده اولاد هاشم نبايد داد. و قيد اينکه «در راه خدا باشد» به اين‏جهت است که زکات از عبادات است و بايد از روي خلوص نيّت براي خدا باشد. همو اضافه مي‏کند که در اصطلاح شرعي تعاريف ديگري نيز براي زکات آورده‏اند که نزديک به همين تعريف است و نيازي به ذکر آنها نيست، ولي بر همين تعريف اصطلاحي اين اشکال وارد است که «دادن مقدار معيّن از اموال مخصوص» در شرع زکات است، نه «مقدار معين از مال» ، زيرا زکات واجب شرعي است و وجوب به فعل مکلف تعلق مي‏گيرد، چنان‏که در نماز هم، اداي آن واجب است نه خود قرائت و رکوع و سجود، ولي ظاهرا در شرع (فقه) به هر دو معني (دادن زکات و مقدار معين مال) به کار رفته است.خلاصه، متعلَّق حکم شرعي، افعال عباد است. صاحب کشّاف مي‏افزايد: اين اشکال وارد است. **زيرنويس=کشاف اصطلاحات الفنون، ذيل: زکوة.@.از آنچه ياد شد يک‏وجه تمايز ميان زکات و صدقه معلوم مي‏شود و آن اينکه صدقه مقدار معين از مال نيست، ولي زکات مقدار معين است، اما علاوه براين وجه تمايزي که از کشاف نقل شد، وجوه تمايز ديگري ميان صدقه و زکات از همين تعريف به دست مي‏آيد بدين‏شرح:1ـ زکات واجب و صدقه مندوب است.2ـ زکات بايد سالانه پرداخت شود، ولي صدقه در تمام اوقات سال داده مي‏شود.3ـ زکات به فقير مسلمان داده مي‏شود، امّا صدقه را مي‏توان به غيرمسلمان نيز داد.يک وجه اشتراک ميان صدقه و زکات آن است که هيچ‏کدام به هاشمي تعلق نمي‏گيرد و نکته ديگر اينکه از همين تعريف تاحدي تمايز زکات و صدقه با وقف نيز معلوم مي‏شود.در اينجا در مورد کلمه «وقف» هرچند نوعي تکرارگونه است، توضيح بيشتري مي‏آوريم، تا تميز آن با زکات و صدقات از جهت ماهيت و احکام بهتر روشن گردد. به‏نظر نگارنده مباحث مربوط به اين مسائل فقهي و حقوقي با هم اختلاط و امتزاج پيدا کرده و در کتابهاي مربوط به صورت پراکنده آمده و حدّ و مرز آنها به‏طور دقيق روشن نشده است. لذا ابتدا کلمه «وقف» را از جهت معاني لغوي و اصطلاحي بررسي کرده، آن‏گاه به ذکر اقسام، احکام و شرايط آن مي‏پردازيم.وقف: صاحب کتاب الفقه علي‏المذاهب الخمسة در آغاز کتاب در تعريف وقف چنين مي‏نگارد: جمع وقف «وقوف و اوقاف» است و فعل «وقف» از آن مشتق است و فعل «اوقف» به ندرت به کار رفته است. اين سخن علامه حلّي است در کتاب تذکرة: اين کلمه در لغت به‏معني منع است چنان‏که وقتي گفته شود: «وقفت عن‏السير» به‏معني «امتناع از حرکت» است. و در اصطلاح شرعي يک نوع عطيّه (بخشش) است که لازم آن حبس عين مال و رها و آزاد بودن منفعت آن است. مقصود از حبس عين مال آن است که عين موقوفه ميراث نمي‏شود و تصرف در آن به صورت بيع و هبه و رهن و اجاره و اعاره و اشباه آن ممنوع است و مقصود از آزاد بودنِ منافع عين موقوفه آن است که منافع و ثمراتِ عين، صرف مواردي که واقف تعيين کرده بشود بدون دريافت عوض. به عقيده بعض فقها در مذهب اسلام وقف‏کردن بجز در مورد مسجد مشروع نيست، زيرا با مبادي شرعي منافات دارد. و اين قول متروک است. تمام مذاهب فقهي بجز مذهب مالکيه اتفاق دارند براينکه وقف بايد مؤبّد و مستمرّ باشد تا تحقق يابد. و به همين‏جهت آن را «صدقه جاريه» مي‏خوانند.بنابراين اگر وقف را محدود به مدتي معين کند؛ مثلاً ده‏سال يا تا زماني که آن را به ملکيت خود برگردانم، يا تا زماني که خودم يا فرزندانم بدان نياز پيدا کنيم يا تا زماني که چنين و چنان شود، وقف به معناي صحيح آن محقق نمي‏شود. به نظر اکثر فقهاي اماميه عمل مالک ياد شده از جهت وقف بودن باطل است، ولي حبس شرعي است، البته به شرط آنکه مالک قصد حبس مال را داشته باشد؛ امّا اگر قصد وقف داشته باشد نه حبس است و نه وقف.معناي «حبس» شرعي آن است که انتفاع از عين مال مورد حبس در مدتي که مالک تعيين کرده صحيح است و پس از انقضاي مدّت، عين مال به مالکيت مالک اصلي عين بر مي‏گردد.باري در مورد شراط دائمي بودن و استمرار وقف، اختلاف‏نظر است. فقهاي مالکيه شرط استمرار را صحيح نمي‏دانند و برخي اين شرط را محلّ وقف نمي‏دانند، امّا اگر وقف بر جهتي باشد که عادتا از ميان مي‏رود و دوام نمي‏يابد؛ مثل اينکه وقف بر فرزندان موجود خود کند يا وقف بر کساني کند که معمولاً منقرض مي‏شود. آيا در اين صورت وقف صحيح است يا باطل و اگر صحيح است پس از انقراض موقوف‏عليهم، مالک عين موقوفه چه کسي خواهد بود، مورد اختلاف است. بسياري بر اين عقيده هستند که پس از انقراض مورد وقف، مالکّيت عين به نزديک‏ترين خويشاوندان واقف مي‏رسد، و همين‏نظر يکي از دو نظر فقهاي شافعي است.فقهاي حنفي اين وقف را صحيح مي‏دانند و وقف را پس از انقراض مورد آن راجع به فقرا مي‏دانند، مالکي‏ها براين عقيده‏اند که پس از انقراض جهت وقف، عين موقوفه به نزديک‏ترين فقراي واقف مي‏رسد. و فقهاي اماميه قائل‏اند بر اينکه اين وقف صحيح است و پس از انقراض جهت وقف، عين موقوفه به ملکيت ورثه واقف مي‏رسد. **زيرنويس=الفقه علي المذاهب الخمسه، محمدجواد مغنيه، ص585 تا 587.@.از آنچه تاکنون آورده شد مي‏توان نتيجه گرفت که فرق زکات و وقف و صدقات از جهت ماهيت اين است که زکات عبادت مالي است و وقف نوعي خاص بين عقد و ايقاع و عبادت است که نقل مالکيت را از مالکِ عين افاده مي‏کند و صدقه عملي است در پاره‏اي موارد عبادي (اگر به قصد قربت باشد) ولي ناقل مالکيت صاحب مال نيست؛ زيرا دليلي بر انتقال مال از مالکيت مالک در دست نيست و بنابراين، اصل، بقاي مالکيت مالک است. و در پاره‏اي موارد تنها يک عمل نيک است بي‏آنکه عبادت محسوب شود و اين در صورتي است که صدقه‏دهنده کافر باشد يا قصد قربت نداشته باشد، که در فرض ياد شده حکمي وضعي ندارد و نه عبادت است و نه معامله، اما از جهت حکم تکليفي و اقسام هريک آنها مباحثي است که از اين پس مورد بررسي قرار خواهد گرفت. وجوه اختلاف کلمات زکات و صدقه و وقف به‏اختصار چنين است:1ـ وقف و صدقه واجب نيستند به خلاف زکات.2ـ مقدار مال وقف و صدقه معين نيست امّا مقدار زکات معين است.3ـ صدقه و زکات به هاشمي تعلق نمي‏گيرد ولي وقف بر هاشمي صحيح است.4ـ در زکات قصد قربت شرط صحت است اما در وقف و صدقه قصد قربت شرط صحت نيست و اگر شرط دانسته شود، شرط ثواب و کمال است.براي روشن‏تر شدن تمايز ماهوي اين سه لازم است تحقيق و امعان نظر بيشتري به عمل آيد، لذا به نظر رسيد که آنچه را پاره‏اي از فقهاي اماميه تحت عنوان کتاب «اوقاف و صدقات» آورده‏اند ذکر کرده بررسي کنيم تا ضمن آن، اختلاف‏نظر فقهاي اماميه هم تا اندازه‏اي معلوم شود.شيخ‏الطائفة در کتاب النهاية في مجردالفقه والفتاوي تحت عنوان «الکتاب‏الثامن في‏الاوقاف والصدقات» به تفصيل درباره مباحث «وقف» سخن مي‏گويد، آن‏گاه «سکني و عمري و رقبي» و سپس اقسام «هبه» را شرح مي‏دهد و احکام آنها را بيان مي‏دارد و در ضمن بيان اقسام و احکام هبه، اشاره‏اي به «صدقات» دارد بي‏آنکه ماهيت آن را معلوم کند؛ يعني معلوم دارد که صدقه چيست؟ آيا از اقسام هبه است؟ و اگر چنين است عقد است يا ايقاع يا عبادت؟ محقق هم در شرايع کتابي تحت همين عنوان دارد و همان احکام و مباحثي را که شيخ در نهايه آورده است با اختلاف تعبيرات مي‏آورد؛ بي‏آنکه اصولاً اشاره‏اي به «صدقه» داشته باشد. در تفحص مختصري که به عمل آوردم نديدم فقيهي «صدقه» را تعريف کرده و به ذکر ادله و احکام آن بپردازد فقها يا اصولاً اسمي از «صدقه» نياورده‏اند و يا اينکه ضمن مباحث مربوط به «نحل و هبات» به احکام آن پرداخته‏اند، بي‏آنکه اثر حقوقي آن عمل را به‏طور روشن و صريح ذکر کرده و يا ماهيت حقوقي و فقهي آن را معلوم دارند. باري اينک ترجمه عبارت شيخ در کتاب نهاية:مکروه است که انسان آنچه را به همسر خود بخشيده، پس بگيرد، همان‏طور که مکروه است زوجه آنچه را به شوهر هبه کرده پس بگيرد، و هر چيز را که انسان در راه خدا داده به هيچ‏وجه روا نيست آن را پس بگيرد. و هم هر چيز را که انسان در راه‏خدا «صدقه» داده است روانيست که با فروختن يا هبه‏کردن يا صدقه‏دادن به خود برگرداند، اما اگر به ميراث به او برگردد رواست.و اگر کسي مالي جدا کرد که آن را در راه‏خدا به «صدقه» دهد، ولي آن‏کس که مي‏خواست صدقه به او بدهد درگذشت (پيش از آنکه صدقه به او تسليم شود) بايد آن را به ديگري به «صدقه» بدهد و جزء اموال خود در نياورد. **زيرنويس=النهاية في مجرد الفقه والفتاوي، ج2، ص619، چاپ دانشگاه تهران.@.اين بود تمام سخني که شيخ در باب صدقه گفته است و با ملاحظه در کلام وي مي‏بينيم گذشته از اينکه سخني در مورد ماهيت صدقه نگفته و معلوم نکرده است که صدقه عقد است يا ايقاع يا عبادت حکم به عدم جواز استرداد مالي که به صدقه داده شده را نيز مبهم مي‏گذارد و معلوم نيست که مقصود وي حرمت استرداد مالي است که به صدقه داده شده يا کراهت آن؟ و نيز معلوم نيست که مال از ملکيت صدقه‏دهنده خارج شده است يا تنها برگردان آن به اموال صدقه‏دهنده مکروه يا حرام است؟ و اگر مقصودش آن باشد که از مالکيت صاحب مال خارج شده است، چگونه از طريق ارث به مالکيت وي در مي‏آيد؟ بعلاوه دليل نقل مالکيت چيست؟محقق حلّي يکي از کتابهاي شرايع‏الاسلام را تحت عنوان «وقوف و صدقات» قرار داده و تحت اين عنوان از وقف و سکني و رقبي و هبات بحث مي‏کند. او تنها در مورد بعض اقسام هبه، استرداد مال موهوب را جائز نمي‏داند. عجيب آن است که با آنکه عنوان کتاب «وقوف و صدقات» است، اصلاً اشاره‏اي به صدقه ندارد؛ نه از جهت حکم و نه از جهت ماهيت.اشکال ديگري که هم به شيخ‏الطائفه و هم به محقق ـ به نظر ـ وارد است، اينکه اصولاً از نظر معني، کلمه «صدقه» با کلمه «زکات» تناسب و قرابت بيشتري دارد تا با کلمه «وقف» . و لذا هم در لغت، برخي زکات و صدقات را به يک معني دانسته‏اند و هم در لسان شرع ـ چه در قرآن و چه در احاديث ـ. کلمات «زکات و صدقات» بيشتر با هم آمده و قريب‏المعني به‏کار رفته است. تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 663]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن