محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1843434327
گپ و گفت مفصل فارس با مجید نظافت یزدی به مردم ایرادی نیست، مدیران فرهنگی ایراد دارند/شاعری که به تنهایی یک ملت بود
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: گپ و گفت مفصل فارس با مجید نظافت یزدی
به مردم ایرادی نیست، مدیران فرهنگی ایراد دارند/شاعری که به تنهایی یک ملت بود
چرا نگوییم بده بستان دوباره رایج شد. شعاری هم میگوئیم. شاید مسئولی پیدا شود جلوی این بده بستان را بگیرید. ما در این شعر هم به اندازه فهم مسئولین سخن میگویم. اگر برای اهل فضل بخواهیم بگوییم به گونه دیگری خواهد بود.
خبرگزاری فارس - گروه ادبیات انقلاب اسلامی؛ یکی از خوش سخنترین شاعران و منتقدانی که در طی عمرم دیدهام «مجید نظافت یزدی» است که اگر لقب «استاد» را قبل از این اسم آرام نیاوری حق مطلب را ادا نکردهای. شیفتگی قابل توجهای که در کلام او نسبت به انقلاب و ارزشهای انقلاب است در خیلی اوقات وادارش میکند که زبان به طنز بگشاید و در نهایت بغض، لبخند بزند. لبخند بزند بر تبعیضها و تزویرها و ... نظافت از نسل اول شاعران انقلاب اسلامی است که در مشهد است و امروز پیشکوست شاعران مشهدی است. وی در شهر تازه تاسیس «گلبهار» ساکن است. به منزل او رفتم تا از خودش و شعرش بیشتر بشنوم. این گفت و گوی خواندنی را در چهار بخش تقدیم تان می کنیم: 1- شاعری به نام محمدتقی صبوری جنتی - شما در حوزه کارهای تدوینیتان کتابی به نام «تمام شد و رفت» دارید. که گزینش کارهای سپید محمدتقی صبوری جنتی است. علاقه شما به شعر سپید باعث شده به طرف شعر آقای جنتی بروید؟ علاقه من جای خودش، ایشان شاعر و روزنامهنگار فاضلی بود که در سالهای ابتدایی انقلاب و قبل از انقلاب در روزنامه خراسان در صفحات فرهنگی به طور جدی کار میکرد و روزنامهنگار شناخته شدهای بود و شاعر خوب و قدری هم بود. آدم صاحب اطلاعی هم در حوزه هنر بود. نقاشی و تئاتر را خوب میشناخت. نقد در مورد نقاشی، تئاتر، شعر و مباحثی در این زمینهها داشت. نقاشی هم میکشید. آدم صاحب اطلاعی در حوزه هنر بود. روزنامهنگاری و شاعری دو موضوع دیگری بود که همواره به آن پرداخته بود. وی در آموزش و پرورش هم کار میکرد. ایشان تا وقتی مرحوم شد توفیق پیدا نکرد اثری چاپ کند. یکی دو سال قبل از فوتش کارهایش را جمع کرده بود؛ حدود چهارصد پانصد صفحه اینها را داده بود به یک نشری که منتشر کند، منتها یک مقداری طول کشیده بود. بعد هم آنها هی کار را حروفچینی و آماده میکردند. و او میگرفت کار را بازبینی کند. در کنار آن کار دوباره یا شعر زیاد میکرد یا کم میکرد و باز دوباره کار برای حروفچینی میرفت. خلاصه ناشر به تنگ آمده بود و میگفت ما دهبار دستنویس صبوری جنتی را گرفتیم حروفچینی کردیم، هر دفعه دوباره حروفچینی را تبدیل به دستنویس میکرد و میداد میگفت این را ببرید! بالاخره این ماجرا کش آمد تا از دنیا رفتن ایشان. آقای «گل محمدی» ناشر که خودش نیز شاعر است و همچنین خانواده مرحوم صبوری جنتی به من مراجعه کردند. نهایتا خانواده مرحوم متنی نوشتند و از ما خواستند به عنوان رفیق جنتی و یکی از کسانی که در حوزه شعر سپید نفس میکشد، کتاب ایشان را اصلاح کنم و کار نهاییاش را انجام دهیم تا چاپ شود. نتیجهاش این کتاب شد که قابل نقد و بررسی هم هست. * شاعری که به تنهایی یک ملت بود - گاهی اوقات شعر سپید صبوری جنتی، شعر موج نو نمیشود؟ چرا میشود. شعر سپیدش هم یک شعر سپید متفاوتی بود، از شعر سپیدی که یک روند عادی پیدا کرده بود و تقریبا میشود گفت فضای شناخته شدهای بود، گاهی عبور میکند. به هر حال «صبوری جنتی» شاعری است با یک زبان متفاوت، نگاه متفاوت و شاعری بسیار شخصی، چون در محافل شعری شرکت نمیکرد که تحت تاثیر همنسلهای خودش قرار بگیرد و هم این قدر برای خودش جایگاه قائل بود که شعر دیگران را خیلی جدی نمیگرفت. ایشان شخصی بود که به تنهایی یک ملت بود. کار خودش را انجام میداد، مخاطب خاص خودش را هم داشت، خیلی هم به شعر دیگران توجه نداشت و متاسفانه به اندازه جایگاه شعریاش شناخته نشد. - شعرهایش را برای شما هم میخواند؟ بله، برای ما هم میخواند. گاهی اوقات که به جلسات میآمد، شعر میخواند و در مورد شعر خوب صحبت میکرد. آدم مطلعی بود. خانوادهاش به من مراجعه کردند چون میدانستند من با فضای شعریاش آشنا هستم و از خود شاعر هم شناخت خوبی دارم در نتیجه کار را به من واگذار کردند. قبل از چاپ هم که آن را به دوستان شاعر نشان دادم گفتند کار قابل قبولی است. حتی چند نفری هم صحبت شد که مقدمه بنویسند، منتها دیگر زمان داشت میگذشت. میخواستیم به سالگردش برسد و فرصتش پیش نیامد از مقدمه دوستان صاحبنام استفاده کنیم. * نمیشد خیلی شعرش را نقد کرد - شما هم کارهای ایشان را جایی نقد کردهاید؟ نه، چون آدم زودرنجی بود نمیشد خیلی شعرش را نقد کرد. به محض اینکه شعرش را نقد میکردی برآشفته میشد و موضع میگرفت؛ مخصوصا در جلسات عمومی، ولی در جلسات خصوصی وقتی دو نفره یا سه نفره بودیم و شعر میخواند، میپرسید نظرت چیست؟ اگر نظر مخالف هم میدادی اگر نمیپذیرفت لااقل سکوت میکرد. - چرا از بین این همه شاعر، مجید نظافت برای گزینش شعر محمدتقی صبوری انتخاب شد؟ عرض کردم یکی این که مجید نظافت در شعر خراسان و میان مسئولین اداراتی که در زمینه شعر مسئولیتی دارند آدم شناخته شدهای است که به عنوان شاعر شعر سپید کم و بیش او را پذیرفتهاند و این شاعر هم شاعر سپیدسرا بود. علت دوم هم این که خانوادهاش شناخت داشتند و میدانستند ما رفاقت و نزدیکی داشتیم با ایشان و با شعرش هم آشناییم. شاید انتخاب به جایی هم بود. 2- درباره منتقدین و شعر طنز - یکی از کتابهای شما گزیده ادبیات معاصر شماره 47 بود. از شکلگیری آن کتاب بگویید. این کتابها را حدود صد و پنجاه جلد «نیستان» چاپ کرده. مجموعهای از شعر و داستان که پنجاه شصت تا کتاب داستان و حدود صد - صد و ده تا کتاب شعر شاعران مختلف کشور آن جا چاپ شده است. عزیزالله زیادی به من زنگ که در خراسان چند نفری از جمله شما یک مجموعه بدهید که چاپ شود. * این شعر خطابی به اهالی نقد است - در این کتاب با عنوانهایی مواجهایم مثل هزار مرتبه خورشید که این «هزار مرتبه خورشید» اسم کتابی از محدثی خراسانی است؟ یک کم عقبتر برویم؛ «هزار مرتبه خورشید» بخشی از یک مصرع مولانا بیدل است. اگر بخواهیم سابقهای برایش معین کنیم حق تقدم از مولانا بیدل است، بعد آقای محدثی هم از آن استفاده کرده، دیگران هم استفاده کردهاند. یکی از شعرهای آن کتاب این است: «ژاندارمهای منطقه شعر/ با شاعر/ مثل سگان قریه/ که با عابر/ برخورد میکنند.» این شعر خطابی به اهالی نقد است. موضوع این شعر "نقد شعر" است. در پیشانی این شعر این بیت از بیدل را نوشتهام: «تا چند به هر عیب و هنر طعنهزنیها/ سلاخ نهای شرمی از این پوست کنیها» یعنی اگر نقد یک مقداری بیادبانه بوده تعریض زده که این اوضاع روزگار است، چون موضوع شعر من دقیقا همین حرف است. سگان قریه اگر عابری رد شود پاچهاش را میگیرند. حالا ژاندارمهای منطقه شعر یعنی بعضی از منتقدانی که در جایگاه ژاندارمی قرار دارند، پاچه شاعر را میگیرند. حرف صریح، روشن و تندی است. - به یک شخصیتهایی ارادت نشان دادید مثل «معین بسیسو». با او ارتباط داشتید یا چیزی از او خوانده بودید؟ معین بسیسو شاعر انقلاب فلسطینی است که شهید هم میشود. شاعر قدری است. انبوهی از شعرهای عاشقانه و نیز شعرهای انقلابی دارد. مثلا میگوید: «آزادی نامت را بر ابرها مینویسم/ آسمان را مصادره میکنند.» من چند تا شعر این طوری از او خوانده بودم و به او ارادت پیدا کرده بودم. این روحیه اجتماعیگری و انقلابیگری که در من است، هر شاعری که نگاه منتقدانهای داشته باشد به او علاقه دارم و دقیقا به خاطر صراحت بیدل است که او را بر خیلی از بزرگان شعر کلاسیک مان ترجیح میدهم. * به منتقد میگوییم ژاندارم! - یک از ویژگی کارهای شما این است که به طنز و گاهی اوقات طنزی که تند میشود ورود پیدا میکنید؟ همین شعر ژاندارم هم شعری جدی و طناز است. در سالهای دور در مورد ژاندارمها، مردم به شوخی میگفتند« کلهم ژاندارم ضد المالیان» چرا که آنها هرجا میرفتند از ستاندن مرغ و خروس مردم ابا نداشتند. وقتی ما در این شعر از بعضی منتقدین به عنوان «ژاندارمهای منطقه شعر» نام میبریم، پدر صاحب منتقدی را که با ژاندارم مقایسه میکنیم را درمیآوریم و البته اینکه به منتقد که میگوییم ژاندارم خالی از طنز نیست. - یک غزل بلند دارید با عنوان توسعه که آن را هم میشود جزو شعر طنز و اعتراض قلمداد کرد: خنجر و گرز و تیغ و مفرغ و خود/ و از این دست هر چه بود و نبود وقت رفتن درون گرمابه/ وانهادیم در کنار عمود شیخنا و استاد حماسی/ تهنیت گفتمان به قول و سرود و الی آخر. از فضای سرودن «توسعه» هم بگویید؟ بله، توسعه بدون منطق مثل دادن یارانه بدون منطق است. شتابناک و بدون پشتوانه عمل کردن جای نقد هم دارد، بگذریم. قدیمها در حمامها یک شعری نوشته بودند به دیوار که: هر که دارد امانتی موجود/ بسپارد به بنده وقت ورود/ نسپارد اگر شود مفقود/ بنده مسئول آن نخواهم بود اهالی ادبیات و مردم این شعر حمامیه را کاملا میشناسند. این دو بیت در این شعر هم آمده، به همین جهت شاید بشود گفت این شعر در کنار تلخی ای که دارد طنازی هم دارد. به هر حال به عنوان کسی که مشکلات را میبیند و فکر میکند به عنوان هنرمند، وظیفهاش است که این مشکلات را لااقل در شعرش بروز و جلوه داده باشد. در بحبوحه توسعه و سدسازیهایی که خیلیهایش را بعدا اصلا نتوانستند آبگیری کنند، سدهایی این طوری بدون تحقیقات زیربنایی و زیست محیطی ساخته شد. توسعهای شتابزده که با آن مخالف بودیم. - کتاب «فرشتگان معاصر» شما با مقدمه محمدکاظمکاظمی چاپ شده. این کتاب برگزیده فصل هم شد که در تهران جوایزی هم به آن تعلق گرفت. الان هم چاپ سوم آن در دسترس است که باز هم یک رگههایی از طنز دارد: مردمان خوب و دلپذیر شدند/ بیدبنهای سر به زیر شدند سروهای سترگ کوچیدنید/ ماندگان کوچک و حقیر شدند روبهان زمان جنگ به تاز/ صلح را آمدند و شیر شدند بده بستان دوباره رایج شد/ همه اهل بده بگیر شدند جای چمران همیشه خالی ماند/ حسنکها ولی امیر شدند و الی آخر... خیلی هم این مسایل و دغدغههای اجتماعی را عریان و متهورانه بیان میکنید. تصور من این است که حرف مرحوم حسن حسینی حرف به جایی است. یک وقتی به ایشان ایراد گرفته بودند که شعرهای بچههای انقلاب خیلیهایشان به شعار پهلو میزند و صریح است. ایشان گفته بود کسی که از تاکسی پیاده میشود و دستش میرود لای در، داد میکشد و نمیآید ادبیات قرقره کند. این مثال اگر چه مثال سادهای است اما خالی از حقیقت نیست. جدای از این حرف نظر شخصی من این است که شعر به عنوان یک پدیده ادبی و هنری باید بیانگر دردهای جامعه باشد؛ ضمن این که انسان ساعتها و لحظات مختلفی دارد؛ لحظات غم، شادی، خشم و اندوه دارد. میتواند شعرهای متفاوتی در حال و هوای متفاوت هم داشته باشد. در میان شعرهای من شعر عاشقانه هم هست و شعرهای پیچیده، که شعریت بیشتر در آن جلوه دارد هم هست. * با این حرف که این شعر به شعار نزدیک است از میدان خارج نمیشوم شعری که به شعار نزدیک است هم وجود دارد. من به شخصه با این حرف که منطقی هم میتواند باشد که این شعر به شعار نزدیک است از میدان خارج نمیشوم. وقتی کسی درد دارد باید به صورتی بگوید که درد دارد، اگر ما خیلی پیچیده بگوییم چه کسی میخواهد بفهمد ما چه میگوییم. «پیر ما گفت خط بر قلم صنع نرفت/ آفرین بر قلم پاک خطا پوشش باد». حافظ میفرماید خطا بر قلم صنع رفته، حالا این که پیر ما گفت خطا بر قلم صنع نرفته از سر قلم خطاپوشی است. برای فهمیدن معنای شعر حافظ باید آدم از یک مراحلی عبور کرده باشد و با یک سطحی از هنر آشنا باشد، زبان هنر را بفهمد تا معنی این شعر را متوجه شود. توده مردم دریافت درستی نخواهند داشت. حالا بحث حافظ بحث سنگینی هم هست. اگر همه مردم هم نفهمیدند اشکال ندارد. ولی ما که شعر اجتماعی میگوییم -چیزی که در زمانه خودمان مطرح است- چرا نگوییم بده بستان دوباره رایج شد. این را میگوییم و شعاری هم میگوئیم. شاید مسئولی پیدا شود جلو این بده بستان را بگیرید. ما در این شعر هم به اندازه فهم مسئولین سخن میگویم. اگر برای اهل فضل بخواهیم بگوییم طبیعتا به گونه دیگری خواهد بود. 3- درباره سیدحسن حسینی - بالا بلند از آسمان شانههای ستبرت ودیعه دستان رشیدت را باز پس بدهی/ چونان که باران ملیح به اقیانوس تن در دهد وقتی این شعر را میخوانم یاد «راز رشید» سیدحسن میافتم. ما، هم نسل با سیدحسن بودیم و بعید نیست شاعران یک نسل تحت تاثیر شعرهای هم قرار گرفته باشند. من به شخصه چون معتقدم انسان امروز بر شانه گذشتگانش ایستاده، یک شاخه جدا مانده نیست و هیچ بعید نیست تاثیر گرفته باشد. برآشفته هم نمیشوم که این تاثیر را کسی پیدا کند و نشانم بدهد. من الان مطمئن نیستم که این شعر تحت تاثیر حسنحسینی بوده ولی این را هم نمیتوانم انکار کنم که شاید من "راز رشید" در ذهنم بوده، چند سالی گذشته بعد از زبان و بیان من که بیرون آمده، تحت تاثیر ناخودآگاه من به این شکل بیرون آمده باشد. * این شعرها از جان حسن حسینی برخاسته؛ بدیهی است که بر جان مخاطب هم مینشیند - نقش سیدحسن حسینی در شعر سپید مذهبی چگونه است؟ با تاکید بر «گنجشک و جبرئیل». «گنجشک و جبرئیل» یک کتاب تاثیرگذار در حوزه شعر مذهبی امروزی و آوانگارد بوده و هست و خواهد بود. اما اگر من بخواهم از حسنحسینی شعر انتخاب کنم «نوشداروی طرح ژنریک» حسن حسینی را ترجیح میدهم، اما تاثیر گنجشک و جبرئیل را این ترجیح دادن من کمرنگ نمیکند. حسنحسینی هم به عنوان یک آدم باورمند، این شعرها از جانش برخاسته؛ بدیهی است که بر جان مخاطب هم مینشیند و تاثیرش را هم گذاشته است. - حسنحسینی را شاعر چه قالبی میدانید؟ با توجه به اینکه او در حوزه شعر سپید کارهای قابل توجهی دارد. در گنجشک و جبرئیل، طرح ژنریک، در رباعی کتاب همصدا با حلق اسماعیل و مثنویهای خوبی که دارد: بیا عاشقی را رعایت کنیم/ ز یاران عاشق حکایت کنیم شما ایشان را شاعر کدام قالب میدانید؟ حسنحسینی در هر دو تا قالب خوب کار کرده است. 4- جشنواره شعر فجر - از شکلگیری کتاب «بر لبه خویش» برایمان روایت کنید. جشنواره شعر فجر دو سال پیش من را به عنوان شاعر برگزیده شعر سپید انتخاب کرد و یک سری هدایا و قولهایی هم دادند؛ از جمله قول چاپ یک کتاب شعر و یک سفر خارج از کشور. سفر خارج از کشور که اول صحبت از فرانسه بود، بعدا تبدیل شد به هندوستان. با تعداد هجده نفر از دوستان شاعر رفتیم. و کتاب هم بعدا طبق معمول کارهایی که یک طرفش ارشاد است و به نتیجه نمیرسد یا بد به نتیجه میرسد، با خلف وعده در مبلغ حقالتالیف وعده داده شده، بالاخره چاپ شد. - صحبت از جشنواره شعر فجر شد. شکلگیری جشنواره شعر فجر و این که سیاستگذاران شعر فجر به این نتیجه رسیدند که شعر هم مثل سینما و هنرهای دیگر فجر داشته باشد؛ این شکلگیری از نظر شما چگونه است؟ یک بحث کلی مطرح است که متاسفانه در کشور و نظام ما یک استراتژی واحد فرهنگی وجود ندارد. ما مثلا برنامه 5 ساله اقتصادی یا 10 ساله مینویسیم، ولی هیچ کس نیامده در این 30 سال که از انقلاب گذشته یک برنامه فرهنگی 30 ساله بنویسد و تکلیف را روشن کند. سلیقهی است؛ هر کس در یک مقطعی و در یک نهادی با شتابزدگی یک کارهایی را شروع میکند. جالب اینجاست که دیر هم شروع میکنند. یعنی سینماگران که منسجمتر هستند، 30 سال پیش میآیند جشنواره فیلم فجر را راه میاندازند. همین جشنواره هم یک استراتژی آیندهنگر و 30 ساله ندارد، یک چیز خلق الساعهای بحث میشود، سی چهل سال ادامه مییابد، هر سال هم بالا پایینش میکنند. * جشنواره استراتژی واحدی ندارد شما همین جشنواره سینما که قدیمترین جشنواره کشور ماست را ببینید؛ یک سال سینمای خارج از کشور داشته یک سال نداشته، یک سال سینما حقیقت داشته یک سال نداشته، یا بحث اینکه فیلمهای کوتاه در این جشنواره باشد یا نباشد. یعنی استراتژی واحدی ندارد. داوران هم که هر سال انتخاب میشوند، بر اساس یک استراتژی از پیش تعیین شده نیست. مثلا فلان کس مسئول جشنواره شده آمده چند تا داور که هم سنخ خودش هستند را آورده. هر سال 5 تا داور که از زمین تا آسمان به هم فرق میکنند. چون دستاندرکاران شعر اکثرا رفیق ما هستند و من میخواهم از بردن اسمها پرهیز کنم، سینما را میگویم که بگویم برگزاری شعر هم آئینهای از برگزاری جشنواره سینمای فجر است. همانطور بدون استراتژی و بدون حساب و کتاب و برنامهریزی شخصی و تازه بعد از 30 سال شاعران ما به این نتیجه میرسند که این کار را بکنیم. دوستان دلسوزی مثل قزوه و امثالهم یک برنامه تدوین میکنند و با مسئولان ارشاد صحبت میکنند؛ مثلا از امسال قرار است جشنواره شعر فجر برگزار شود، حالا چه بخشهایی داشته باشد چه بخشهایی نداشته باشد. هر سال یک گروه میآید؛ یک سال قزوه میآید، یک سال استاد معلم میآید و یا کسان دیگر که همه اینها دوستان ما هستند و از همه اینها هم تشکر میکنم، چون اگر همین کار هم در همین اندازه انجام نمیشد و از آنجا که شاعر میگوید: «به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل» همین راهی که دوستان رفتند بهتر از این است که بنشیند و هیچ کاری نکنند. اما این که تصور کنیم یک کار اصولی انجام شده و یک کار دراز مدت و با برنامهریزی کامل است، تصور خطایی است چون اصلا در حوزه فرهنگ کشور کار با استراتژی و پیش زمینه و پسزمینه انجام نشده. چون من بالاخره روزنامه نگار بودم و کموبیش هستم، در حوزههای مختلف هنر و ادبیات که کار کردهام بیاطلاع نیستم. یک سال مسئول ارشاد خراسان مثلا به شعر علاقه داشته به شعر بها میدهد و بودجه اختصاص میدهد، سال بعد مسئول تئاتری بوده به تئاتر بها میدهد. * سیاستگذاران فرهنگی ما آدمهای ضعیفی هستند - به طور کلی جشنواره شعر فجر را موفق نمیدانید؟ اگر بخواهیم بدون رودربایستی صحبت کنم در حوزه فعالیتهای فرهنگی موفق نبوده ایم. کشور ما که مبتنی بر اسلام و آموزههای اسلامی است در زمینه فرهنگ کار را آنگونه که باید و شاید انجام نداده است. نمیخواهم بگویم اهالی فرهنگ کم کاری کردهاند. شاعر که نشسته شعرش را گفته، سینماگر هم فیلمش را ساخته، ولی سیاستگذاران فرهنگی ما آدمهای ضعیفی هستند، اصلا ما سیاستگذار فرهنگی نداریم. آقای زم مسئول فرهنگی هنری چند سال در حوزه هنری خوب کار میکند، بعد از اینکه چند تا مسئول میآیند و میروند، تازه باز دوباره دوستان هنرمند هنر متعهد در رشتههای مختلف به این نتیجه میرسند که اگر میشود زم را دوباره بیاوریم. مدیری که 20 سال بایکوت شده بود، بعد 20 سال تازه به این نتیجه میرسند همین آدم مقداری کار کرده،به همین خاطر اگر بشود برویم او را بیاوریم، چرا که استراتژی وجود ندارد. مثلا مسئولان بعد از زم چه جایگاه هنری و شناخت هنری داشته اند؟ اگر آن دوست در برنامه و بودجه اصفهان برای خودش کسی است، چه ربطی به فرهنگ دارد؟ الان شما برای یک ماستبندی مسئولی بخواهید میگردید کسی که 5 سال در لبنیاتی کار کرده میآورید، چطور میشود ما در حوزه فرهنگ از برنامه و بودجه مسئول فرهنگی میآوریم. حوزه هنری یک جایی بود که نفس میکشید و به هنر این کشور جهت میداد. مدیر فرهنگی نداریم. مدیران رسانه ملی ما به هر دلیلی پذیرفتهاند که یک نفر را بیاورند لب بزند، برای 5 دقیقه دو میلیون تومان به او بدهند. شاعر را میآورند در صدا و سیما دو ساعت معطلش میکنند، زورشان میآید آژانس بگیرند او به خانه برود. شما برخورد صداوسیما را با هنر میبینید. * چقدر برنامه ادبی در صداوسیما داریم؟ چقدرش برنامه جدی است؟ چقدر ما برنامه ادبی در صداوسیما داریم؟ حالا همان برنامههایی که داریم چقدرش برنامه جدی است. رادیو 7 یک برنامه رادیویی است. توی تلویزیون ما برنامه رادیو 7 پخش میکنند. یک نفر میآید یک ساعتونیم مینشیند شعر حافظ میخواند و معنی میکند. 20 دقیقه فردوسی میخواند و معنی میکند. دو تا تکه نثر ادبی را هم میدهند، دوتا گوینده درجه شش رادیو میخوانند، عکسهای اینها را هم نشان بدهد، خب این که برنامهسازی نیست. - همین هم خیلی بیننده دارد! بله، چون حس دارد. خود من وفتی فرصت کنم و شبکه نمایش فیلم خوبی نداشته باشد رادیو 7 را نگاه میکنم. همین هم از بیبرنامهگی است که مردم از طریق تلویزیون برنامه رادیو 7 را نگاه میکنند. کجای این استراتژی فرهنگی است که ما در تلویزیون برنامه رادیویی پخش کنیم؟ این برنامه مبتنی بر ساخته تصویری است. اگر بنا باشد دوربین بگذاریم یک نفر شعر معنی کند، این که برنامه تلویزیونی نیست. حالا خوب است اسمش را گذاشتهاند رادیو هفت. معلوم نیست چرا باید یکی تا آخر عمرش ممنوعالچهره بشود، ولی یکی از همنسلانش در فیلم فارسیها مجوز بگیرد. مثلا ایرج قادری که بعد از چندین سال مجوز تصویر گرفت. یا مثلا دیگرانی که ممنوعالچهره شدند و کسانی از هنرپیشههای گذشته ممنوعالچهره نشدند. چرا خانمی بیستوپنج سال از انقلاب گذشت تا بتواند ممنوعالچهرهایاش را رفع کند. * به مردم ایراد نمیگیرم، مدیران فرهنگی ایراد دارند اصلا منطق در این اتفاقات وجود ندارد، اتفاقی است. البته آدم دلسوز وجود دارد چون مدیریت فرهنگی وجود ندارد. این آدمهای دلسوز کاری از دستشان برنمیآید. اینها همین مردمی هستند که انقلاب کردند و جبههها را پر کردند. من به مردم ایراد نمیگیرم، مدیران فرهنگی ایراد دارند. جشنواره شعر فجر هم در این چنین محیطی بعد از 25 سال شکل گرفت. صد البته چون دلسوزی کسانی که دستاندر کارش بودند جای شک و شبههای وجود ندارد. بالاخره راه افتادن جشنوارهها تنور ادبیات را داغ میکند و این به ارتقا شعر و ادبیات کمک میکند. اما اینکه بخواهیم بگوییم یک حرکت بینقص انجام شده و هر اتفاقی در این جشنواره افتاده بهترین اتفاق ممکن بوده، این درست نیست. پس عیب اصلی جشنواره شعر فجر همان عیب مدیریت فرهنگی کشور است. - ممنون از وقتی که در اختیار ما گذاشتید. انتهای پیام/
92/11/07 - 11:15
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 98]
صفحات پیشنهادی
حجتالاسلام اوحدی در گفتوگو با فارس: برآیند تمام فعالیتهای کنفرانس وحدت اسلامی «فرهنگی» بود
حجتالاسلام اوحدی در گفتوگو با فارس برآیند تمام فعالیتهای کنفرانس وحدت اسلامی فرهنگی بودمعاون فرهنگی مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی درباره برآیند حاصل از برپایی کنفرانس وحدت اسلامی گفت ما مقوله فرهنگ را از دیگر بخشهای فعالیت مجمع تقریب جدا نمیکنیم چرا که همه نتایج این کنفرادانشگر در گفتوگو با فارس: آگهیهای کتاب، توجه مردم را به سوی کتاب جلب میکند
دانشگر در گفتوگو با فارس آگهیهای کتاب توجه مردم را به سوی کتاب جلب میکندبهزاد دانشگر گفت قطعا کار صدا و سیما در حوزه آگهی کتاب در ترویج مطالعه و کتابخوانی تاثیرگذار است و رسانه باعث میشود کالای فرهنگی بهتر دیده شده و توجه مردم به آن جلب شود بهزاد دانشگر از نویسندگان کشورمگفتوگوی تفصیلی فارس با سیدعباس صالحی معاون فرهنگی ارشاد جریانهای فرهنگی انقلابی حذف نمیشوند/ مسئله چشمه در
گفتوگوی تفصیلی فارس با سیدعباس صالحی معاون فرهنگی ارشادجریانهای فرهنگی انقلابی حذف نمیشوند مسئله چشمه در ارشاد مسکوت است تعبیر روحانی درباره داس مبنای شخصی من استمعاون فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی گفت تا وقتی من هستم مسلم این است که یک جریان فکری و فرهنگی که انسان احساسابراهیمیترکمان در گفتوگو با فارس: شاعران انقلابی و هنرمندان به رایزنیهای فرهنگی میپیوندند
ابراهیمیترکمان در گفتوگو با فارس شاعران انقلابی و هنرمندان به رایزنیهای فرهنگی میپیوندندرییس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی گفت وظیفه اصلی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی تبیین گفتمان مبتنی بر اندیشههای امام راحل است بنابراین شاعران انقلابی و هنرمندان هم به رایزنان فرهنگی میامیرحسین شفیعی در گفتوگو با فارس: افتخار به عدم حضور در جشنوراه تئاتر فجر/ مقابل مدیران اجارهنشین و نالایق ت
امیرحسین شفیعی در گفتوگو با فارس افتخار به عدم حضور در جشنوراه تئاتر فجر مقابل مدیران اجارهنشین و نالایق تعظیم نمیکنمکارگردان نمایش هیس با بیان اینکه مرکز هنرهای نمایشی نیاز به خانه تکانی دارد گفت به عدم حضورم در جشنواره فجر افتخار میکنم چرا که حاضر نیستم سر خود را جلوی مددر گفتوگو با فارس درخشانی: بعد از «آوای باران» مردم میترسند جیبشان را بزنم/حرص تماشاگر را درمیآور
در گفتوگو با فارسدرخشانی بعد از آوای باران مردم میترسند جیبشان را بزنم حرص تماشاگر را درمیآورمبازیگر نقش نادر در مجموعه تلویزیونی آوای باران گفت بعد از ایفای نقش در این سریال مردم میترسند جیبشان را بزنم و خوشبختانه تا به حال هم توانستهام حرص تماشاچی را دربیاورم ● گزهاشمی در گفتوگو با فارس خبر داد رشد فعالیتهای فرهنگی در نیمسال آینده دانشگاههای کشور
هاشمی در گفتوگو با فارس خبر دادرشد فعالیتهای فرهنگی در نیمسال آینده دانشگاههای کشورمعاون فرهنگی و اجتماعی وزیر علوم گفت پیش بینی میکنیم در نیمسال آینده حجم قابل توجهی از فعالیتهای فرهنگی در دانشگاهها داشته باشیم و تعداد قابل توجهی کرسی آزاداندیشی با کیفیت بالا و مشارکت زیعضو کمیسیون اجتماعی مجلس در گفتوگو با فارس خبر داد برکناری برخی مدیران پردیس به دلیل قصور و مسمومیت مردم/ ارس
عضو کمیسیون اجتماعی مجلس در گفتوگو با فارس خبر دادبرکناری برخی مدیران پردیس به دلیل قصور و مسمومیت مردم ارسال پرونده به مراجع قضاییعضو کمیسیون اجتماعی مجلس گفت تعدادی از مدیران شهرستان پردیس با توجه به قصوری که صورت گرفته بود برکنار شدهاند و پرونده علت مسمومیت اهالی پردیس براایزدی در گفتوگو با فارس: سیاست وزارت خارجه نیاز به بازنگری دارد/ مردم توسط غربیها از جزئیات توافقنامه مطلع
ایزدی در گفتوگو با فارس سیاست وزارت خارجه نیاز به بازنگری دارد مردم توسط غربیها از جزئیات توافقنامه مطلع خواهند شدکارشناس امور بینالملل گفت در توافقنامه ژنو دغدغههای ریز و جزئی طرف مقابل برطرف شد اما طرف مقابل به دغدغههای ما پاسخی نداد فواد ایزدی کارشناس امور بینالمللحجت السلام محمديان در گفتوگو با فارس:حماسه 9 دي وفاداري مردم به نظام و مقام معظم رهبري را ثابت كرد
حجت السلام محمديان در گفتوگو با فارس حماسه 9 دي وفاداري مردم به نظام و مقام معظم رهبري را ثابت كرد مسئول نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري در دانشگاهها گفت مردم در 9 دي نشان دادند كه چقدر به نظام و مقام معظم رهبري وفا دار هستند و هيمشه پاسخ قانون شكنان و ساختار شكنان را خواهند دادمعاون فرهنگی بسیج جامعه زنان در گفتوگو با فارس: دفاع مقدس دیگری باید در حوزه عفاف و حجاب و جنگ نرم ایجاد شود
معاون فرهنگی بسیج جامعه زنان در گفتوگو با فارس دفاع مقدس دیگری باید در حوزه عفاف و حجاب و جنگ نرم ایجاد شودمعاون فرهنگی بسیج جامعه زنان گفت حفاظت و صیانت از فرهنگ ملی ایرانی و اسلامی ما یک تیم 75 میلیون نفری میخواهد فرهنگ عفاف و حجاب به غیرت ملی نیازمند است و دفاع مقدس دومیمجید مظفری: با دعای مردم حالم خوب شد
تاریخ انتشار 21 دی 1392 ساعت 20 20 | شماره خبر 1341763149581725104 مجید مظفری که به تازگی از بیمارستان مرخص شده است از لطف مردم ابراز خوشحالی کرد و گفت دعای مردم حالم را خوب کرد این بازیگر سینما و تلویزیون دربارهی وضعیت سلامتیاش گفت خدا را شکر طی دو روزی کهدر گفتوگو با فارس عظیمی: شاهد پیشرفت عظیم در انیمیشن کشور هستیم/ عادلانهترین داوریها در جشنواره جامجم
در گفتوگو با فارسعظیمی شاهد پیشرفت عظیم در انیمیشن کشور هستیم عادلانهترین داوریها در جشنواره جامجمعضو هیئت داوران جشنواره جام جم گفت داوریهای این جشنواره کاملا تخصصی انجام شده بود و جوایز نیز کاملا عادلانه به برگزیدگان اعطا شد بهرام عظیمی در گفتوگو با خبرنگار رادیو و-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها