واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین:
روزنامه خندان روحیه کسی را زیر سوال نبرید! طنز در روزنامه های کشور کم پیدا می شود و این یعنی روزنامه ها کم لبخند میزنند و آنها که روزنامه میخوانند هم به تبعیت از رسانه محبوب شان کمتر می خندند. حکمت ستون روزنامه خندان، در این است که طنز همه روزنامه های کشور را جمع کنیم و در جام جم آنلاین برسانیم به دست تان تا هر صبح، دستکم در اینترنت گردی روزانه، لبخندی روی لب تان بنشیند.
شرق: نردبان آتش نشانی اعتراف و استعفا کرد ما هرچه منتظر ماندیم یکی استعفا بدهد، نداد. پریروز هم یکی، دوتا خبر منتشر شد که ما گفتیم فرصت بدهیم بلکه تکذیب شود، نشد. 1- مدیرعامل سازمان آتش نشانی تهران چهارروز بعد از آتش سوزی خیابان جمهوری، خیلی شیک و رو به دوربین، گفت: «قربانی حادثه اگر 15ثانیه دیگر طاقت می آورد (و لب پنجره آویزان می ماند) این حادثه رخ نمی داد.» مسوولان مربوطه به یک چیز توجه نمی کنند: مردم عادی برخلاف آنها نمی توانند آویزان بمانند. حتی 15ثانیه. ولی مسوولان اینطوری نیستند. یک معاون یا مدیرعامل یا رییس که می آید 40نفر بهش آویزان هستند. حالا خود آن رییس هم به یک جای دیگر آویزان است. برای همین از مسوولان تقاضا می کنیم قدرت بازو، قدرت بقا و قدرت آویزانی مردم حادثه دیده را با خودشان یکی در نظر نگیرند. 2- رییس ایستگاه و اپراتور نردبان ایستگاه آتش نشانی حسن آباد بازداشت شدند. (مهر) در همین رابطه نردبان در صفحه فیس بوکش نوشت: مسوولان، شهرداران، رییسان عزیز. سلام. من اعتراف می کنم که همه چیز زیر سر من است. ببخشید درست بالا نرفتم. ولی شما که بلدید، چرا از من بالا نرفتید و به حادثه دیدگان یا به خانواده شان کمک یا با آنها همدردی نکردید؟ بعد هم اگر قرار بود کسی را بگیرید، من را می گرفتید. اپراتور من را چه کار داشتید؟ ولی حرکت ظریف و قشنگی بود. یادم است بابای من هم هروقت جیبش خالی بود و نمی توانست مسوولیت پرکردن شکم ما و یخچال را برعهده بگیرد - و مثل شما از مسوولیتش استعفا هم که نمی توانست بدهد- یک ظرف را می انداخت و می شکست. بعد ما را مجبور می کرد شروع به جاروکردن کنیم، تا مشغول شویم و اصل قضیه یعنی گرسنگی را فراموش کنیم. خیلی کارتان درست است ها. آفرین. من به جای شما از نردبانیتم استعفا می دهم. فقط سریع بروید بالا که وقتی استعفا دادم زیر پایتان خالی می شود و باید از لبه پنجره 15ثانیه بیشتر آویزان بمانید. سیاست روز: روحیه کسی را زیر سوال نبرید! معاون خدمات شهری شهرداری تهران: در حال حاضر با گذشت ۱۰ ماه از سال ۹۲ با احتساب این دو نفر که خود را به پایین پرتاب کرده اند، ۱۱ نفر کشته داشته ایم. اما شما نباید روحیه یک تیم ۵۰۰۰ نفره زحمتکش را زیر سوال ببرید.
ما از این انشا نتیجه می گیریم که:
الف) جان آدم یک چیزی در حد بادمجان است و تا ماهی یک نفر همینجوری کشته نشود کارها پیش نمی رود.
ب) دو زن بی گناهی که خودشان را از طبقه پنجم پرتاب کرده اند در واقع روحیه حساس پنج هزار نفر آدم زحمتکش را زیر سوال برده اند.
ج) شهروندان عزیز از دفعات بعد به این نکته توجه کنند که باید طوری کشته شوند که خدای نکرده روحیه لطیف کسی زیر سوال نرود.
د) کسی که به روح اعتقاد دارد حتما به روحیه هم معتقد است.
نقص فنی و ایراد ماشین آلات در یک میلیونیوم حوادث ممکن است رخ بدهد.
معنای " میلیونیوم " در عبارت فوق کدام یک از گزینه های زیر است؟
الف) هفته ای هفت روز
ب) روزی دو نوبت
ج) ماهی سی چهل روز
د) هر وقت عشقش کشید.
طبق گزارش ها و بررسی های ما، خانم دوم حدود ۲۰ ثانیه قبل از اینکه نردبان دوم عملیاتی شود، خود را به پایین پرتاب کرده است.
به عقیده شما برای اینکه دیگر هیچ خانمی به خودش اجازه ندهد ۲۰ ثانیه قبل از اینکه نردبان دوم عملیاتی شود، خود را به پایین پرت نکند، چه باید کرد؟
الف) این خانم باید به اشد مجازات محکوم شود.
ب) خانواده این خانم باید از شهرداری و آتش نشانی عذرخواهی کنند و قول بدهند دیگر تکرار نشود.
ج) از این پس هیچکس حق ندارد حتی در صورت مغز پخت شدن وسط تنور آتش ۲۰ ثانیه زودتر از پنجره طبقه پنجم بپرد.
د) هر سه گزینه فوق صحیح است.
تنها دلیل سقوط این دو خانم، ترس بیش از حد آنها بوده، زیرا چنین استنباط کرده اند که آتش به این اتاق هم سرایت می کند یا آتش نشانی نمی تواند اینها را نجات بدهد. در حالی که اگر افراد حاضر در اتاق این دو خانم را تسکین می دادند یا این دو خانم هول نمی شدند، مانند ۵ نفر دیگر توسط آتش نشانی نجات می یافتند.
بنابراین:
الف) مرگ های مربوط به ترس ربطی به شهرداری و آتش نشانی ندارد و الکی وقت آقای معاون را نگیرید.
ب) وسط حادثه هیچوقت "استنباط" نکنید چون ممکن است به خاطر یک استنباط غلط با مغز کف آسفالت فرود بیایید.
ج) اگر جایی دیدید که چند نفر دارند صحبت می کنند فکر بد نکنید ممکن است در حال تسکین دادن باشند.
د) اگر وسط آتش گیر کردید اصلا و ابدا "هول" نشوید چرا که نهایت چیزی که در انتظار شماست کباب شدن است و "کباب" هم چیز بدی نیست و تازه کلی هم طرفدار دارد. حمایت : بخاری های 7 میلیون تومانی! ما هر از گاهی مجبوریم از طریق همین ستون با شهامت اعلام کنیم که با وجود تلمذ در محضر یکی از بزرگترین مکتب خانه داران شمال شرق کشور و داشتن تسلط به انواع علوم ارضی و بحری، در حل برخی مسائل ساده ولی در عین حال ریشه ای در می مانیم. البته در حل مسائل این چنینی، رستم و اکوان دیو هم اگر دست به دست هم بدهند، کاری از پیش نمی برند. یکی از این مسائل که همه ساله در فصل زمستان چراغ آن روشن می شود و همه ارکان دولت دست به دست هم می دهند تا آن را برای همیشه ( ببخشید تا زمستان بعدی) ریشه کن کنند، داستان تکراری استاندارد سازی بخاری مدارس است که هر سال ریشه کن می شود ولی لاکردار سال بعد عین نعناع دوباره سبز می شود! امسال هم کمافی السابق دوستان اعلام کرده اند 150هزار کلاس درس با بخاری نفتی یا گازی گرم می شوند و برای رفع این نقیصه 1000 میلیارد هزار تومان بودجه لازم است. مجلس نیز قبض های گاز و سوخت هواپیما ها را هدف گرفته تا اگر دولت توان اختصاص مستقیم بودجه به تجهیز مدارس را ندارد، در عوض مصرف کنندگان این دو نوع انرژی، هزینه های مورد نظر برای ایجاد سیستم گرمایشی ایمن و استاندارد در مدارس را تامین کنند و بخشی از درآمد حاصل از قبض گاز مشترکان و فروش سوخت هواپیما به آموزش و پرورش اختصاص داده شود. (جام جم – 1 بهمن 92) بعد از تجهیز سالن های ورزشی از محل یک تومان عوارض هر سیگار حالا نوبت به بنزین هواپیما رسیده تا با آن بخاری های مدارس را استاندارد کنند. منتهی چیزی که در این چند روز ذهن ما را درگیر کرده است، قیمت بخاری های استاندارد است. ما نگرانیم نکند فروشگاه محل به ما بخاری غیر استاندارد انداخته باشد، چون خیلی ارزان تر از بخاری های مد نظر آموزش و پرورش حساب کرده است. حالا اگر زحمت نیست یک برگ کاغذ و یک قلم برداشته و عدد هزار میلیارد را بر 150 هزار تقسیم بفرمائید. تقسیم کردید؟ ای بابا شما هم از اوضاع ریاضی تان از ما بدتر است. بنده این کار را انجام دادم. پاسخ صحیح 7 میلیون تومان است! یعنی دوستان قیمت هر بخاری را حدوداً 7 میلیون تومان ناقابل حساب کرده اند. البته شاید این عزیزان در صدد جبران مافات هستند و برای هر دانش آموز یک بخاری در نظر گرفته اند! چون در آن صورت معادله چند مجهولی ما کمی منطقی تر به نظر می رسد و کلاس های بیست نفره با قیمت روز بخاری های تابشی( دویست هزار تومان) همخوانی دارند! کیهان : گور بابا گفت: آمریکا باز هم جمهوری اسلامی ایران را به حمله نظامی تهدید کرده است. گفتم: مثل همیشه غلط زیادی کرده است. آمریکا و متحدانش اگر قدرت داشتند در جنگ های 33 روزه و 22 روزه و 8 روزه و حمله به عراق و افغانستان شکست نمی خوردند و با آن همه اِهن و تولوپ در سوریه زمین گیر نمی شدند. گفت: معلوم نیست بعد از اینهمه آزمون اقتدار ایران چرا عبرت نمی گیرند و اشتباهات قبلی را تکرار می کنند. گفتم: خودشان هم می دانند که لاف گزاف می زنند و عرضه و جرأت دست اندازی به ایران اسلامی را ندارند. گفت: از قرار معلوم، در خط استراتژیک آنها، اشکال جدی وجود دارد که هر دفعه افتضاح جدیدی به بار می آورند. گفتم: چه عرض کنم؟! در نوشته روی سنگ قبر پدر یارو یک کلمه با املاء غلط و خنده دار نوشته شده بود و یارو به جای این که آن کلمه را تصحیح کند، هر دفعه که سر قبر پدرش می رفت بی اختیار به گور باباش می خندید!
یکشنبه 06 بهمن 1392 9:48
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 30]