واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
روایت اسدالله علم از بیاعتمادی شاه درباره دموکراسی
امیر اسدالله علم وزیر دربار شاهنشاهی در خاطراتش در مورد باور شاه به دموکراسی گفت: اگر من کنار بروم و به مردم بگویم خودتان یک رئیس جمهور انتخاب کنید سی و پنج میلیون نفر، سی و پنج میلیون رأی مختلف خواهند داد.
به گزارش خبرنگار تاریخ خبرگزاری فارس، شاه درباره انتخابات در ایران که خواسته غرب بود میگوید: حالا پدر سگ فرنگی به ما میگوید چرا دمکراسی ندارید. با همین حال، اگر من کنار بروم و بگویم خودتان یک رئیس جمهور انتخاب کنید سی و پنج میلیون نفر، سی و پنج میلیون رأی مختلف خواهند داد. در زمینه تأمین دمکراسی در ایران شاه بر این باور بود که: ما که با شرکت دادن عموم مردم در کارهای تولیدی بزرگترین دمکراسی اقتصادی و بالنتیجه سیاسی را فراهم میآوریم (ص 487).شاه باورش شده بود که تمام این عظمت مرهون شخصیت و تصمیمات اوست. علم در 26/6/55 مینویسد: امروز به من میفرمودند: کسی چه می داند؟ اگر موفقیت های من نبود نه تنها از خانواده پهلوی و تمام زحمات و مشقات پدر من اسمی نمیبود، ایران هم نمیبود. (ص 250) البته شاه این اندازه هم احمق نبود. او میدانست که کشوری پول خودش را میخورد و از منافع امریکا دفاع میکند. بنابراین چرا امریکاییهای احمق، درباره فروش اسلحه به این کشور تأمل میکنند. علم مینویسد: عرض کردم: امان از این حمق امریکایی و جامعه امریکایی! مردکه پدر سوخته پول میگیرد،از منافع او دفاع میشود، ما به اسلحه او متکی میشویم و باز هم مخالفت دارد. این چه جامعهای است؟ یک جنگل مولا. (ص 255). شاید شاهکار علم این جملات باشد که به سفیر امریکا اظهار میکند: ما تنها کشوری هستیم که پول خودمان را خرج می کنیم و از منافع شما دفاع میکنیم (ص 504 – 505). داستان پیوستن کمونیستهای وطنی به نظام پهلوی خود موضوع یک تحقیق مستقل است. یکی از آنها زنی است که کتابی با نام بنفشه سیاه در باره نجات آذربایجان برای شاه نوشت. علم مینویسد: عرض کردم یکی از خانم هایی که کتاب بنفشه سیاه را در مورد نجات آذربایجان به رشته تحریر درآورده، از کمونیستهای دوآتشه بود. امروز جزء نویسندگان کتابهای ما که به مناسبت پنجاهمین سال سلطنت پربرکت پهلوی است شرفیاب خواهد شد. خندیدند. فرمودند: آخر نمیگوید چرا این کتاب را نوشته است؟عرض کردم، میگوید برای استغفار! ( 260). البته آقای علم اصلا از اموال دربار سوء استفاده نمیکنند هرچه میکنند با اجازه است، مثل این مورد: اجازه خواستم فردا صبح با هواپیمای هفت و نیم به زوریخ برای تعمیر دندانهایم بروم. فرمودند، مانعی ندارد برو. (ص 301). علم به مناسبتهای مختلف در میان خاطراتش نامهها، یادداشتها، و اسنادی را گذاشته بوده که تنها اندکی از آنها در این کتاب به صورت تصویر گذاشته شده است. یکی از آنها نامه شاپور ریپورتر در باره مسائل نفتی است که نشان میدهد این شخص تا چه اندازه و مثل گذشته در این امور نفوذ داشته است. انتهای پیام/
92/11/05 - 16:02
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 42]