واضح آرشیو وب فارسی:فارس: خطای استراتژیک هاشمی
فعالکردن ظرفیتهای منفی!
مهمترین خطای استراتژیک هاشمی در فضای سیاسی فعلی «ظرفیت منفی اجتماعی بالای او» است.
به گزارش سرویس فضای مجازی خبرگزاری فارس، روزنامه وطن امروز نوشت: تغییر مداوم موقعیتها و اشخاص در یک نظام سیاسی از جمله ویژگیهایی است که برای جوامع و حکومتها پذیرفته شده است. فعالان رسانهای، تحلیلگران و سیاستمداران بر این نکته صحه میگذارند که هاشمی 57 با هاشمی 68، هاشمی 68 با هاشمی 76، هاشمی 76 با هاشمی 84 و... چه در نوع و کیفیت نقشآفرینی و رفتارهای هاشمی و چه در نوع مخاطبان متفاوت است. سیاست به مثابه مسابقهای است که در آن عدهای «بازیگران» بازی و برخی «بازیگردانان» زمین مسابقه هستند که بازیگران عمدتا «کنشپذیر» و بازیگردانان «کنشگرند». در واقع این بازیگردانانند که توانایی شکل دادن به قواعد بازی و ساختن صحنه عمل سیاسی را دارند و بازیگران بیشتر فعالان منفعلی هستند که در چارچوب این قواعد و صحنه سیاسی ساخته شده، بازی میکنند. آنچه یک فرد یا گروه یا نهاد را بازیگردان میکند، غلبه کنشهای عقلانیاش بر کنشهای غریزیاش است؛ از سوی دیگر احساسات عاطفی نسبت به گروهها، جریانات و اشخاص باعث میشود یک فرد به کنشهای غریزی دست بزند و به بازیگر سیاسی تبدیل شود. در رفتار سیاسی هاشمی، فرازهایی از هر دو سیاستورزی غریزی و عقلانی با نتایج متفاوت دیده میشود. وی در انتخابات سال 76 سیاستورزی عقلانی را پیشه کرد و با آنکه دولت خاتمی در اصل دولت جدید هاشمی بود و سیاستهای کارگزاران را ادامه میداد اما تا مدتها ناطق را گزینه مورد نظر هاشمی میدانستند، از سویی رفتار هاشمی در خرداد 88 ترجمان سیاستورزی غیرعقلانی است که منجر به کنشهای غریزی از سوی وی میشود. هاشمی در این برهه با ورود خود به صحنه انتخابات و حمایت تمام قد از موسوی و انتقاد از احمدینژاد دوگانه موسوی-احمدینژاد را به دوگانه احمدینژاد-هاشمی که اتفاقا مورد نظر احمدی نژاد نیز بود؛ تبدیل کرد و بدین ترتیب خود را بازنده اصلی انتخابات سال 88 قرار داد. ظرفیت منفی هاشمی در زمین بازی سیاسی کشور آنچنان است که «خاتمی» و «احمدینژاد» با تکیه بر همین ظرفیت منفی، رئیسجمهور شده و 16 سال ریاست دستگاه اجرایی را به عهده گرفتهاند، در حالی که رقبای آنها در سالهای 76 و 88 یعنی «ناطق نوری» و «موسوی» با تصور چسبندگی آنان به هاشمی، سرنوشت کاملا متفاوتی پیدا کردند. یکی (ناطق نوری) سالهای سال است مجبور شده از سیاست بازنشسته شده و کنارهگیری کند و دیگری (موسوی) بهرغم حضور 30 ساله و موثر در درون نظام، امروز در موضع اپوزیسیون و در حاشیه قرار گرفته است. آنچه هاشمی را از سال 84 به بعد بویژه سال 88 تاکنون در فضای سیاسی کشور زنده نگه داشته بود مشی منتقدانه و صدای مخالفت وی با وضع موجود بود اما امروز سیاستورزی غریزی هاشمی بر سیاستورزی عقلانی او چیره شده است. هاشمی، اطرافیانش و رسانههای حامی وی در 4 سال گذشته با بالا بردن بار انتقادات به دولت دهم و سیاهنمایی مطلق از وضع موجود، خواستار تغییر وضع موجود بودند. این فشار بالا باعث شد؛ ظرفیت منفی وضع موجود از ظرفیت منفی هاشمی نیز بیشتر باشد و روحانی با شعار تغییر وضع موجود به دنبال کسب آرای ریاستجمهوری باشد. در این میان هاشمی رفسنجانی بعد از انتخابات ریاستجمهوری دچار بزرگترین خطای استراتژیک شده است. همچنان که در بالا گفته شد هاشمی تا زمانی ظرفیت فعالی در فضای سیاست دارد که خارج از گود و در موضع مخالفت با وضع موجود صحبت کند اما امروز او در میانه میدان و در موافقت با وضع موجود عمل میکند. هاشمی رفسنجانی پیش از انتخابات حمایت رسمی خود را از حسن روحانی اعلام میکند و پس از انتخابات در جلسات متعدد با وی شرکت میکند و از احوال دولت سرکشی میکند تا آنجا که به وی لقب «پدرخوانده دولت روحانی» را میدهند. سه روز پیش نیز در گفتوگویی به دفاع از دولت میپردازد و میگوید: «مجموعا از وضعی که الان دولت یازدهم دارد؛ راضی هستم». وی در ادامه ابتدا به دفاع از شخص روحانی میپردازد و میگوید: «از اوایل انقلاب با افکار؛ عقاید و سلیقههای آقای روحانی آشنا بودم و تا الان کاملا ایشان را میپسندم. قبل از اینکه خودم نامزد شوم، از ایشان خواسته بودیم که نامزد شوند و شدند. بنابراین همان کسی است که ما مایل هستیم این مسؤولیت را در این مرحله حساس داشته باشد». اگرچه انتقادات بسیاری بر چینش دولت هم از جانب اصولگرایان و هم از جانب اصلاحطلبان به روحانی میشود؛ هاشمی از دولت دفاع میکند و کابینه را «معتدل و کاربلد» میداند. از سوی دیگر هاشمی که امروز خود را مهمترین سند بر تایید هر چیز میداند بدون توجه به ظرفیت منفی خود همچنان برای ابراز مخالفت با جریان منتقدش از برچسب افراطگرایان استفاده میکند و در جلسهای که با جمعی از اعضای انجمنی موسوم به «دفاع از آزادی مطبوعات» دارد از مخالفت با سانسور صحبت میکند و میگوید: «کسانی که از بیان حقایق میترسند، از سانسور در رسانهها استفاده میکنند.» اما کمتر از یک هفته پیش وزیر فرهنگ و ارشاد دولت مورد تاییدش (علی جنتی) که شخصا نزدیکی ویژهای به هاشمی دارد دستور به توقیف مطبوعات میدهد. نتیجه منطقی محدودیت اصلی هاشمی (ظرفیت منفی اجتماعی) این است که حضور صفی و مستقیم وی در عرصه سیاست که به چهره به چهرهشدن وی با مردم منجر میشود، بدترین نوع سیاستورزی از سوی فردی مانند هاشمی است و سیاستورزی عقلانی اقتضا میکند هاشمی به این محدودیت توجه کند. با این توصیفات باید گفت مهمترین خطای استراتژیک هاشمی در فضای سیاسی فعلی «ظرفیت منفی اجتماعی بالای او» و به تعبیری دیگر «خود هاشمی» است. اگرچه اطرافیان و رسانههای حامی خاتمی و هاشمی تاکنون تلاش کردهاند از امتیاز دولت بهرهمند شوند و هزینههای آن را بر روحانی تحمیل کنند اما اینگونه کنشهای غریزی هاشمی منجر به فعالشدن ظرفیت منفی او در جامعه است کمااینکه پایگاهی که به دلیل مخالفت با سیستم از وی حمایت میکرد، به تدریج از وی فاصله خواهد گرفت. در جمعبندی موارد بیان شده میتوان به گفته دکتر پرویز امینی، جامعهشناس اشاره کرد که بهترین نوع نقشآفرینی سیاسی هاشمی در چارچوب یک سیاستورزی عقلانی و با عنایت به امتیازات و محدودیتهایش بویژه ظرفیت منفی اجتماعی که وی دارد در چند نکته به شکل زیر است: 1- بر عهده گرفتن نقش ستادی و پرهیز از حضور مستقیم و صفی در امر سیاسی (تجربه منفی انتخابات مجلس ششم و ریاستجمهوری نهم) 2- انتخاب کنشها و به تعبیری الگوهایی از کنش سیاسی در صحنه سیاسی که مخالفان وی نتوانند عرصه سیاسی را به دو قطبی خود و هاشمی تبدیل کنند (تجربه منفی انتخابات دهم) 3- مبهم نگه داشتن موضع حمایت نسبت به دولت تا آنچه در دولت انجام میشود به پای هاشمی نوشته نشود (تجربه مثبت انتخابات 2 خرداد 76). بازگشت به صفحه نخست گروه فضای مجازی انتهای پیام/
92/11/02 - 14:23
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 31]