واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی:
رقابت مرگبار بر سر عشقی مشترک بعد از مدتی چون هر دو ما تنها بودیم رامین به من علاقهمند شد و تصمیم گرفتیم با هم ازدواج کنیم صمیمیت میان ما باعث شده بود تا سعید نسبت به این موضوع حساس شود
عشق به رعنا دختر 25ساله وقتی برای پزشک جوان که رامین نام دارد دردسرساز شد که او فهمید پای مرد دیگری هم در میان است هرچند رعنا ادعا میکرد رابطه عاشقانهای میان آنها نیست. پلیس اردیبهشت ماه دوسال قبل از طریق نگهبان ساختمانی در شهرک اکباتان در جریان وقوع قتل در یکی از واحدهای آپارتمانی قرار گرفت. با حضور ماموران در محل جسد مرد میانسال پیدا و به دستور بازپرس برای مشخصشدن علت مرگ به پزشکی قانونی برده شد. وقتی ماموران رامین - صاحبخانه محل وقوع قتل -را مورد بازجویی قرار دادند او ادعا کرد هیچدرگیریای با مقتول که سعید نام دارد نداشت و اصلا نمیداند او به چه دلیل کشته شده است.
رامین گفت: «من اصلا این مرد را نمیشناختم، در زد و وارد خانه شد و بعد هم درگیری لفظی بین ما اتفاق افتاد. او خیلی عصبانی شد بعد هم روی زمین افتاد من سعی کردم کمکش کنم اما نشد. همه تلاش خودم را کردم اما او مرده بود.» گفتههای سعید توسط همسایههای او نقض شد آنها گفتند صدای درگیری و ضربوجرح از خانه سعید شنیدهاند و آخرین بار نیز وقتی سعید در را باز کرد و کمک خواست گفت سرش به دیوار کوبیده شده است.وقتی پلیس برای پیداکردن علت درگیری این دو مرد تحقیقات خود را آغاز کرد متوجه شد درگیری بر سر دختر جوانی به نام رعنا بود که از مدتی قبل در خانه رامین کار میکرد و رابطه عاطفی میان آنها شکل گرفته بود. رعنا که بهعنوان پرستار و کارگر خانه وارد خانه رامین شده بود دختری پرورشگاهی بود که بعد از بیرونآمدن از بهزیستی با سعید آشنا شد و با او رابطه داشت.در این میان رابطه رامین و رعنا برای سعید فاش و همین هم باعث درگیری دو مرد شد. رعنا در بازجوییها گفت: من همیشه حسرت داشتن پدر را داشتم و دلم میخواست بدانم دخترانی که پدر دارند چه احساسی دارند. چندسال قبل با سعید آشنا شدم او معتاد به شیشه بود و سن و سال زیادی داشت از من خوشش آمد و من که دنبال محبت پدری بودم به او نزدیک شدم.و حتی بابا صدایش میکردم مدتی در خانه او زندگی کردم تا اینکه برای خودم دنبال کار میگشتم با رامین که پزشک است آشنا شدم و قرار شد کارهای خانه او را انجام بدهم. رامین مجرد و مریض بود به همین دلیل پرستار هم لازم داشت وقتی نبود کارهای خانه را انجام میدادم و غذا درست میکردم وقتی هم میآمد از او پرستاری میکردم.بعد از مدتی چون هر دو ما تنها بودیم رامین به من علاقهمند شد و تصمیم گرفتیم با هم ازدواج کنیم صمیمیت میان ما باعث شده بود تا سعید نسبت به این موضوع حساس شود. مدتی که از ارتباط ما گذشت اختلاف بین من و رامین به وجود آمد البته رامین مرد مهربانی بود اما گاهی عصبانی میشد و مرا کتک میزد.سعید بارها به من گفته بود دیگر نباید به خانه او بروم تا اینکه یک روز قبل از حادثه با رامین دعوا کردم او مرا کتک زد در همین حین تلفنم زنگ زد سعید پشتخط بود او به من گفت چرا گریه میکنی و فهمید رامین مرا کتک زده و من خانه او هستم خیلی عصبانی شد و به رامین فحش داد.سعید فردای آن روز برای اینکه رامین را بزند به خانهاش رفت که حین درگیری سر سعید به جایی برخورد کرد و او فوت شد. گفتههای رعنا و انکار رامین پزشک جوان در حالی بود که پزشکی قانونی هم علت مرگ را اصابت جسم سخت به سر مقتول و خونریزی مغزی ناشی از آن عنوان کرد.پرونده با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست علیه متهم برای رسیدگی به شعبه 74 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد و پزشک جوان بهزودی پای میز محاکمه میرودمهر
سه شنبه 1 بهمن 1392
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 103]