تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 3 دی 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):روزه دارى (در حكم) دهانى است كه جز به خير سخن نگويد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1843354055




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

داستان چادری شدن من و مادرم!


واضح آرشیو وب فارسی:جام نیوز:



داستان چادری شدن من و مادرم!
دوستی که باعث چادری شدنم شده بود با این جمله به من تبریک گفت:"تو خوب بودی با چادر بهتر شدی"




  به گزارش جام به نقل از جهان نیوز، پوششی معمولی داشتم مانتویی تا روی زانو به علاوه یک شال البته بدون آرایش.تا اینکه سال سوم راهنمایی که با یکی از همکلاسی هایم آشنا و دوست شدم که ظاهری متین و چادری داشت بعد از مدتی هم نشینی با او ظاهر او بر من اثر گذاشت.او اهل مسجد بود گاهی به بهانه اینکه با دوستم در مسجد قرار دارم با چادر از خونه خارج می شدم و به مسجد می رفتم.اما در مهمانی ها بدون چادر بودم با اینکه پوششم تغییر کرده بود و محجوب تر شده بودم.   دوستم که روز به روز با او صمیمی تر می شدم آدمی مذهبی و معتقد بود. به من گفت:"دوست دارم دوستی که دارم شبیه خودم باشه"دوستش داشتم و به راهی که می رفت اطمینان پیدا کردم و با راهنمایی های حاج آقای مدرس حرف های دوستم برایم به اثبات رسید.(صحبت های پیش نماز مدرسه مون بعد از هر نماز )تصمیمم را گرفتم . از پول توجیبی های خودم یک چادر مناسب خریدم و موقع رفتن به مدرسه در کوچه جلوی درب خانه بدون اطلاغ خانواده چادرم را سرم کردم.  
اولین روزی که با چادر وارذ مدرسه شدم همه همکلاسی ها به من لبخند زدند لبخند شیرین و محبت آمیز برای اینکه تغییر کرده بودم. دوستی که باعث چادری شدنم شده بود با این جمله به من تبریک گفت:"تو خوب بودی با چادر بهتر شدی"بعد از مدتی مادرم اتفاقی مرا از روی تراس خانه دید که در کوچه چادر سر می کنم و از چادر پوشیدنم با اطلاع شد. (پوشش من دقیقا برخلاف بقیه بود ) بعد از کلی صحبت و اعتراض ،من استوارتر از قبل چادر بر سر به مدرسه می رفتم .  
سال بعد از طرف آموزش وپرورش به حج مشرف شدم از آن به بعد به بهانه اینکه حاجیه خانم باید چادری باشد همه جا چادر می پوشیدم.بعد از گذشت مدتی، پوششم در خانواده عادی شده بود دیگر حداقل باخانواده ام در رابطه با حجابم مشکلی نداشتم اما اطرافیانم به خاطر این مساله از صحبت کردن با من اجتناب می کردند و علاوه بر این پاره ای از اوقات مرا مورد تمسخر قرار می دادند.  
به تدریج مادرم را هم به چادر علاقه مند کردم .مثلا وقتی از حج برگشتم چون چادر می پوشیدم به مادرم گفتم:"زشته من چادر داشته باشم و شما نه. ،زشته دختر چادری باشه مادر مانتویی!"یا به بهانه های مختلف مادرم رو می کشوندم به مدرسه،اوایل هفته ای یک بار و گاهی حتی  هر روز! بهشون می گفتم:"جلوی دوستام زشته چادر نپوشید!یا کتاب فلسفه حجاب شهید مطهری رو به مادرم دادم تا بخونه فکر کنین کسی که هرروز با چادر بیاد مدرسه دخترش کم کم این چادر رو سرش ثابت میشه.  
چندروز به روز مادر مانده بود برای مادرم پارچه چادری خریدم و با یکی از چادر نمازهایش پیش خیاط بردم تا برایش بدوزد از اون جایی که یک مادر از هدیه ای که فرزندش برایش خریده استفاده می کند مادر من هم از چادرش استفاده کرد وهنوز هم اون رو نگه داشته!از آن روزها سه یا چهارسال گذشته و در حال حاضر من و مادرم هر دو با چادر وارد اجتماع می شویم.
     




۱۳۹۲/۱۰/۲۶ - ۱۶:۱۳




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام نیوز]
[مشاهده در: www.jamnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 46]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن