واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: غدیر خونین کربلا - 1رابطه هدایت و گمراهی انسان با صلاح و فساد آفرینش
بحثی به عنوان « غدیر خونین كربلا » مطرح است و آن راز و رمز قیام جهانی سالار شهیدان، حسین بن علی بن أبیطالب است. مستحضرید كه ولایت و عترت طاهرین همتای قرآن كریمند، بر اساس ا نّی تارکم فیكم الثّقلین كتاب الله و عترتی1. و همانطوری كه تفسیر قرآن به رأی، تحریف قرآن است؛ تفسیر و تحلیل سیره و سنّت اهل بیت (علیهم السّلام) طبق رأی، تحریف سنّت معصومان است. و همانطوری كه بهترین روش تفسیری قرآن، تفسیر (قرآن به قرآن) است؛ بهترین روش تحریر و تحلیل سنّت، تفسیر (سنّت به سنّت) است.بنابراین اگر كسی خواست سنّت و سیره اهل بیت، مخصوصاً جریان غدیر امیرالمؤمنین و جریان نهضت حسینی و جریان تأسیس حوزه های علمی به وسیله امام باقر(ع) و امام صادق (ع)و جریان ولایت پذیری وجود مبارك امام رضا (ع)و همچنین ساحت قیام جهانی ولی عصر (ع) را روی هوای خود تفسیر كند، این، تحریف عترت و ولایت است؛ لذاخیلی دقیق باید جریان سنّت را تبیین كرد. وحدت سخنان تمامی اهل بیت (ع) و چگونگی تفسیر آناین 14 معصوم (علیهم السّلام) كه نور واحدند، به تعبیر لطیف مرحوم صاحب جواهر؛ كلام متكلّم واحد را باید با همان كلام تفسیر كرد. ایشان ظاهراً در جلد 26 یا 28 جواهر دارد كه معصومان به منزله متكلّم واحدند، یك. و كلام متكلّم واحد را باید با همان كلام تفسیر كرد؛ لنّ كلام بعض ه م یفسّ ر كلام بعض آخر، دو؛ كه این تعبیر لطیف از ایشان است. بنابراین ما اگر خواستیم سنّت اهل بیت را تفسیر كنیم، از اقوال و افعال هر كدام می توانیم در شرح اقوال و افعال دیگری كمك بگیریم. طرح بحث غدیر خونین كربلا به این معناست: » غدیر » محل اجتماع آب است، آن بركه آب را می گفتند: غدیر. در كربلا به جای اینكه در بركه و در آن گودی قتلگاه،آب باشد، خون جمع شده است. بلكه در دشت كربلا، با آنكه در جوار آن، رودی عظیم بود؛ به جای اینكه آب باشد، خون جمع شده بود. لذا این مباحث با عنوان غدیر خونین كربلا مطرح می شود. هماهنگی اهداف آفرینش و قیام امام حسین (ع) در هدایت انسانسرّ اینكه سالار شهیدان، حسین بن علی بن أبیطالب به این قیام تاریخی دست زد، برای آن است كه انسانیّت در دستگاه خلقت خیلی محترم است. ذات أقدس له نظام هستی را آفرید، نظام كیهانی را هستی بخشید؛ بعد مهمان خود را كه خلیفه اوست به نام انسان آفرید و دعوت كرد. هدایت این انسان با هدف خلقت سازگار است، ضلالت انسان با هدف خلقت منافات دارد. لذا بیشترین سرمایه را خدای سبحان برای هدایت انسانها صرف كرده است. انبیاء را فرستاد، اولیاء را فرستاد، مرسلین را فرستاد، صحف آسمانی را فرستاد، كتابهای آسمانی را نازل كرد تا مردم را از جهل علمی و جهالت عملی برهاند.این 14 معصوم (علیهم السّلام) كه نور واحدند، به تعبیر لطیف مرحوم صاحب جواهر؛ كلام متكلّم واحد را باید با همان كلام تفسیر كرد.در پایان سوره مباركه ذاریات هدف خلقت را؛ یعنی هدف مخلوق و نه هدف خالق را عبادت قرار داد كه: و ما خلقت الج نّ و النس لا ل یعبدون. در پایان سوره مباركه طلاق هدف خلقت؛ یعنی هدف مخلوق، نه هدف خالق را معرفت قرار داد: ل تعلموا أنّ الله علی كلّ ش یء قدیر و أنّ الله قد احاط ب كلّ ش یء ع لماً ودر بخش های دیگر دارد یتنزّل الأمر ب ینهنّ. بنابراین معرفت بشر به قدرت خدا و علم خدا كه یك معرفت توحیدی است را در بخش پایانی سوره طلاق به عنوان هدف خلقت، یعنی هدف مخلوق، نه هدف خالق قرار داده است. پس راز و رمز خلقت، معرفت است و عبادت. و اگر انسانی از آن عبادت و از این معرفت محروم بشود، خدای سبحان بهترین و مهمترین وسیله را اعزام می كند تا بشر نه از معرفت عقب بماند، نه از عبادت.
رسالت انبیاء در هدایت انسانها به ا هداف آفرینش اگر در سوره مباركه جمعه یا سائر سور فرمود: انبیاء را فرستاد، مخصوصاً وجود مبارك خاتم (ص) را مبعوث كرد تا یعلّ مهم الك تاب و الح كمه (2)؛ برای آن است كه اینها هم از نظر معرفت به آن هدف خلقت برسند كه در بخش پایانی سوره طلاق است، و هم از نظر عبادت به مقصد برسند كه بخش پایانی سوره مباركه ذاریات است. همین معنا را وجود مبارك امیرالمؤمنین در خطبه آغازین نهج البلاغه درباره پیامبر اسلام (ص) دارد كه خداوند پیامبر را مبعوث كرد، فهداهم ب ه م ن الضّلاله و انقذهم ب مكان ه م ن الجهال ه. پیامبر را مبعوث كرد تا مردم را از ضلالت و گمراهی برهاند و هدایت كند، و از جهالت هم برهاند و عالم كند. یعنی هم جهل علمی را و هم جهالت عملی را برطرف كند. بنابراین هدف ارسال انبیاء آن است كه انسان به آن صراط مستقیم انسانیّت حركت كند. هم به هدف عبادی برسد، هم به هدف معرفتی راه پیدا كند تا از كرامت برخوردار گردد تا بشود » خلیفه الله. البته همین دو عنصر محوری در زیارت أربعین أبی عبد الله (ع)هم هست كه بذل مهجته ف یك ل یستنق ذ ع بادك م ن الجهاله و ح یره الضّلاله (3) . یعنی خون قلبش را در راه تو داد تا بندگان متحیّر تو را از سرگردانی و حیرت برهاند، و جهل زدگان و جهالت زدگان را از جهل علمی و جهالت عملی نجات دهد. رابطه هدایت و گمراهی انسان با صلاح و فساد آفرینشهدف وجود مبارك سالار شهیدان همان هدف وجود مبارك پیامبر (ص) بود؛ چه اینكه هدف همه انبیاء، تعلیم كتاب و حكمت از یك سو، و تزكیه نفوس از سوی دیگر است. زیرا انسان اگر صالح شد و به فلاح رسید، كلّ نظام را در مسیر خود هدایت می كند. یعنی اضلاع سه گانه این مثلث؛ ( انسان )، ( جهان)، ( پیوند انسان و جهان ) را خود انسان به عهده می گیرد؛ چون ب العدل قامت السّموات و الأرض اگر چنانچه انسان از مسیر اعتقاد صحیح فاصله بگیرد، ظهر الفساد ف ی البرّ و البحر می شود. و اگر انسان موحد نباشد، و نظام بر اساس توحید حركت نكند؛ آنچه كه در قرآن كریم آمده است، این است كه: و لو اتّبع الحقّ اهواء هم لفسدت السّموات و الأرض . اگر توحید نباشد، نظام سپهری به فساد گرائیده می شود؛ نظام زمین آلوده می شود. این بشر هم به آسمانها دسترسی پیدا كرد و می كند، هم زمین در اختیار اوست. اگر موحد نباشد؛ هم زمین آلوده خواهد شد، هم آسمان ! بالأخره زمان و زمین را انسان اداره می كند؛ چاره ای جز هدایت انسان نیست. و انسان چون خلیفه خداست؛ هم باید دنیا را آباد كند، هم آخرت را. این برهان معروفی كه حكماء اقامه می كنند، این برهان،گوشه ای از تقریر حكمای الهی است. آنها اینچنین گفتند كه: انسان چون متمدّن است، مدنیّ ب الطبع است، نیازمند به قانون و هادی و راهنماست؛ تا با تعاون و همیاری و همدلی و هماهنگی و هم آوائی هم،زندگی خوبی داشته باشد. لكن این بیان، بیان ابتدائی است. وقتی مرحوم بوعلی در بحث های پایانی اشارات، بعد از اینكه مسأله عبادت و زهد و عرفان را تعیین كرد كه زاهد و عابد و عارف چگونه عبادت می كند؛ آنجا مسأله نبوّت را مطرح كرده است. هدف وجود مبارك سالار شهیدان همان هدف وجود مبارك پیامبر (ص) بود؛ چه اینكه هدف همه انبیاء، تعلیم كتاب و حكمت از یك سو، و تزكیه نفوس از سوی دیگر است.آبادانی زندگی ، دلیل نیاز انسان به پیامبرانمرحوم خواجه نصیر در شرح این بخش از اشارات می فرماید: نیاز به پیامبر برای این نیست كه انسان فقط یك زندگی خوبی در دنیا داشته باشد ! زیرا عدّه ای كه از انبیای الهی پیروی نمی كردند، و معتقد به وحی و نبوّت نبودند؛ آنها هم در كره زمین جائی دارند، زندگی ای دارند و مرفّه هم زندگی می كنند، و یك زندگی آبادی دارند. انسان انبیاء را فقط برای تأمین نیاز دنیا نمی خواهد؛ بلكه برای آن می خواهد كه انسان یك مسافر و مهاجر است، چند روزی قفسی ساخته اند از بدنم؛ در طبیعت و دنیا زندگی می كند، بعد وارد برزخ می شود، بعد وارد صحنه قیامت می شود، بعد وارد بهشت؛ همه این مراحل را انسان باید بسازد. انسان متمدّن در دنیا، در برزخ، در قیامت و در بهشت است. همه مراحل چهار گانه را خودش باید بسازد؛ جای خود را در دنیا، در برزخ، در قیامت و در بهشت باید تأمین كند. بیانات آیت الله جوادی آملی (دام ظلّه العالی) ( غدیر خونین كربلا ) قم ـ دی 1378تنظیم برای تبیان: رضا سلطانی(1) مستدرك الوسائل / 3 / 355 (2) ذاریات / 56 (3) طلاق / 12 (4) طلاق / 12 (5) جمعه / 2 (6) نهج البلاغه / خطبه 1 ـ مبعث النّبی (ص)(7) تهذیب الأحكام / 6 / 113 ـ ز یاره الأربعین (8) عوالی اللآلی / 84 / 8 103 (9) مؤمنون / 71
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 402]