تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 14 تیر 1403    احادیث و روایات:  
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804445742




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

خورشيد عالمتاب در مشرق غروب كرد...


واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها:
خورشيد عالمتاب در مشرق غروب كرد...




علي بن موسي‌الرضا(ع) فرزند امام موسي كاظم (ع) شخصيتي بزرگوار، عاليقدر، دانا و فاضل‌بودند. امام رضا(ع) در یازدهم ذیقعده سال ۱۴۸ هجری قمری در مدینه متولد شدند. ايشان در 35 سالگي و با شهادت پدر بزرگوارشان، عهده‌دار امامت شيعيان شد.





روزنامه تهران امروز: علي بن موسي‌الرضا(ع) فرزند امام موسي كاظم (ع) شخصيتي بزرگوار، عاليقدر، دانا و فاضل‌بودند. امام رضا(ع) در یازدهم ذیقعده سال ۱۴۸ هجری قمری در مدینه متولد شدند. ايشان در 35 سالگي و با شهادت پدر بزرگوارشان، عهده‌دار امامت شيعيان شد.

 حیات ایشان مقارن بود با خلافت خلفای عباسی که سختی‌ها و رنج بسیاری را بر امام رواداشتند. حضرت رضا(ع) تا قبل از هجرت به مرو در مدینه زادگاهشان، ساکن بودند. در طول مدت 20 سال امامتش، در سه سال آخر يعني سال 200 هجري قمري به دعوت مامون به ايران آمد و در خراسان ساكن شد. ولايتعهدي امام رضا(ع) مقارن بود با پنجم رمضان سال 201 هجري قمري. امام(ع) بعد از سه سال زندگي در كنار مامون در 30 صفر سال 203 در سن 55 سالگي درتوس با زهري كه مامون لعين به ايشان خوراند به شهادت رسيدند.

امام رضا(ع) به امامت انتخاب مي‌شوند

عده‌اي از معتمدان و دانشمندان شيعه از قبيل داوود رقي، محمد بن اسحاق ابن عمار و علي بن يقطين و... گفته‌اند امام موسي‌الكاظم(ع) تاكيد كرده كه امام بعد از او، علي بن موسي(امام رضا) است. داوود رقي در اين‌باره گفته است: «به ابو ابراهيم(امام موسي كاظم) عرضه داشتم پير شده‌ام، دستم را بگير و از آتش جهنم خلاصم كن و بگو امام ما پس از رحلت شما كيست؟ حضرت به فرزند بزرگوارش اشاره كرده و فرمود امام شما پس از من اين عاليقدر است.» حسين بن نعيم صحاف مي‌گويد: «من و هشام‌بن‌حكم و علي‌بن‌يقطين در بغداد بوديم. علي گفت حضور حضرت كاظم مشرف بودم، فرمود فرزندم علي، سيد و بزرگ فرزندان من است و من كنيه خود را به او عطا كردم.» هشام در همان حال مي‌گويد پس بنابراين، امامت پس از حضرتش، به علي(ع) مي‌رسد.






زياد عبدي مي‌گويد حضور حضرت شرفياب شدم. فرزند بزرگوارش علي بن موسي نيز حضور داشت. موسي بن جعفر (ع) فرمود اين فرزندم علي است، نوشته او نوشته من و فرموده او فرموده من و رسول او فرستاده و رسول من است. هر چه بگويد حق با اوست.

امام(ع) به ايران مي‌آيد

مامون بعد از قتل برادرش امين در ۲۵ محرم سال ۱۹۸ ه.ق، خلافت را به‌دست گرفت. هارون بعد از قتل يحيي برمكي نتوانست كشورداري كند. پس از برمكيان كارهاي كشوري و لشكري مختل شد و مردم بي‌تدبيري و سوء‌سياست او را مي‌ديدند. هارون در سال‌هاي پاياني حكومت خود دست به كارهاي تحريك‌آميز مذهبي مي‌زد. دستور داد كليساهايي را كه در مرزها بود خراب كنند و كارهايي از اين دست. در نتيجه اين كارها، اقوام ساكن در غرب درياي مازندران به تحريك امپراتور روم از طريق دربند به خاك سرزمين اسلامي وارد شدند و قتل و غارت عظيمي‌كردند. به‌طوري كه مورخين گزارش مي‌كنند هزاران نفر از مسلمانان و اهل ذمه كشته شدند.

شورش‌هاي مختلفي از اقصي نقاط كشورهاي اسلامي شروع شد اما از همه مهم‌تر شورشي بود در خراسان كه مردم از جور علي بن عيسي ماهان والي خراسان به‌ستوه آمده بودند سر به شورش برآوردند. وقتي هارون در توس مرد، فرزندش در مرو ماند. اين شورش‌ها در دوره آغازين حكومت مامون شدت گرفت. از يك طرف شورش علويان از طرف ديگر امام رضا(ع) برخلاف مامون مقام و قدرت معنوي داشت و بر دل‌هاي مردم حكومت مي‌كرد. از اين رو بود كه مامون مي‌خواست از امامت امام رضا(ع) سوء‌استفاده كند. براي همين مامون عده‌اي از آل ابي‌طالب را به توس خواند. وقتي آنها كه امام‌رضا (ع) هم همراهشان بود وارد شدند، مامون خيلي به آنها احترام گذاشت. بعد از آن به حضرت گفت كه مي‌خواهد خود را از خلافت خلع كند و حضرت را به عنوان خليفه معرفي كند. اما حضرت نپذيرفت و گفت به‌خدا سوگند از چنين هدفي كه در نظر داري به‌خدا پناهنده مي‌شوم و شايسته است كسي هم از فكر تو خبردار نشود.

 مامون گفت پس شما را به‌سمت ولايتعهدي پس از خودم انتخاب مي‌كنم. حضرت فرمود بهتر است مرا از اين سمت هم معاف بداري. مامون ناراحت شد و ايشان را تهديد كرد و گفت: «عمر خطاب، شورا را در ميان شش نفر كه يكي از آنها جد تو اميرالمومنين بود قرار داد و شرط كرد هر كدامشان مخالفت كردند كشته شوند بنابراين شما هم ناگزير بايد با هدف من موافقت كنيد و خواسته مرا بپذيريد زيرا من صلاح مقام خلافتم را در ولايتعهدي شما مي‌بينم و چاره‌اي جز اين ندارم.» حضرت هم كه چاره را منحصر به پذيرش خواسته او ديد، گفت در صورتي ولايتعهدي ترا مي‌پذيرم كه امر و نهي نكنم و فتوا ندهم، قضاوت نكنم، عزل و نصب نكنم، آييني را كه هم‌‌اكنون در عصر خلافت تو رايج است تغيير ندهم.» مامون مراسمي گرفت تا ولايتعهدي امام را اعلام كند و همه را براي بيعت با او فراخواند.

مدائني نقل مي‌كند: «هنگامي كه حضرت رضا (ع) بر سرير ولايتعهدي قرار گرفته بود و خطبا و سرايندگان در برابر آن حضرت به خطبه و شعر مشغول بودند و پرچم‌هاي شادماني بر فراز سر همايونش به اهتزاز درآمده بودند يكي از مخصوصان آن حضرت كه حضور داشت چنين نقل مي‌كند: من آن روز از اين موقعيت بي‌اندازه شادمان بودم و خرسندي داشتم. حضرت كه مرا اينگونه خوش و خرم ديد صدايم زد و بدون آنكه كسي متوجه شود فرمود: دلت به اين پيش‌آمد مشغول نگردد و خوشحال مباش كه سرانجامي ندارد.» مدت امامت امام هشتم در حدود بيست سال بود كه مي‌توان آن را به سه بخش جداگانه تقسيم كرد: 10 سال اول امامت آن حضرت، كه همزمان بود با زمامداري هارون، پنج سال بعد از‌ آن مقارن با خلافت امين بود، پنج سال آخر امامت آن بزرگوار كه مصادف با خلافت مامون و تسلط او بر قلمرو اسلامي آن روز بود.

با مردم، رئوف بود

امام رضا(ع) فردي خوشرو و خوش برخورد بود، براي همين با هر مسلماني به سادگي رابطه برقرار و راه دوستي را با او باز مي‌كرد. به هيچ‌كس به ديده حقارت نگاه نمي‌كرد. عقيده امام رضا(ع) اين بود كه همه از يك پدر و مادر و از يك اصل و ريشه‌اند و دليلي براي برتري يكي بر ديگران وجود ندارد مگر به تقوا و پرهيزكاري. همچون امامان ديگر به نيكي سخن مي گفت. با همه طوري برخورد مي‌كرد كه انگار با اهل خانه‌اش حرف مي‌زند. در جايي فرموده‌اند: «محبت نسبت به مردم و اظهار دوستي بدانان نيمي از عقل است.»(تحف‌العقول) آنقدر با مردم خوب برخورد مي‌كرد كه آنها هم با راحتي خيال پيش او مي‌آمدند و مشكلاتشان را مي‌گفتند. هميشه براي مردم دعاي خير مي‌كردند و مي‌فرمودند: «اي خداي كريم! تمام كساني را كه از مشرق تا مغرب روي زمين هستند، بيامرز.»‌اي خداي كريم! از خطاي مردان و زنان مومن درگذر و آنان را بيامرز.»

حسن بن جهم مي‌گويد: «خدمت حضرت رضا(ع) عرض كردم، مرا از دعا فراموش نكنيد. امام فرمود: آيا گمان داري كه من تو را فراموش مي‌كنم؟ من با خود گفتم: آن جناب براي شيعيان خود دعا مي‌كند. من هم يكي از شيعيان او هستم. سپس گفتم: شما من‌را فراموش نمي‌كنيد. پرسيد: از كجا دانستي؟ عرض كردم: من از شيعيانت هستم و تو آنها را دعا مي‌كني. فرمود: آيا غير از اين چيز ديگري به خاطرت رسيد؟ گفتم نه. فرمود: هرگاه خواستي بداني نزد من چگونه هستي، بنگر من در نزد تو چگونه هستم!»

يكي از ياران امام مي‌گويد: «هيچ‌گاه نديدم كه امام در سخن بر كسي جفا ورزد و نيز نديدم كه سخن كسي را پيش از تمام شدن قطع كند. هرگز نيازمندي را كه مي‌توانست نيازش را برآورده سازد رد نمي‌كرد. در حضور ديگري پايش را دراز نمي‌فرمود. هرگز نديدم به كسي از خدمتكارانش بدگويي كند. خنده او قهقهه نبود بلكه تبسم مي‌فرمود. چون سفره غذا به ميان مي‌آمد، همه افراد خانه حتي دربان و مهتر را نيز بر سر سفره خويش مي‌نشاند و آنان همراه با امام غذا مي‌خوردند. شب‌ها كم مي‌خوابيد و بسياري از شب‌ها را به عبادت مي‌گذراند. بسيار روزه مي‌گرفت. كار خير و انفاق پنهان بسيار داشت. بيشتر در شب‌هاي تاريك مخفيانه به فقرا كمك مي‌كرد.» كليني در كافي به سند خود از اليسع بن حمزه نقل كرده است كه گفت: در مجلس ابو الحسن رضا(ع) بودم. مردم بسياري به گرد آن حضرت حلقه زده بودند و از وي درباره حلال و حرام پرسش مي‏كردند كه ناگهان مردي بلند قامت و گندمگون داخل شد و گفت: السلام عليك يا بن رسول الله.

من يكي از دوستداران تو و پدران و نياكان تو هستم، من از حج باز مي‏گردم و خرجي خود را گم كرده‏ام و با آنچه همراه من است نمي‏توانم به يك منزل هم برسم، پس اگر صلاح بداني كه مرا به ديارم روانه كني كه براي خدا بر من نعمتي داده‏اي و اگر به شهرم رسيدم آنچه از تو گرفته‏ام به صدقه مي‏دهم. امام(ع) به او فرمود: بنشين خدا تو را رحمت كند. آنگاه دوباره با مردم به گفت‌وگو پرداخت تا آنان پراكنده شدند و تنها سليمان جعفري و خيثمه و من مانده بوديم پس امام فرمود: اجازه مي‏دهيد داخل شوم سليمان گفت: خداوند فرمان تو را مقدم داشت.

 پس امام برخاست و به اتاقش رفت و لختي درنگ كرد و سپس بازگشت و در را باز كرد و دستش را از بالاي در بيرون آورد و پرسيد: آن خراساني كجاست؟پاسخ داد: من اينجايم. فرمود: اين دويست دينار را برگير و در مخارجت از آن استفاده كن و بدان تبرك جو و آن را از جانب من به صدقه بده. اكنون برو كه نه من تو را ببينم و نه تو مرا. مرد بيرون رفت. سليمان به آن حضرت عرض كرد: فدايت‏شوم بخشش بزرگي كردي و رحمت آوردي، پس چرا چهره از او پوشاندي؟ فرمود: از ترس آن كه مبادا خواري خواهش را در چهره او ببينم. مگر اين سخن رسول خدا را نشنيدي كه مي‏گويد: آنكه به نهان نكويي آورد با هفتاد حج برابري مي‌كند و آنكه پليدي و زشتي را اشاعه مي‏دهد، مخذول و خوار است و كسي كه در نهان گناه كند، آمرزيده است.

اهميت به‌حقوق فقرا و كارگران

امام رضا (ع) توجه ويژه‌اي به فقرا داشتند و يكي از مهم‌ترين وجه حفظ حقوق انسان‌ها در سيره حضرت، همنشيني و همسفره شدن با فقرا و بينوايان بود. آن حضرت همواره در كنار سفره خادمان و غلامان خويش مي‌نشستند و با آنها همسفره مي‌شدند. ابراهيم بن عباس مي‌گويد: «زماني كه حضرت خلوت مي‌كرد و سفره غذا پهن مي‌شد تمامي خدمتكاران را بر سر سفره مي‌نشاند و با آنان غذا مي‌خورد.» منشور حقوقي امام رضا (ع) درباره كارگران به‌گونه‌اي بود كه مي‌فرمودند: «حق كارگر را پيش از آنكه عرق تنش خشك شود بپردازيد.» يكي از ياران امام به نام سليمان جعفري نقل مي‌كند كه روزي: «به همراه امام به خانه‌شان رفتم. غلامان در حال بنايي و بستن ميخ آخور چارپايان و كارهاي ديگر بودند. با آنان مردي رنگين پوست نيز كار مي‌كرد كه از جمله خدمتگزاران نبود. امام فرمود: اين مرد كه با شماست كيست؟

گفتند: به ما كمك مي‌كند و مزدش را مي‌دهيم. حضرت فرمود: «اجرتش را تعيين كرده‌ايد؟» گفتند نه، هرچه بدهيم قبول مي‌كند و راضي است. امام به‌شدت ناراحت شد. گفتم فدايت شوم چرا خشمگين شديد؟ فرمودند: من بارها آنان را نهي كرده‌ام از اينكه كسي را پيش از اينكه اجرتش را تعيين كنند به كار گيرند. بدان هر فردي بدون اينكه قبلا مزد او را تعيين كرده باشي كاري براي تو انجام دهد اگر سه برابر آنچه مزدش است به او بپردازي باز گمان مي‌كند كه از اجرت او كاسته‌اي و اگر پيش از انجام دادن كار مزدش را تعيين كني و پس از آن پرداخت كني تو را به سبب وفاي به عهد مي‌ستايد و اگر اندكي زيادتر از مزدش به او بدهي آن را بخششي از تو مي‌داند.»

اقليت‌هاي ديني از ديدگاه امام رضا(ع)

از ديدگاه معصومين(ع) اقليت‌هاي ديني داراي حقوق مشخصي هستند كه در جامعه مدني بايد مورد توجه قرار بگيرد. حضرت رسول(ص) نيز در صدر اسلام حقوقي را براي پيروان ساير اديان مذهبي در نظر گرفته بودند. امام رضا(ع) هم همين‌گونه بود و حتي در جريان مناظراتي كه با سران اديان ديگر داشتند حقوق انساني و اجتماعي آنها را مقدم مي‌شمردند و با اين ديدگاه مناظره را دنبال مي‌كردند. از منظر امام هشتم(ع) همه پيروان اقليت‌هاي ديني در جامعه حق شهروندي، زندگي، اشتغال، استفاده از كلاس درس و بحث... دارند. امام رضا(ع)، در برابر عقايد ديگران، آن هم در نهايت احترام، تنها به مناظره با ديگران بسنده مي‌كند و درصدد اقناع آنها مبني بر اعلام تجلي كامل حق در دين اسلام بر مي‌آيد. آن حضرت با رعايت انصاف و منطق، احترام و مهرورزي، مدارا، به دور از تعصب، رعايت اصول اخلاقي، به دور از هر نوع مغالطه، مخاطب‌شناسي و آشنايي با زبان و متون مقدس ديگر اديان و همزيستي مسالمت‌آميز، با پيروان ديگر اديان روبه‌رو مي‌شد.

امام(ع) هميشه لباس زيبا مي‌پوشيد

امام‌رضا (ع) به لباس خوب توجه ويژه‌اي داشت و آن را احترام به ديگران مي‌دانست و مي‌فرمود: «لباس مظهر خارجي انسان است، نمي‌توان نسبت به آن بي‌توجه بود. حرمت مومن ايجاب مي‌كند كه انسان در ملاقات با او، شئون خود و وي را رعايت كند و مقيد باشد كه پاكيزه و خوش لباس باشد.» از جمله محمد بن عباد، از ياران و معاصران امام رضا(ع) مي‌گويد: «پوشش ابوالحسن(ع) در طول تابستان همواره يك بوريا بود. ايشان در طول زمستان با همه عظمت و وقاري كه داشتند پوششي ساده داشتند و به دور از هر گونه علامت‌گذاري يا اينكه رنگ مخصوصي داشته باشد هميشه لباس زبر به تن مي‌كردند مگر آن كه مي‌خواستند پيش مردم و به ديدن آنها بروند كه در آن وقت بهترين لباس خود را مي‌پوشيدند.»

 امام رضا (ع) مي‌فرمايد: «بپوش و زيبا بپوش. زيرا جدم علي بن الحسين(ع) روپوش(عباي خز كه قيمت آن پانصد درهم بود) مي‌پوشيد. همچنين رداي پنجاه ديناري داشت كه زمستان را در آن مي‌گذرانيد و چون زمستان تمام مي‌شد آن را مي‌فروخت و پولش را به بينوايان مي‌داد.» در روايتي جالب امام رضا(ع) در جواب اين پرسش كه چرا لباس‌هاي فاخر و گران‌بها مي‌پوشيد درحالي كه اجداد و نياكان شما، پيامبر(ص) و امام علي(ع) چنين لباس‌هايي نمي‌پوشيدند؟ فرمود: زمان رسول خدا (ص) فقر عمومي بود و پوشش مناسب آن زمان همان بود كه جد ما مي‌پوشيد. ولي زمان ما رو به توسعه و گسترش است و اگر بخواهيم مانند نياكان خود بپوشيم در نظر ديگران خوار مي‌شويم و به ما اهانت مي‌كنند.»

منابع: الارشاد به قلم شيخ مفيد

وسايل‌الشيعه به قلم شيخ حر عاملي







تاریخ انتشار: ۰۹ دی ۱۳۹۲ - ۱۳:۴۰





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: برترین ها]
[مشاهده در: www.bartarinha.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 45]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن