واضح آرشیو وب فارسی:باشگاه خبرنگاران جوان: ضربالمثل"شاهنامه آخرش خوش است" چگونه باب شد؟
اين عبارت مثلي در بدو امر براي هر محقق كنجكاوي ايجاد شبهه مي كند كه مگر كتاب شاهنامه در آخرش چه دارد و چه نقاظ ضعفي در اين شاهكار ادبي جهان يافت مي شود كه از آن به صورت ضرب المثل استفاده مي كنند؟
به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، كساني كه بدون مطالعه و مداقه دست به كاري زنند هر چند در تشخيص خويش مومن بوده به حسن ختام عمل و اقدام اعتقاد داشته باشند با ذكر اينكه بر افراد تيزبين و دورانديش پوشيده نيست كه عجله و شتابزدگي هرگز به نتيجه نمي رسد و عجول و شتابزده چون اسب تيزتك يكروز با سر سقوط خواهد كرد.
به همين جهت در قضاوت عجله نمي كنند و عامل را به دست زمان مي سپارند زيرا به خوبي مي دانند كه : «شاهنامه آخرش خوش است» اين عبارت مثلي در بدو امر براي هر محقق كنجكاوي ايجاد شبهه مي كند كه مگر كتاب شاهنامه در آخرش چه دارد و چه نقاظ ضعفي در اين شاهكار ادبي جهان يافت مي شود كه از آن به صورت ضرب المثل استفاده مي كنند؟ شاهنامه ي فردوسي كتاب ارزنده اي است كه هر ايراني پاك نژاد آن را به خوبي مي شناسد. كتاب شاهنامه چه از نظر كميت و چه به لحاظ كيفيت از شاهكارهاي ادبي جهان به شمار مي رود.
حكيم ابوالقاسم فردوسي با نظم و تدوين شاهنامه اساس ادب و مليت ايران را پي ريزي كرد و اسامي تمام بزرگان و نامداران دوران باستاني را در جريده روزگار ثبت كرده است چنان كه خود گويد : چون عيسي من اين مردگان را تمام سراسر همه زنده كردم به نام...
اما ريشه تاريخي ضرب المثل بالا از آن سرچشمه گرفته است كه نقل شده فردوسي پس از سرودن هجانامه اي درباره سلطان محمود موفق گرديد يك نسخه از هجانامه را به وسيله دوستان و طرفداراني كه در دستگاه سلطنت محمود غزنوي داشت مخفيانه به آخر شاهنامه موجود در كتابخانه سلطنتي الحاق و اضافه نمايد و همين عمل موجب شده است بعد ها كه از شاهنامه كتابخانه سلطنتي به وسيله نساخان و خطاطان به منظور تكثير و توزيع نسخه ها برمي داشته اند قهرا آن هجانامه آخر شاهنامه را هم مي نوشته اند.
با اين توصيف اجمالي كه درست و غلط آن بر عهده راويان اخبار است. سابقا هركس شاهنامه مطالعه مي كرد چون مكرر به مدح و ستايش از سلطان محمود غزنوي برخورد مي كرد به گمان خود همت و جوانمردي سلطان را كه مشوق فردوسي در تنظيم شاهنامه گرديده است از جان و دل مي ستود و بر آن همه عشق و علاقه به تاريخ و ادب ايران آفرين مي گفت! بي خبر از آنكه شاهنامه آخرش خوش است زيرا وقتي كه به آخر شاهنامه مي رسيد و منظومه هجاييه را در آخر شاهنامه قرائت مي كرد تازه متوجه مي شد كه محمود غزنوي نسبت به سلطان ادب و مليت ايران تا چه اندازه ناجوانمردي و ناسپاسي كرده است.
به همين جهت هر كس در ازمنه گذشته به قرائت شاهنامه مي پرداخت قبلـا به او متذكر مي شدند تا زماني كه كتاب را به پايان نرسانده باشد و در قضاوت نسبت به سلطان محمود غزنوي عجله نكند زيرا شاهنامه آخرش خوش است يعني در آخر شاهنامه است كه فردوسي محمود غزنوي را به خواننده كتاب مي شناساند و با اين قصيده هجاييه حق ناسپاسي و رفتار توهين آميز را در كف دستش مي گذارد. بي فايده نيست بدانيد كه فردوسي براي سرودن شصت هزار بيت شاهنامه نه هزار واژه به كار برده كه فقط چهار صد و نود تاي آن عربي است....
مطالب ديگر در اين رابطه
«شاهنامه آخرش خوشه» از معروفترين ضربالمثلهاي فارسي است. اما اين سوال پيش ميآيد كه با وجود پايان تلخ و شكست ايرانيان از اعراب در پايان «شاهنامه»، چرا اين ضربالمثل در بين مردم رواج يافته است؟
ضربالمثلها از گذشته تا امروز در زندگي مردم و ارتباط كلامي آنها جايگاه خاص خود را دارند. بيشتر ضربالمثلهاي رواجيافته در بين مردم از يك اتفاق يا روايت تاريخي نشأت ميگيرند و در زندگي واقعي گذشتگان ريشه دارند؛ اتفاقهايي كه سينه به سينه نقل شده و با گذشت زمان به ضربالمثل تبديل شدهاند.
حسن انوري در «فرهنگ امثال سخن» ميگويد: اين ضربالمثل اشارهي طنزآميز به كاري دارد كه برخلاف انتظار شخص پيش ميرود و پايان خوشايندي ندارد. در واقع در اين كتاب اين ضربالمثل به عنوان يك جملهي معكوس در مورد يك ماجرا با پايان ناخوشايند به كار ميرود.به باور برخي از افراد هم اين جمله را اعراب كه در پايان «شاهنامه» با شكست يزدگرد بر ايرانيان پيروز ميشوند، وارد ضربالمثلهاي ايراني كردهاند. البته اين باور در هيچ كتاب و پژوهشي سنديت تاريخي ندارد و به نظر بسياري از پژوهشگران ادبيات مردود است.
در كتابهاي مختلفي كه دربارهي «شاهنامه»، سير داستانها و پايان آن نوشته شده، به اين ضربالمثل اشاره شده است. در اين كتابها «خوش» خوانده شدن آخر «شاهنامه» حاوي نوعي نگاه كنايي به شكست ايرانيان از اعراب و پايان اقتدار سلسلهي ساسانيان با شكست و مرگ يزدگرد است. «شاهنامه چگونه به پايان رسيد» محمد محيط طباطبايي و «شاهنامه آخرش خوش است» محمدابراهيم باستاني پاريزي از جملهي اين كتابها هستند.
كتاب «ريشههاي تاريخي امثال و حكم» نوشتهي مهدي پرتوي آملي كه به بررسي تاريخي ريشههاي ضربالمثلهاي ايراني پرداخته شده، علت رواج اين جمله را اين ميداند كه در گذشته هر كس «شاهنامه» ميخواند و به ستايش سلطان محمود غزنوي ميرسيد، از همت سلطان در تحسين «شاهنامه» خوشحال ميشد؛ اما با پايان يافتن «شاهنامه» و فهميدن حقناشناسي سلطان محمود در قبال فردوسي و كتابش، متوجه اشتباه خود ميشد. اين روايت بعدها به ضربالمثل تبديل شد و عاقلان به هر كس كه دست به كار نابخردانهاي بزند و اصرار بر ادامهي آن داشته باشد، ميگويند: شاهنامه آخرش خوش است.
در اينباره نظريات متناقضي هم وجود دارد. به عنوان مثال محمدعلي اسلامي ندوشن در اينباره معتقد است: اين ضربالمثل كنايي نيست و اشاره به هستهي اصلي «شاهنامه» يعني جنگهاي ايرانيان و تورانيان دارد. او اعتقاد دارد كه خوش بودن پايان «شاهنامه» مربوط به حملهي اعراب و شكست ساسانيان نيست، بلكه به پيروزي نهايي پهلوانان ايراني بر لشكر توران اشاره دارد كه البته اين پيروزي در قسمتهاي مياني «شاهنامه» و در بخش پهلواني آن است و به آخر «شاهنامه» كه مربوط به بخش تاريخي ميشود، ربطي ندارد.
محيط طباطبايي در كتاب «شاهنامه چگونه به پايان رسيد» نظر ديگري هم در رابطه با اين ضربالمثل دارد. در گذشته وقتي نقالان از خواندن يك دورهي كامل «شاهنامه» فارغ ميشدند، در مجلس نقل «شاهنامه» جشن كوچكي برپا ميشد و كساني كه مدتها با اشتياق دل به داستانها و حماسهسازيهاي پهلوانان ايرانزمين ميسپردند، بساط شيريني و چاي را فراهم ميكردند و معتقد بودند كه هرچند پايان كار ايرانيان در آخر «شاهنامه» خوش نيست، اما به پايان رساندن نقالي كامل اين كتاب شايستهي شادماني است.
برخي نويسندگان و پژوهشگران «شاهنامه» هم مفهوم كنايي اين ضربالمثل را مربوط به رفتار سلطان محمود غزنوي و طرد فردوسي و كتابش از دربار ميدانند. آنها معتقدند، اين جمله به داستانهاي «شاهنامه» ربطي ندارد و به سرگذشت فردوسي و رانده شدنش پس از 30 سال تلاش براي سرودن «شاهنامه» اشاره دارد.
آنچه از پايان بخش پهلواني و تاريخي «شاهنامه» ميتوان فهميد، اين است كه با كشته شدن رستم، نامدارترين پهلوان ايراني و همچنين شكست ايرانيان از اعراب، پايان داستانهاي اين اثر ماندگار براي مردم ايران «خوش» نيست. با اين وجود، خلق اين كتاب توسط فردوسي و داستانهاي زيبا و حماسي آن كه در دلاوري و خصايص نيكوي پهلوانان و اساطير ايراني ريشه دارد، براي هميشه براي ايرانيان خوشايند خواهد بود.
پنجشنبه 5 دي 1392
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: باشگاه خبرنگاران جوان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 78]