واضح آرشیو وب فارسی:ايران: يادداشت به انگيزه 5 دي سالروز تولد عزتالله فولادوند مدير خلاق مدرسه ترجمه
امير يوسفي
مترجمان ايراني به عدد، انبوهاند؛ چه بسا پرشمارتر از عدد مؤلفان پارسينويس. گواهي آمار نشر است كه به عوض هر تأليف، دستكم دو ترجمه راهي بازار ميشود. به اين اعتبار، خانواده مترجمان در ايران، عائلهمندتر از خانواده مؤلفان است. اما از ميان اين خاندان پرجمعيت، تنها به قاعده 15-10 كس را ميتوان نشان كرد كه در دستكم يكصد سال اخير به ترجمه نه به چشم رفتاري مكانيكي بلكه كنشي عميقاً فرهنگي و تحولآفرين نگريستهاند. پرچمدار اين جريان، محمدعلي فروغي بوده است، اما به روزگار ما، كمتر كسي را ميتوان يافت كه چون عزتالله فولادوند سزاوار توصيف به اين ويژگي باشد. در كار و بار فولادوند كه امروز (5 دي) برگ 78 سالگياش را ورق ميزند، ترجمه شأني اساساً فرهنگي دارد. او سالها پيش در گفتاري خواندني و شنيدني آورده بود كه «بايد به معناي درست، مترجم بود و الا به يك مكانيك يا تكنيسين زبان بدل خواهيم شد.» مترجم نامآور و نوآور ما گفته است: «هرچه بر سر ما ميآيد از ناداني است يا از علم ناقص و هرچه در دانش و هنر، از دنيا اخذ كنيم، باز هم كم است.»
فولادوند گو اينكه عرصه فلسفه را اصليترين عرصه فعاليت خود قرار داده است، هيچگاه بال پرواز خود را به دنباله اين دانش نبسته است. ادبيات، علوم اجتماعي، سياست، تاريخ و رمان همگي منازلي بودهاند كه فولادوند هرگاه صلاح ديده، دورهاي در آن سكني گزيده است. نامها را اگر مرور كنيد، پيوند پنهاني آنها آفتابي خواهد شد؛ هانا آرنت، فريدريك فون هايك، گراهام گرين، استيوارت هيوز، برايان مگي، فريدريش دورنمات، جورج اورول، هانس گادامر، باربارا تاكمن، كارل ياسپرس، كارل پوپر، فرانتس نويمان و... از شاخصترين انديشمندان جهان هستند كه فولادوند در مسير تحول فرهنگي، برگردان آثارشان را به قدرتي مثالزدني و با پنجهاي تيز و طلايي استيفا كرده است.
از قلم مترجم آگاه روزگار ما قريب به 50 اثر تراويده است. اين آثار اكنون در هويتي هماهنگ، مدرسهاي ساختهاند كه ميتوان بيهيچ تعلل و تعارفي آن را «مدرسه فولادوند» نام داد. در اين مدرسه، آنچه آموختني است، آراستن سليقه به انتخابهاي درست، بهرهمندي از گنجينه ناب ادب پارسي، نيازسنجي خلاق و جريانسازي صحيح فرهنگي است. اين خصلتها است كه صف مترجمان خلاقي چون فولادوند را از صف متراكم مترجمان معمول و متعارف جدا ميكند و او را همدوش و همنشين بزرگاني چون فروغي، شفق، نائيني، قاضي، نجفي و لطفي ميسازد. گفتهاند كه ترجمه «نقش پشت قالي است؛ به همان اندازه مغشوش، به همان اندازه تار». گفتهاند كه «ترجمه، كنشي زياده مكانيكي است؛ به همان اندازه خنثي، به همان اندازه بياثر». فولادوند براي اين هر دو كهن الگو، باطلالسحري كارآمد ابداع كرده است. در كار او ترجمه، نه بينشاطي و پژمردگي نقش پشت قالي را دارد و نه بيمايگي و فرودستي كاري مكانيكي را. عمر فولادوند دراز باد كه براي مدرسه ترجمه خلاق و اثرگذار، بهترين معلم و مدير است.
پنجشنبه 5 دي 1392
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 45]