واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: چرا انتقال پايتخت؟
طرح انتقال پايتخت، توسط نمايندگان مجلس شوراي اسلامي به تصويب رسيد. وزير راه و شهرسازي نيز از طرف هيأت دولت مأمور بررسي انتقال در اين رابطه شد. فارغ از اجرايي شدن يا مسكوت ماندن اين طرح، سؤال اساسي اين است كه حتي اگر همه به اين نتيجه برسند كه پايتخت جابجا شود و حتي اگر شوراي نگهبان نيز به آن رأي دهد، چنين امري شدني است؟ بد نيست در اين رابطه به چند نكته اشاره كنيم.
1ـ سؤال اول اين است كه با كدام پول ميخواهيم پايتخت را منتقل كنيم؟
در كشورهاي بسياري پايتختها جابجا شدند. پاكستان، آلمان، برزيل، كانادا و در دهههاي اخير قزاقستان كه پايتخت را از آلماتي به شهري در مركز كشور منتقل كرد و آن را آستانه ناميد اما در همة اين موارد قبل از اينكه پايتخت منتقل شود شهري با زيرساختهاي لازم ساخته شد. ساختمانهاي مورد لزوم، شبكه آبياري، خيابانهاي دسترسي، ساختمانها و خيابانهاي لازم و... ابتدا شهر جديد با همه نيازها ساخته شد و سپس انتقال صورت گرفت. حال سؤال اين است كه حتي اگر مجلس تصويب و شوراي نگهبان تأييد كند با كدام پول ميخواهيم شهر جديدي بسازيم؟ دولت همين حالا بالغ بر چهارصد هزار ميليارد تومان بدهكاري دارد با 4 هزار طرح نيمه تمام و نيمه كاره و با صدها هزار واحد مسكن مهر كه از 20 تا 70 درصد پيشرفت فيزيكي دارند و هزاران ميليارد تومان پول ميخواهند به اعتراف وزير اقتصاد حتي براي پرداخت يارانهها هرماه بيش از هزار ميليارد تومان كسري وجود دارد. همين نمايندگان محترم كه اين طرح را تصويب كردهاند در همين هفتههاي اخير گروه گروه تهديد به استعفا كردند كه چرا به طرحهاي نيمه تمام حوزههاي جغرافيايي آنان بودجهاي اختصاص نيافته و مطالبات مالي از دولت هم كه تمامي ندارد.
2ـ سؤال دوم اين است كه در كجا؟
حال حتي اگر فرض كنيم كه از خزانه غيب بودجه كلاني هم برسد و مشكل مالي وجود نداشته باشد سؤال اين است كه در كجا پايتخت جديدي بسازيم؟
برخي معتقدند كه لازم نيست شهر جديدي بسازيم بلكه ميشود از پتانسيل و ظرفيت شهرهاي موجود استفاده كرد. ماشاءالله كشوري داريم به مساحت بيش از يك ميليون و ششصدهزار كيلومتر مربع. هلند نيستيم كه كمتر از 42 هزار كيلومتر مربع مساحت دارد و هفده ميليون نفر را در خود جاي داده است. ما بيش از 1300 شهر داريم. اما مسأله اينجاست كه تقريباً هيچ شهري را در ايران نميتوان سراغ گرفت كه ظرفيت پذيرش حتي يك ميليون نفر جمعيت اضافه را داشته باشد. اكثر شهرهاي بزرگ كشور كموبيش با مشكلاتي نظير كلانشهر تهران دست و پنجه نرم ميكنند.
3ـ سؤال سوم اين است كه با كدام آب؟ براي اينكه پايتخت، به عنوان مركز كشور، شهري امن به حساب آيد، بيش از هر چيز به آب احتياج دارد. همين حال بسياري از شهرهاي كشور با مشكل كمبود آب آشاميدني روبرو هستند. برخي سمنان را به عنوان شهر جايگزين معرفي ميكنند اما سمنان همين حالا هم مشكل كمبود آب دارد. اصفهان هم با همين مشكل روبروست و البته مشكل آلودگي هوا و ترافيك را هم دارد و بهخصوص اصفهان ظرف جمعيتي تقريباً اشباع شدهاي پيدا كرده است.
4 ـ و اما سؤال شايد اساسيتر اين باشد كه: «براي چه؟» اصولاً براي چه به اين فكر افتادهايم؟ تاچه زماني ميخواهيم از موضع انفعال به در آئيم؟
تاچه هنگامي ميخواهيم با تصميمات احساسي و ناشي از هيجانزدگي براي كشور هزينه ايجاد كنيم؟
كم طرحهاي نيمه تمام در كشور داريم كه يك مسئول هيجان زده و سر شوق آمده در يك ديدار سرزده و يا در يك سفر استاني در پاسخ به درخواست جمعي معدود و براي خوشامد آنان و تشويق بيشتر خويش و خريد محبت و محبوبيت، كلنگ آنرا بر زمين زد و بودجهاي هم صرف آن شد و حال به مثابه غدهاي چركين بر پيكره «مطالباتِ از نظام» باقي مانده است؟
همه ميدانيم كه تهران ظرفيت خالي ندارد. بيش از 16 درصد جمعيت كشور و درصد بسيار بيشتري از ثروت كشور را در خود جاي داده است. تنها ده درصد روزهاي سالش هواي پاك دارد. ديگر جايي براي تردد خودرو ندارد به يك پاركينگ بزرگ ميماند. اما براي چاقتر و فربهتر نشدنش تا به حال چه كردهايم؟ در دو دهه اخير مگر نميدانستيم كه آرايش كردن اين عروس براي هزار داماد چه عواقبي به بار ميآورد؟ و حال چرا فكر ميكنيم راهحلِّ از قيافه و جاذبه انداختن آن تنها انتقال پايتخت و تغيير نام و عنوان اوست؟ چرا اجازه دادهايم هر روز ساخت و ساز بيشتري در آن صورت بگيرد؟ چرا اجازه دادهايم اين كلانشهر مثل يك اسفنج بزرگ هر روز سرمايههاي بيشتري را از اين جغرافياي بزرگ جذب خود كند؟ چرا هر روز با افتخار تمام بيش از گذشته بزكش ميكنيم و به قيمت فروش شهر و آرامش شهر، پروژههاي پرخرج بيشتري را در آن كليد ميزنيم؟
آن زمان كه درياچههاي چند صد و چند هزارساله مملكت در حال خشك شدن بود و در عين حال درياچهاي در كنار شهر ايجاد شد تا دهها برج چندين طبقه با قيمتهاي اوج گرفته و پرمشتري براي عدهاي ثروتهاي افسانهاي به بار آورد و سرمايههاي بيشتري را به طرف اين شهر خفقان گرفته بكشاند به فكر چنين روزهايي بودهايم؟ راستي محدوده اين شهر كجاست و خارج از محدوده به چه چيزي گفته ميشود؟
دوستان عزيز! راه حل، مسأله انتقال پايتخت نيست. راه حل مسأله، كوچ تدريجي سرمايه از اين كلانشهر به سمت جغرافياي بزرگ و تشنهاي است كه در فقر سرمايه لهله ميزند و كسي به فريادش نميرسد. راه حل تهران توزيع عادلانه ثروت و دادن سهم بقيه جغرافياي كشور از منابع ملي و ايجاد فرصتهاي شغلي مناسب در ساير مناطق كشور و بويژه مناطق كمتر توسعه يافته است. لازم نيست پايتخت منتقل شود. كافي است انحصار ثروت و رفاه و امكانات و كسب درآمد و شغل را از اين شهر بگيريد و اجازه توسعه بيشتر بويژه توسعه جمعيتي را به آن ندهيد. به شرط آنكه اينبار از آنطرفِ ديگر بام نيفتيم. يعني خود تهرانيهاي ترافيكزدهي هوازدهي نفسبريدهي... را در زير خط فقر دفن نكنيم!
چهارشنبه 4 دي 1392
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 52]