واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: جنگ ما 1400 سال پيش آغاز شده است
گروه جهاد و حماسه: همسر شهيد نيلي در دلنوشتهاي جنگ را ترسيم ميكند؛ جنگي كه نه بعد از انقلاب اسلامي بلكه از 1400 سال پيش آغاز شده است.
به گزارش خبرگزاري بينالمللي قرآن(ايكنا)، هاجر تدري، همسر شهيدمحمدصادق نيلي از شهداي عرصه رسانه كه در سانحه سقوط هواپيماي C-130 ارتش جمهوري اسلامي ايران به درجه رفيع شهادت نائل آمد، خطاب به همسر شهيدش دلنوشتهاي را به رشته تحرير درآورده كه در زير گوشهاي از آن را ميخوانيم:
«4 ساله بودم كه براي اولين بار ترس از مردن را حس كردم، زماني كه پدرم ماموريت بود و من و مادر و برادر كوچكترم، چند كيلومتر دورتر از خط مقدم در اسلام آباد غرب زندگي ميكرديم.
آن زمان كه هواپيماهاي عراقي بي هدف مناطق مسكوني را بمباران ميكردند و من وبرادرم در كمد خانه پنهان ميشديم تا از انفجار در امان بمانيم.
لرزش بدن مادرم و ذكرهايي كه او ميخواند ما را متوجه چيز غريبي ميكرد، متوجه مفهومي غير از زندگي. دو ماه تمام در بيمارستانها دنبال جنازه پدرم ميگشتيم و مادر جوان 23 سالهام قويتر از آن بود كه خسته شود و بگذرد و برود در خانه امنمان در شمال زندگي كنيم.
مادرم همپاي پدرم به جبهه ميآمد و من و برادرم نيز به دنبال آن دو، كسي از ما نميپرسيد ميآييد يا ميخواهيد بمانيد؟ و ما در ذهنهاي كوچكمان تصور ميكرديم زندگي همين است؛ يعني جنگيدن براي پيروزي.
20 سال از آن روزهاي نه چندان شيرين ميگذرد، خاطرات هواپيماهاي عراقي كه در فاصله كمي از سطح زمين مردم را به رگبار ميبستند همچنان گوشههاي تاريكي از ذهن مان را اشغال كرده است.
20 سال گذشت ما تازه معناي مخالفت را فهميديم، معناي استقلال راي، معناي صلح، معناي دنياي بدون مبارزه، بدون خون، بدون جنگ، زندگي آرام بود و ما همچنان شعارهايي را كه انديشمندان غربي در ذهنمان فرود كردند بلغور ميكرديم: آزادي حق ماست، چرا بايد با دنيا جنگيد؟ چرا ساز مخالف ميزنيم؟ تا كي مبارزه، تا چه وقت جنگ تا كجا مخالفت، تا چه زماني تحريك؟ تا همين چند وقت پيش، سقوط هواپيمايي C-130 ارتش جمهوري اسلامي ايران و به دنبال آن سقوط هواپيماي فالكن سپاه.
دخترك 4 سال ديروز كه جنگ را ناخواسته تجربه كرده بود امروز به پيشواز جنگ ميرود!
زندگي آرام، شيرين، سراسر عشق او در 15 آذر 1384 ويران شد، همسر دخترك 4 ساله ديروز يكي از خبرنگاراني بود كه براي پوشش بزرگترين مانور ارتش در بعد از انقلاب راهي چابهار بود، سفري بي بازگشت... دخترك باز هم ناخواسته در جنگ شركت كرد جنگي بدون كلاه، بدون پلاك و حتي بدون اسلحه.
دخترك 4 ساله ديروز آنقدر ميفهمد كه نه نقص فني هواپيما و نه عدم هدايت درست خلبان علت سقوط بود. او ميداند كه 27 سال است كه تحريم هستيم، او ميداند ما هنوز ميجنگيم.
دختر 4 ساله ديروز ديگر با اعتراض از پدر و مادرش نميپرسد چرا تاوان جنگي را كه شما شروع كردهايد جواني مثل من بايد پاسخگو باشد؟ دختر 4 ساله ديروز ميداند اين جنگ قدمتي به اندازه زمان دارد و بشريت!
ميداند كه همان زمان كه قابيل، هابيل را كشت جنگ بين خير و شر حق و باطل شروع شد و تا دنيا، دنياست و بشر زنده است اين جنگ ادامه دارد.
جنگ ما تنها 27 سال نيست كه آغاز شده است، 1400 سال است كه براي احياي حق خود ميجنگيم و اگر دخترك عمري به درازاي نوح داشت، حاضر بود تمام عزيزانش را براي پيروزي در جنگي نابرابر ميان حق و باطل قرباني كند.»
سه شنبه 3 دي 1392
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 43]