واضح آرشیو وب فارسی:باشگاه خبرنگاران جوان: ناباروري ،شكست در زندگي خانوادگي نيست
اين درست است كه فرزند، موهبتي است كه بايد از طرف خداوند به افراد عطا شود، اما اين واقعيت نميتواند به ناديده گرفتن نياز روحي به پدر يا مادر بودن منجر شود.
حتي با وجود آن كه گاهي برخي زوجين از امكان ايفاي نقش پدري و مادري محروم مي شوند، باز هم با اين واقعيت تلخ كنار بيايند و اين مساله تاثيرات مخربي را بر سلامت روان و نشاط شان مي گذارد. وقتي زوجي از اقدام طبيعي براي فرزند دارشدن نتيجه نمي گيرند و پي به ناباروري خود مي برند، دچار حس هاي ناخوشايند و متفاوتي مي شوند و سلامت روان شان صدمه مي بيند و آسيب پذير مي شوند.
ناباروري!
يك زوج، زماني از نظر باليني نابارور تلقي مي شوند كه بدون آن كه ظاهرا بيمار باشند، با بحراني بزرگ به نام ناتواني در فرزند دار شدن مواجه مي شوند كه مي تواند اثرات روان شناختي، هيجاني، اجتماعي و استرس زايي را به دنبال داشته باشد. اثرات رواني ناشي از تجربه ناباروري مي تواند تظاهرات مختلفي چون اندوه، انكار، افسردگي، احساس گناه، اضطراب، تنهايي، درماندگي، احساس شرم، سرزنش خود و ديگران، خستگي، ناتواني، بي كفايتي، كاهش عزت نفس، باورهاي منفي نسبت به خود، وسواس در مورد بارداري، اختلال در كنش جنسي و كاهش رضايت زناشويي را به دنبال داشته باشد.
بتيسا محمدي، كارشناس ارشد روان شناسي باليني در گفت و گو با جام جم با اشاره به اين كه ناباروري ارتباطات فرد با خانواده، دوستان، همكاران و بخصوص ارتباطات بين زوجين را تحت تاثير قرار مي دهد، مي گويد: در چنين شرايطي زوجين كمتر به ابراز احساسات، افكار و خواسته هاي خود به شكلي مثبت و سازنده مي پردازند و در نتيجه حس ناراحتي، خشم، احساس گناه و كمبود حمايت عاطفي در آنها افزايش مي يابد. حتي ناباروري در ارتباط جنسي زوجين نيز مي تواند ايجاد مشكل كند.
درمان ناباروري، فقط همگام بايد درمان روان شناختي
آنچه معمولا از سوي مراكز درمان ناباروري يا متخصصاني كه در اين زمينه فعاليت مي كنند ناديده گرفته مي شود آن است كه درمان ناباروري بايد همراه با درمان هاي روان شناختي انجام شود.اين نوع درمان ها شامل درمان شناختي ـ رفتاري و روان درماني حمايتي مي شود.
دكتر مهرنوش داريني، روان شناس معتقد است: شكست در اين نوع درمان هاي ناباروري بر مشكلات زوجين دامن زده و روابط زناشويي را سست تر مي كند كه اين كاهش رضايت زناشويي مي تواند به انحرافات جنسي، روابط خارج از منزل، اختلال رواني و طلاق نيز منجر شود. اين روان شناس در گفت وگو با جام جم اضافه مي كند: در اين زمينه زنان به مراتب استرس و آسيب بيشتري را نسبت به مردان تجربه مي كنند. در واقع كه يك زن تبلور آن را در بچه دار شدن و مادر بودن و استحكام خانواده مي بيند و تمايل وي به پذيرش مسئوليت بيشتر در بحران ناباروري و به دنبال آن درمان هاي طولاني مدت و رنج آور باعث صدمات عميق تري در وي مي شود.
محمدي، به عنوان روانشناسي كه مطالعاتي در حوزه ناباروري داشته است، توصيه مي كند: حتما در روند درمان ناباروري بايد در مشاوره با زوجين به شكست هاي احتمالي نيز اشاره شود. به علاوه بايد در جلسات مشاوره بر مسائلي چون پذيرش ناباوري و شركت فعال و موثر زوجين در روند درمان، داشتن فرزند خوانده به عنوان يك گزينه قابل تفكر، توجه به نياز هاي روحي و رواني زوج نابارور، گسترش ارتباطات به منظور دريافت حمايت رواني، تشويق به برقراري ارتباط صميمانه تر بين زوجين، مطالعه و جمع آوري اطلاعات درباره ناباروري، برنامه ريزي براي اوقات فراغت و اختصاص زماني براي فعاليت هاي لذت بخش و داشتن برنامه غذايي مناسب تاكيد شود.
تقويت سخت رويي
معمولا وقتي نتيجه مثبتي از درمان هاي ناباروري حاصل نمي شود، زوجين و بويژه خانم ها بشدت افسرده و نااميد مي شوند. با توجه به اين كه درمان هاي نازايي و ناباروري هزينه بر است و از لحاظ روحي فرد را بشدت تحت فشار قرار مي دهد و زماني كه هنوز فرصت هاي ديگري براي تكرار درمان ناباروري دارند، ديگر حاضر نيستند تن به انجام اين كار بدهند. دكتر داريني به چنين افرادي توصيه مي كند: مهم ترين راه كار در چنين شرايطي، تقويت سخت رويي فرد است. چنانچه از ابتداي شروع درمان هاي ناباروري درمان هاي روان شناختي نيز براي افراد انجام شود و از روش هاي واقعيت درماني براي آنها استفاده شود در نتيجه افراد راحت تر پذيراي درمان هاي مداوم مي شوند.
اين درست است كه بيشتر افراد به نوعي هويت خود و كامل بودن خود را در گرو بارور شدن مي بينند؛ اما به گفته دكتر داريني ناباروري فقط يك اتفاق است و نبايد به گونه اي در نظر گرفته شود كه گويا فاجعه اي عظيم اتفاق افتاده است. اين روان شناس اضافه مي كند: بعضي افراد ناباروري را با هويت خود پيوند مي دهند و آن را با باورهاي منفي نسبت به خود تلفيق مي كنند كه خود باعث حس بي ارزشي و بي كفايتي مي شود، در نتيجه اگر بتوان اين ارتباط را شكست مرز هويت فرد به عنوان آن چيزي كه هست و توانايي باروري را به عنوان يك واقعه مستقل از آن جدا كرد، مي توان استرس و فشار رواني را به شكل موثري كاهش داد.
در واقع نداشتن فرزند پايان راه نيست و راه هاي جايگزيني ديگري نيز وجود دارد و چنانچه فردي از داشتن نعمتي به نام فرزند و باروري محروم شد اين به اين معنا نيست كه ديگر زندگي به پايان رسيده و انگيزه هاي فرد بايد براي ادامه زندگي به صورت شاد و سالم كاهش يابد.
پونه شيرازي / گروه سلامت
سه شنبه 3 دي 1392
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: باشگاه خبرنگاران جوان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 35]