واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاين: عصاره ديپلماتيك كشور
بين منظور استفاده بهينه از قدرت نرم و پتانسيل كشور، گفتمان سازي در صحنه جهاني و حضور طراحي شده و با برنامه در صحنه بين المللي براي ايجاد همسوئي و پيدا كردن زمينه همكاري مخصوصا در حوزههاي تمدني و قدرت آفرين ايران از اهم وظايف آنان است.
طبيعي است كه نيروهاي خارجي مخالف با روند جديد سياست خارجي ايران براي تعامل بهتر با دنيا نظير نومحافظه كاران و صاحبان صنايع تسليحاتي غرب و لابي صهيوني- عربي بدليل از دست دان منافع خود هر يك داراي انگيزههاي گوناگوني باشند. اما عناصر و نيروهاي داخلي صرفنظر از آندسته از انتقادهاي منصفانه و مسموع نيز يا بايد داراي منافعي در پيگيري تخريب اين روند جديد باشند و يا نسبت به وضعيت سياست خارجي كشور در دولت دهم و يازدهم تجاهل مي كنند. آنها به عمد و براي عدم پذيرش خسارتي كه در پرتو سياست خارجي هيجاني و سترون هشت سال گذشته بر كشور وارد شده در يك فضاي غير واقعبينانه چشم خود را به مشكلاتي كه بر سر راه نه تنها رشد و توسعه و افزايش سطح قدرت ملي كشور قرار دارد، بلكه معيشت و اثار رواني ناشي از جنگ افروزيهاي مخالفان خارجي بسته اند.
در چنين فضائي صدور بيانيه يكصد و نه نفر از ديپلماتهاي كشور با سليقه هاي گوناگون سياسي مفهوم پيدا ميكند. اين افراد بخش مهمي از عصاره ديپلماتيك بوده و اجراي سياست خارجي كشور در زمينه تصميم سازي، تصميم گيري و مديريت صف و ستاد را طي 34 سال گذشته از بدو پيروزي انقلاب اسلامي بعهده داشته اند. متن بيانيه با اشاره به جهتگيري و تاكيد بر استقلال و تماميت ارضي حاكي از دغدغه درست آنهاست. اين بيانيه بخوبي نشان ميدهد كه اولا" صحنه سياست خارجي مقوله ائي فرا جناحي و ملي است كه اصل استقلال و رعايت منافع و امنيت ملي و توسعه كشور در ان اولويت اول را دارد و ثانيا" وزارت امور خارجه نه تنها مسئوليت اقدامات دولت گذشته را نمي پذيرد بلكه خواهان حمايت مردم، نخبگان و رسانه هاي كشور از روند جديد سياست خارجي كشور است.
آنچه آنها از مردم، نخبگان كشور و رسانه ها استمداد طلبيده اند اينست كه ضمن پذيرش اصول نقد منصفانه اجازه داده شود سياست خارجي به مجراي كارشناسي، عقلائي و تخصصي آن و بدور از حب و بغض جناحي باز گردد. جمع امضاء كننده بيانيه حمايت از ديپلماسي هسته ائي كشور عموما" بعد از پيروزي انقلاب اسلامي از سطوح كارشناسي به مديريتي وزارت امور خارجه رشد و نمو كرده و از جمله نيروهاي متخصص، آموزش ديده با تجربه و با سلايق و ديدگاههاي گوناگون سياسي اما واقعگرا به دليل برخورد نزديك با تحولات بين المللي هستند. ولي آنچه كه آنها را در اين زمينه گرد هم آورده توجه به منافع و امنيت ملي و اثرات سياست خارجي در حفظ استقلال و تماميت ارضي، كسب و ارتقاء قدرت و توانمنديهاي ملي و منزلت برتر بين المللي و از همه مهمتر تامين نيازهاي مادي و معنوي كشور در اين دوران آشفته در صحنه بين المللي است.
در چنين شرايطي كه دنيا با التهاب روبروست، خشونت در منطقه رواج يافته و درداخل كشور مردم به تغيير روند دولت گذشته راي داده اند سياست خارجي جديد دولت يازدهم ميتواند با واقع بيني و استفاده از اهرمهاي قدرت و پتانسيلهاي نهفته در سياست خارجي كشور به طراحي راهبردهاي جديد دست بزند. نه تمام مشكلات غرب و در راس آن آمريكا با ايران مسئله هسته ائي است و نه آنها به راحتي دست از اين راهي كه قدم گذاشته اند بر خواهند داشت و سياست خارجي راهي پر سنگلاخ و صعب العبور را بايد در چند سال اينده طي كند. لذا بايد با يك سياست دو سويه استفاده از اهرمهاي قدرت و اضافه نكردن به تنشهاي موجود و كاهش آنها بر اساس اجماع ملي و استفاده از تمامي ظرفيتهاي كشور به توان سياست خارجي بيفزائيم تا اين راه پر فراز و نشيب را راحتتر طي كند. و آنچه كه در اين بيانيه به آن اشاره رفته درخواست براي بازگشت سياست خارجي به جايگاه اصلي خود يعني تعقل و دور انديشي و دوري از اقداماتي مي باشد كه باعث خدشه دار شدن استقلال و لطمه خوردن منافع ملي كشور شود.
توجه به ضرورتها، توانمنديها و فرصتها در مقايسه با محدوديتها و چالشها در متن بيانيه نيز نشانگر پذيرش بديهي ترين شرط نيل به اهداف تدوين شده در سياست خارجي كشور يعني رعايت اصل تطابق هدف و وسيله است. اهداف بزرگ، اراده ملي، عزم مسئولين، تصميمگيري و امكانات فراوان مي طلبد كه صرفاً كمي هم نيستند بلكه پشتوانه آن بايد عقلانيت نهادينه شده در چگونگي مديريت تحولات داخلي و خارجي قرار گيرد. طبيعي است كه وجود امكانات كمي قابل توجه شرط لازم است و مي توان براي اهداف بزرگ اقدام كرد و نه شرط كافي. لذا اهداف بزرگ نظير ظهور و بروز بعنوان يك قدرت منطقه ائي و دست يابي به آنها، نيازمند يك روش شناسي فراملي، فراجغرافيايي و پشتوانه اعتقادي است و عقلانيت بايد در خدمت اين روش شناسي قرار گيرد. بسيج امكانات و افزايش و توليد ثروت براي كسب قدرت و دستيابي به اهداف كلان بايد بعنوان مهم ترين كار فكري و سازماني نخبگان قرار گيرد و از غوغا سالاري و سياست هيجاني و شعاري دوري شود. البته هر سطحي از اهداف نيازمند مجموعه توانمندي هاي خاص و مرحله ائي خودش بوده و ايجاد يك منطق يكنواخت و پايدار دروني ميان اهداف از يكطرف و ميان اهداف و وسائل از طرف ديگر نيز از اهميت به سزائي در دستيابي به اهداف تدوين شده در سياست خارجي دارد.
بطور مثال در مذاكرات منتهي به ژنو 3 ، مترادف با دستاوردهاي سياسي، اقتصادي گوناگون براي هر دو طرف بي شك اگر در اين مرحله فقط نوع نگاه واقعي ايران و آمريكا نسبت به يكديگر و نيز مقولات تاثير گذار تغيير كرده باشد ميتوان انتظار داشت كه دستاوردهاي مهمتر از آنچه تا بحال برشمرده شده است در صحنه منطقه ائي و بين المللي شكل بگيرد. يعني اگر ديد ايران به روابط بين المللي و تحولات آن، سياست جهاني و جايگاه و ميزان تاثير هر كشور در آن و نيز نحوه تعامل با جامعه بين المللي و عناصر دينفوذ بر آن و نحوه تعامل با نظام سلطه از يكطرف عوض شده باشد. و از طرف ديگر نيز ديدگاه غرب و مخصوصا" آمريكا به نقش و اثرات منطقه ائي سياستهاي ايران تغيير كرده باشد و به تحركات سياست خارجي ايران جنبه امنيتي ندهد و حاضر به شناسائي سطح قدرت ملي و فرا منطقه ائي ايران باشد. اين تغييرات باعث فراهم شدن زمينه ذهني اين توافق و مذاكرات ژنو و تبيين مسائل و نحوه وصول به مصالحه و اعتماد سازي و از بين بردن احساس بي اعتمادي در پرتو يك فعاليت حرفه ائي ديپلماتيك و اتخاذ تصميمات شجاعانه بر اساس مصالح كشور زمينه هاي عيني آنرا بوجود خواهد آ ورد.
سه شنبه 3 دي 1392
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاين]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 118]