واضح آرشیو وب فارسی:جمهوري اسلامي: واگرائي انقلابها در جهان عرب
بسمالله الرحمن الرحيم
دادگاه عالي مصر، اين هفته با صدور حكمي ممنوعيت فعاليت "حزب دموكراتيك ملي" مصر، كه حزب متعلق به حسني مبارك است، را لغو كرد. بدين ترتيب، اين حزب و رهبران آن كه حاكمان سابق مصر هستند ميتوانند در انتخابات رياست جمهوري آينده اين كشور شركت كنند.
توالي اقدامات دولت موقت كنوني حاكم بر مصر، كه كارگردان اصلي آن ژنرال عبدالفتاح السيسي است، در ماههاي اخير به روشني نشان ميدهد هدف از اين اقدامات، باز گرداندن حاكمان قبل از انقلاب 1389 مصر به قدرت و از بين بردن كليه آثار انقلاب مردم مصر ميباشد. ژنرال عبدالفتاح السيسي در شبانگاه 12 تير 92 با حضور سران ارتش، رئيس دانشگاه الأزهر و رهبر مذهبي مسيحيان قبطي مصر بركناري محمد مرسي رئيسجمهور منتخب مردم مصر را از تلويزيون قاهره اعلام و با گماشتن يك دولت موقت، رئيسجمهور قانوني مصر و رهبران اخوان المسلمين و حزب حاكم وقت مصر را بازداشت كرد. حاكم نظامي و كودتائي مصر، به اعتراضات مردم مصر اعتنائي نكرد و با سركوب خونين تظاهرات و به راه انداختن تظاهرات مشابه توسط طرفداران خود، در افكار عمومي چنين وانمود كرد كه مردم مصر خواهان سازوكار جديدي براي نظام سياسي مصر هستند.
بعد از آنكه كودتاچيان به رهبري ژنرال عبدالفتاح السيسي حاكميت خود را به طور نسبي تثبيت كردند، به اقدامات موردنظر خود براي واگرائي انقلاب مصر روي آوردند.تبرئه حسني مبارك و آزاد كردن او از زندان در تاريخ 31 مرداد92، تهيه پيشنويس قانون اساسي جديد با گرايش تمركز قدرت دردست نظاميان، تبرئه جمال و علا، پسران حسني مبارك از مفاسد مالي و در نهايت لغو ممنوعيت فعاليت حزب متعلق به حسني مبارك، اقداماتي هستند كه تاكنون در اين چارچوب انجام گرفتهاند. البته ميتوان پيشبيني كرد اين روند به اقدامات ديگري نيز منجر شود كه انتظار ميرود يكي از آنها طلبكار كردن حسني مبارك از انقلاب و پرداخت غرامت به او و فرزندان وي باشد!
آنچه در اين ميان، مهم و قابل تأمل است، روند بازگشت به نظام حكومتي قبل از انقلاب مصر، يعني رژيم ديكتاتوري وابسته به آمريكا، آلت دست صهيونيسم و جدا از ملت و اعتقادات ديني مردم است. هر چند عملكرد غيراصولي اخوانالمسلمين در مدت يكسال زمامداري مصر و دخالت سلفيها در حاكميت با روشهاي مشكوك نيز در ناكامي انقلاب مصر مؤثر بودند ولي اين موضوع نيازمند بررسي بيشتري است و نبايد از كنار آن بدون حساسيت عبور كرد.
موضوع واگرائي انقلاب مصر هنگامي اهميت و حساسيت بيشتري پيدا ميكند كه به وضعيت مشابه آن، البته با شكل و شمايلي ديگر در ساير كشورهاي عربي انقلاب كرده همچون تونس، ليبي و يمن توجه كنيم. بعد از آنكه بيداري اسلامي در كشورهاي عربي شمال آفريقا منجر به سقوط ديكتاتورها شد، قدرتهاي سلطهگر غربي براي حفاظت از منافع نامشروع خود، با دو شگرد وارد صحنه شدند؛ اول اينكه براي آينده كشورهاي انقلاب كرده، نقشه راه ترسيم كردند تا بتوانند با مصادره انقلابها همه چيز را به حالت قبل از انقلاب برگردانند و دوم اينكه در خاورميانه عربي، يك جريان انقلابي نما به راه انداختند تا نيروها و امكانات ملتهاي منطقه را در اين چارچوب تلف كنند بطوري كه هرگونه زمينه و امكان انقلاب جديد از بين برود و مردم با ديدن سرنوشت انقلابها از ادامه راه انقلاب پشيمان شوند.
جريان انقلابي نما در سوريه وارد عمل شد و توانست با موفقيت به پيش برود. اين جريان هر چند نتوانست سرنگوني حكومت سوريه را، كه يكي از اهداف آن بود، تحقق بخشد ولي به اهداف ديگر خود كه خريد وقت براي رژيم صهيونيستي، دور نگهداشتن بقيه ديكتاتورهاي عرب از انقلابهاي مردمي و مردد ساختن ملتهاي عرب نسبت به ادامه راه انقلاب بود رسيد. در كشورهاي عربي جنوب خليج فارس و شيخ نشينها هر چند مردم از تكاپوي مقابله با ديكتاتورها و خاندانهاي حاكم نيافتادهاند، ولي اين مناطق با انقلابهاي ناتمامي مواجه هستند كه به دليل هزينه شدن جوانان، فكرها و نيروهاي زيادي از ملت هايشان براي درگيريهاي جعل شده توسط همان جريان انقلابي نما، اكنون امكان چنداني براي به نتيجه رسيدن انقلابهاي واقعي وجود ندارد. قدرتهاي سلطهگر غربي نيز با تمام امكانات مالي، تسليحاتي، سياسي و تبليغاتي از رژيمهاي مرتجع و حاكمان ديكتاتور منطقه در برابر مخالفان حمايت و انقلابيون را سركوب ميكنند.
شگرد اول كه مصادره انقلابها بود، در مصر به ميزان قابل توجهي به نتيجه مطلوب رسيده است. در يمن از همان ابتداي سقوط ديكتاتور علي عبدالله صالح، كاملاً عملي شد و با جايگزيني معاون دستآموز وي، همه چيز همچنان در اختيار مهرههاي ديكتاتور باقي ماند، در تونس عناصر سكولار توانستند در حاكميت نفوذ كنند و انقلاب را عقيم نمايند و در ليبي خود قدرتهاي غربي مهرههاي مورد نظرشان را مستقيماً به كار گماردند و برنامه خود را براي شكل دادن به ساختار سياسي و حكومتي اين كشور بدون آنكه با مانعي برخورد كنند به پيش ميبرند. شگفت انگيز آنكه درست هنگامي كه ما وقت خود را برسر اينكه آنچه در كشورهاي عربي رخ داده "بيداري اسلامي" است يا "بهار عربي" تلف ميكرديم، غربيها در حال برنامه ريزي براي مصادره انقلابهائي بودند كه ملتهاي عرب براي به ثمر رسيدن آنها خونهاي زيادي دادند و امروز فرا رسيدن فصل خزان اين انقلابها را جشن ميگيرند.
به نظر ميرسد اكنون غربيها فارغ از مصادره انقلابهاي عربي، درصدد شيطنتهاي جديدي در لبنان، فلسطين و عراق هستند. آنها با آتشي كه در سوريه برافروختهاند، علاوه بر هدف شوم واگرائي انقلابهاي مردمي در كشورهاي عربي، درصدد سوزاندن ريشههاي انقلاب در منطقه به ويژه در لبنان و فلسطين و عراق نيز هستند. از كنار حوادث تروريستي ماهها و هفتههاي اخير لبنان، كه بسيار حساب شده صورت گرفتهاند، نبايد بيتفاوت گذشت. انقلابيون جهان اسلام بايد براي مقابله با زيادهخواهيهاي قدرتهاي غربي، طرح و برنامه داشته باشند و متحد و هماهنگ عمل كنند. آنچه اين روزها در مصر رخ ميدهد، نقشه راه پيش روي قدرتهاي زياده خواه و سلطهگر غربي براي كل منطقه خاورميانه است. آمريكا و ساير دولتهاي استعماري غرب براي بلعيدن كامل اين منطقه و تثبيت رژيم صهيونيستي آماده شدهاند. آنها اگر اينبار موفق شوند، حداقل براي يك قرن انقلابهاي منطقه را متوقف خواهند كرد. با همبستگي و برنامهريزي دقيق ميتوان اين توطئه را خنثي كرد بشرط آنكه ارادهاي براي انجام آن وجود داشته باشد.
دوشنبه 2 دي 1392
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جمهوري اسلامي]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 36]