واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: نظام ارزشيابي توصيفي دانشآموزان كميتي است كه لباس كيفيت پوشيده است!
در بخش خبري 20 و 30 دقيقه سيما مصاحبه شوندگان نظراتي پيرامون ارزشيابي توصيفي ابراز كردند و از جمله معلمي ميگفت تعداد زياد دانشآموزان، اجراي اين روش را با دشواري روبرو كرده است. ديگري معتقد بود رقابتي كه در گذشته بين دانشآموزان وجود داشته، امروز از ميان رفته است و مادر دانشآموزي گلايه داشت نميتواند از وضعيت تحصيلي فرزندش به روشني آگاه شود. اما نكته پاياني مصاحبه، نظر معاون سابق آموزش ابتدايي بود كه عنوان ميكرد شايد عملكرد برخي معلمان باعث شده است تا رقابت مورد نظر شكل نگيرد.
من به عنوان معلمي كه چندسال مجري ارزشيابي توصيفي بوده است، احساس كردم خالي از لطف نيست، برخي از مشاهداتي را كه طي اين مدت در عمل شاهد آن بودهام، بيان كنم، مشاهداتي كه برخي نارساييهاي اجراي نظام كيفي را نشان ميدهد. البته اميد است با رويكرد جديدي كه بر وزارتخانه و معاونت ابتدايي حاكم شده است بيشتر به اين موضوع پرداخته شود.تعداد زياد دانشآموزان اجراي نظام كيفي را با مشكل روبرو ميكند. واقعيت آن است در كلاسهايي كه بيشتر از 30 نفر دانشآموز داشته باشند، پرداختن به همه ابزارهاي ارزشيابي توصيفي اگر غيرممكن نباشد، بسيار دشوار است. آزمونهاي عملكردي، پوشهكار و مشاهدات و پروژههايي كه معيار ارزشيابي دانشآموزان است، مستلزم بررسي و ارائه بازخورد مناسب به دانشآموز است كه چگونه ميتوان براي كلاسهايي نزديك به 40 دانشآموز، آن را پذيرفت؟
تفاوت فاحش سطح مدارس دولتي كه از حداقل سرانه برخوردارند با مدارس برخوردار كلان شهرها و يا مدارس غيرانتفاعي و نمونه دولتي، مانعي ديگر در اجراي بهينه طرح است.مدرسهاي كه توان پرداخت قبضهاي آب و برق خود را ندارد، قطعا در چاپ اوراق امتحاني دانشآموزانش مشكل دارد، چه رسد به اينكه بخواهد آزمونهاي عملكردي برگزار كند و يا پروژهاي ترتيب دهد كه به وسايل آزمايشگاهي نياز دارد. همچنين كارهاي ديگر مانند برگههاي آدينه يا آزمونهاي پيشرفت تحصيلي، كه همه و همه به منابع مالي كافي نياز دارند كه در دسترس مدارس نيست.
تعداد بالاي دانشآموزان وقت بيشتري از معلم ميگيرد، تا به بررسي و تصحيح برگههاي آنها بپردازد و هرچقدر اين زمان بيشتر شود، دادن يك بازخورد موثر و استاندارد دشوارتر ميشود. بنابر اين، عموم معلمان به استفاده از برچسبهاي رنگارنگ و جملات تشويقي كوتاهي روي ميآورند كه براي دانشآموزان جذابتر باشد. البته اينها بازخوردهاي آمادهاي است كه شايد با روح ارزشيابي كيفي بيگانه نباشد، اما مدنظر آنهم نيست.
باور و اعتقاد معلمان نيز موضوع مهمي است كه كمتر به آن توجه شده است. برخي از همكاران ما معتقدند ارزشيابي كمي (نمرهاي) ارزيابي دقيقتري از وضعيت دانشآموزان ارائه ميدهد. شايد اين باور به دليل فراهم نبودن بسترهاي مناسب و زيرساختهاي لازم در اجراي ارزشيابي توصيفي ايجاد و تقويت شده باشد.همچنين تلقي اينكه ارزشيابي توصيفي (كيفي) صرفا قبولي دانشآموز و بالا آمدن او را در پي خواهد داشت و مردودي در اين نظام جايگاهي ندارد.
در اين ميان هنوز بسياري از والدين نتوانستهاند با ارزشيابي كيفي كنار بيايند و آن را بپذيرند. دليل اين مدعا، والديني هستند كه در نشست توجيهي ماهانه حضور مييابند و روي واژه «خيلي خوب» ـ ـ كه يكي از مقياسهاي ارزيابي دانشآموزان است ـ تاكيد ميكنند. در نظر ايشان «خيلي خوب» جايگزين 20 شده است و اين را ميتوان از شيوه پرسش آنها دريافت.ميگويند: فرزند بنده كه همه نمراتش «خيلي خوب» است، چرا در فلان درس «خوب» گرفته است؟
تاكيد اينان بر روي نمرات فرزندانشان است، در حالي كه بارها گفته شده «ارزشيابي توصيفي» كيفي است و با نمره بيان نميشود.
نميتوان به حجم بالاي كتابها در نظام توصيفي بياعتنا بود. برخي از كتابهاي دانشآموزان ابتدايي در گذشته و براي «نظام كمي» تاليف شدهاند و كتاب بسيار خوب، ارزنده و استاندارد رياضي پايه پنجم، براي اجرا در نظام كمي بسيار مناسبتر مينمايد، تا نظام كيفي. زيرا حجم بالاي مطالب، سنجش را در نظام توصيفي كه صرفاً مداد و كاغذ (آزمون كتبي) نيست، دشوارتر ميكند.
البته تأليف شتابزده برخي كتابهاي درسي در پايههاي مختلف از جمله رياضي اول و ششم، كه اشكالات فراواني بر آنها وارد است، مزيد بر علت شده است و قطعاً چنين تاليفاتي راهي به مقصد اعلاي آموزش نخواهند برد.
به نظر ميرسد امروزه، مقطع ابتدايي كه يكي از مهمترين و پايهايترين مقاطع تحصيلي كشور است، جذابيت و كشش خود را براي معلمان از دست داده است. حجم بالاي كار در مدرسه و ادامه آن در خانه، تعداد بالاي دانشآموزان، پاسخگويي به آموزش و پرورش در كنار پاسخگويي به اولياي دانشآموزان، كودكان پيش فعال، درآمد ناچيز معلمي و به كارگيري معلمان كم تجربه و غيرمتخصص، همه و همه در كنار تغييرات گسترده ساليان اخير كه عمدتاً در مقطع ابتدايي به وجود آمده است، لذت كار با دبستانيها را كمرنگ كرده است.
در نهايت، ضعفهاي تحصيلي دانشآموزان كه به شكل معناداري در پايههاي بالاتر نمود مييابد، نشان ميدهد ارزشيابي توصيفي نتوانسته است آن چنان كه بايد و شايد، تكيهگاه مطمئني براي رشد نظام آموزشي و تربيت نيروي انساني خوداتكا و كارآمد باشد. هرچند بار اين ضعف تنها برگردن ارزشيابي كيفي (توصيفي) نيست و همانطور كه گفته شد، بسترهاي لازم براي اجراي چنين طرحي آماده نبوده است.آنچه امروز هويداست، اين است كه ارزشيابي كنوني نه كمي است و نه كيفي صرف! نيمي ازين دارد و نيمي از آن! گويي باور عموم جامعه كميتي است كه لباس كيفيت پوشيده باشد. بنابر اين منصفانه نيست گفته شود نبود رقابت در ميان دانشآموزان، تنها حاصل عملكرد معلمان است.
بندر انزلي علي متقي، آموزگار ابتدايي
دوشنبه 2 دي 1392
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 33]