تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 8 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع): کسی که از چیزی طرفداری مصرّانه و نابجا کند یا اینکه از جانب دیگران به نفع او طرفداری ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1819048369




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

پژوهشى در اربعين حسينى(عليه السلام)


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: پژوهشى در اربعين حسينى(عليه السلام)
با توجه به قراين و شواهدى كه براى حضور اهل بيت(عليهم السلام) در كربلا در بيستم صفر سال 61 بيان شده، پذيرفتنى است كه اهل بيتِ امام حسين(عليه السلام) در اين روز موفق به زيارت مزار سيدالشهدا(عليه السلام)شده اند.


بخش دوم و پاياني

موافقان ورود اهل بيت(عليهم السلام) به كربلا

در مقابلِ منكران، برخى انديشمندان قائل به حضور اهل بيت(عليهم السلام) در كربلا در اربعين اول شده اند يا دست كم از ظاهر كلام شان، چنين استفاده مى شود:

1ـ ابوريحان بيرونى (متوفاى 440 ق) مى نويسد: و فى العشرين ردّ رأس الحسين(عليه السلام) الى مجثمه حتى دفن مع جثّته و فيه زيارة الاربعين و هم حرمه بعد انصرافهم من الشام;44 در روز بيستم (صفر)، سرِ حسين(عليه السلام) به بدنش ملحق و در همان مكان دفن گرديد. و زيارت اربعين درباره اين روز (بيستم صفر) است و آنان (چهل نفر) اهل بيت او بودند (كه) پس از بازگشت از شام (قبر امام(عليه السلام) را زيارت كردند.)

چنان كه ملاحظه شد، بيرونى، افزون بر دليل مشهور براى نام گذارى زيارت اربعين به اين نام، دليل ديگرى را بيان كرده و گفته است اين زيارت را اربعين گويند، زيرا چهل تن از اهل بيت امام حسين(عليه السلام) روز بيستم صفر موفق به زيارت قبر سيدالشهداء(عليه السلام) شدند.

2ـ شيخ بهائى (متوفاى 1030 ق) مى گويد: روز نوزدهم45 صفر، زيارت اربعين اباعبدالله الحسين(عليه السلام)است... در اين روز كه چهل روز از شهادت امام(عليه السلام)مى گذشت، روز ورود جابر بن عبدالله انصارى براى زيارت قبر حضرت است و آن روز با روز ورود اهل بيت امام(عليهم السلام) از شام به كربلا يكى شد، در حالى كه آنان آهنگ رفتن به مدينه را داشتند.46

3ـ سيد محمد على قاضى طباطبائى

وى در قالب پاسخ گويى به شبهه هاى محدث نورى كه منكر وصول اهل بيت(عليهم السلام) به كربلا در روز اربعين است، به اثبات امكان ورود اهل بيت(عليهم السلام) در اربعين سال 61ق پرداخته است كه در ادامه نوشتار به پاسخ هاى وى نيز اشاره خواهد شد.

4 ميرزا محمد اشراقى معروف به ارباب (متوفاى 1341 ق)

وى پس از بيان گزارش طبرى در بشارة المصطفى درباره زيارت جابر مى نويسد: در اين خبر معتبر، مذكور نيست كه زيارت جابر در روز اربعين بوده يا روز ديگر و نيز ذكر نشده كه زيارت جابر در سال اول شهادت بوده يا بعد، ليكن مذكور در كتب شيعه، تحقق دو امر است. در هر حال، ورود اهل بيت(عليهم السلام) را به كربلا در روز اربعين، بسيارى ذكر كرده اند، از عامه و خاصه ... و در سيره و تاريخ محفوظ است كه بعد از سال شهادت، اهل بيت(عليهم السلام) مسافرتى به عراق ننموده اند.47

بررسى دلايل محدث نورى درباره انكار حضور اهل بيت(عليهم السلام) در كربلا در اربعين اول

محدث نورى با ايراد هفت اشكال48 بر ديدگاه سيد ابن طاووس، ورود اهل بيت(عليهم السلام) را به كربلا در اربعين اول، منكر شده است كه چون انكار اين امر به طور مبسوط توسط وى صورت گرفته و ديگران در اين باره از وى پيروى كرده اند، در ذيل، اين اشكال ها به اختصار و با اضافات و تغييراتى همراه با پاسخ آن ها، آورده مى شود:

اول: عدم تناسب زمان با حوادث: از حوادثى كه در مدت چهل روز اتفاق افتاده است، يكى نامه عبيدالله به يزيد براى كسب تكليف درباره اسراست كه حدود بيست روز يا بيشتر طول كشيده است، و ديگرى مدت اقامت اهل بيت(عليهم السلام) در شام كه برخى منابع، يك ماه49 و برخى ديگر، يك ماه و نيم50 نوشته اند. بنابراين، مدت زمانى كه صرف كسب تكليف از يزيد و رفتن اهل بيت(عليهم السلام) به شام و اقامت در آن جا و سپس بازگشت آنان شده است، با حضور در كربلا و ملاقات با جابر در روز بيستم صفر از جهت زمانى ناسازگار است، از اين رو نمى توان پذيرفت كه اهل بيت(عليهم السلام)روز اربعين سال 61 در كربلا حضور داشته اند.

نقد: شواهد تاريخىِ زيادى وجود دارد كه برخى افراد، فاصله بين كوفه تا شام را حدود ده روز و حتى كم تر از چهار روز طى كرده اند. قاضى طباطبائى، اين مؤيدها و شواهد را تا هفده مورد، گرد آورده51 و آن چه را محدث نورى در اين باره گفته است، صرف استبعاد دانسته و مسئله را از فرض امتناع كه محدث نورى در پى اثبات آن بود، خارج ساخته است. البته برخى شواهد تاريخى كه اين محقق آورده، قابل خدشه و حتى غيرقابل پذيرش است، اما در مجموع، امكان اين امر را اثبات مى كند.

اما مسئله اقامت بيست روزه اهل بيت(عليهم السلام) در كوفه به منظور كسب تكليف عبيدالله از يزيد، بايد توجه داشت كه در اين باره، منابع كهن، سخنى از نامه ابن زياد به يزيد و كسب تكليف او درباره اسرا و سرهاى شهدا به ميان نياورده اند، بلكه در برخى تصريح شده است كه ابن زياد گزارش انجام مأموريتش را در نامه اى نوشته و به همراه سرِ امام حسين(عليه السلام)به شام فرستاده است،52 چنان كه در برخى ديگر، تنها به اصل آمدن پيك از سوى يزيد مبنى بر امر كردن عبيدالله به فرستادن اهل بيت(عليهم السلام)به شام، اشاره شده است.53

بنابراين، آن چه درباره اجازه ابن زياد از يزيد ادعا شده، از نگاه گزارش هاى تاريخى نامعلوم و نامشخص است، زيرا طبرى كه واقعه كربلا را از افرادى هم چون امام باقر(عليه السلام)، حصين بن عبدالرحمان و هشام كلبى (شاگرد ابومخنف) نقل كرده، در هيچ كدام، سخنى از اجازة عبيدالله از يزيد به ميان نياورده است; تنها در گزارش وى از عوانة بن حكم، به چنين مسئله اى اشاره شده كه اين خبر به دليل اشكال هاى بسيارى كه دارد، مخدوش و غيرقابل پذيرش است.54

دوم: عدم بيان اين جريان در منابع تاريخى كهن: طبرى55 و شيخ مفيد56 (كه هر دو، گزارش عاشورا را از ابومخنف نقل مى كنند) و بعدها نيز طبرسى57 (متوفاى 548 ق)، خوارزمى (متوفاى 568 ق)،58 ابن اثير (متوفاى 630 ق)، سبط ابن جوزى و عماد الدين طبرى59 متعرض چنين حادثه اى نشده اند. محدث نورى در اين باره مى افزايد :و نشود كه ايشان در سير خود، به كربلا روند و جابر را ملاقات كنند و چند روزى عزادارى كنند و شيخ مفيد آن را در محل معتمدى نديده باشد يا ديده و در اين مقام اشاره به آن نكند.60

نقد، اولا: عدم تصريح به وقوع اين جريان، غير از تصريح به عدم وقوع آن است، بنابراين نمى توان از عدم تصريح مورخان، انكار آنان و در نتيجه، عدم وقوع آن را نتيجه گرفت، چرا كه برخى حوادث و قضاياى تاريخى به علل گوناگون كه در اين جا جاى پرداختن به آن نيست در منابع تاريخى منعكس نشده است.61

ثانياً: چنان كه نوشته خواهد شد برخى مورخان و انديشمندان، به حضور اهل بيت(عليهم السلام)در كربلا تصريح كرده اند، از جمله بيرونى، ابن نما، سيد ابن طاووس و شيخ بهائى;

ثالثاً: كلام شيخ مفيد به گونه اى است كه حاكى از حذف برخى حوادث تاريخى است:فسار معهم فى جملة النعمان، و لم يزل ينازلهم فى الطريق و يرفق بهم كما وصّاه يزيد و يرعونهم حتى دخلوا المدينة; آنان (اهل بيت(عليهم السلام)) همراه نعمان شدند و پيوسته نعمان آنان را در راه فرود مى آورد و (چنان كه يزيد سفارش كرده بود) با آنان مدارا و رعايت حال شان را مى كرد تا آن كه وارد مدينه شدند.

تعبير «حتى دخلوا المدينة» حاكى از آن است كه در اين بين، حوادث ديگرى بوده كه شيخ مفيد، متعرض آن ها نشده است. البته اين امر يا به سبب شيوه اختصار نويسى وى در كتاب ارشاد و يا به اين علت است كه مبناى ايشان در گزينش اخبار تاريخى، اخبار متواتر و يا دست كم اخبار مستفيض درباره يك حادثه است و چون خبر متواتر يا مستفيضى در اين باره به دست وى نرسيده، از آوردن آن صرف نظر كرده است.

سوم: اخبار بازگشت اهل بيت(عليهم السلام) به مدينه در بيستم صفر: چنان كه گذشت ، شيخ مفيد(رحمه الله)در مسارّ الشيعه و بعد از وى، شيخ طوسى(رحمه الله) در مصباح المتهجّد و علامه حلى(رحمه الله)در العدد القويه62 و منهاج الصلاح63 و كفعمى در كتاب مصباح،64 نه تنها اشاره به جريان ورود اهل بيت(عليهم السلام) به كربلا نكرده اند، بلكه تصريح كرده اند كه روز بيستم صفر اهل بيت(عليهم السلام) از شام به مدينه بازگشتند.

نقد، در منابع ياد شده، هيچ تصريحى بر عدم حضور اهل بيت(عليهم السلام) در كربلا نشده است، بنابراين، ممكن است گزارش هايى از حضور اهل بيت(عليهم السلام) در كربلا وجود داشته (همانند گزارشى كه ابوريحان نقل كرده) كه يا به دست آنان نرسيده و يا رسيده است، اما به دلايلى به آن استناد نكرده اند.افزون بر اين چنان كه اشاره شد ابوريحان و بعد از او شيخ بهائى، تصريح كرده اند كه روز اربعين، اهل بيت(عليهم السلام)در كربلا حضور داشته اند.

چهارم: عدم بيان ديدار جابر با اهل بيت(عليهم السلام) در روايت: كتاب هاى بشارة المصطفى، مقتل الحسين خوارزمى و مصباح الزائر كه جريان زيارت جابر را در روز اربعين گزارش كرده اند، از ملاقات وى با اهل بيت(عليهم السلام) سخنى به ميان نياورده اند، در حالى كه اگر چنين حادثه اى اتفاق افتاده بود، به يقين گزارش مى شد.

نقد، اولاً: چنان كه اشاره شد، برخى از منابع، به زيارت قبر امام حسين(عليه السلام) توسط اهل بيت(عليهم السلام) اشاره كرده اند;

ثانياً: به نظر مى رسد كه يا جابر بن عبدالله انصارى، دست كم دوبار موفق به زيارت قبر امام(عليه السلام) شده است، يك بار با عطيه عوفى كه طبرى، خوارزمى و ابن طاووس در مصباح الزائر آن را گزارش كرده اند، و بار ديگر كه ابن نماى حلى و سيد ابن طاووس گزارش گر آن هستند، و يا چون بناى سيد ابن طاووس (همانند شيخ مفيد) بر اختصار و گزينش حوادث بوده و آن چه از ديدگاه وى اهميت داشته، مسئله ديدار جابر با اسرا (نه چگونگى آمدن جابر به كربلا) بوده است، از اين رو جابر، اهل بيت(عليهم السلام) را ديدار مى كند، اما خبرى از همراهى وى با عطيه نيست.

پنجم: حركت اهل بيت(عليهم السلام) از راه سلطانى: محدث نورى بر اين باور است كه مسير حركت اهل بيت(عليهم السلام) از كوفه به شام، يا از راه سلطانى بوده است و يا از راه باديه. وى براى اثبات حركت آنان از راه سلطانى، دلايل و شواهد ذيل را مى آورد:

1ـ اگرچه اصل مقتل ابومخنف در دست نيست و آن چه موجود است، دست خوش تغييراتى شده و آن را از اعتبار و اعتماد انداخته است، ولى آن چه نسخه هاى متعدد اين كتاب بر آن متفق هستند، آن است كه اهل بيت(عليهم السلام) را از راه تكريت و موصل و نصيبين و حلب كه راه سلطانى است، به شام برده اند.

اين راه غالباً آباد و از دهكده هاى بسيار و شهرهاى آباد مى گذرد و از كوفه تا شام حدود چهل منزل دارد و قضاياى متعدد و برخى كرامات، از قبيل قضيه راهب قِنَّسْرِين و نيز كراماتى از سر مبارك در ايام سير از آن راه رخ داده، چنان كه قطب راوندى65 (متوفاى 573 ق)، ابن شهرآشوب66 (متوفاى 588 ق) به نقل از خصائص نطنزى، و سبط ابن جوزى67 (متوفاى 654 ق) نوشته اند، كه نمى توان همه آن ها را نادرست دانست، بهويژه آن كه در برخى از آن ها، انگيزه اى براى جعل وجود نداشته است.

2ـ عماد الدين طبرى در كتاب كامل بهائى ضمن گزارش حركت اسرا، از نام چند شهر چنين ياد مى كند كه مؤيّد راه سلطانى است: «در آن سير، به آمِد و موصل و نصيبين و بعلبك و مَيّافارقين و شيزر عبور نمودند». هم چنين وى ماجراهايى را در منازل، نقل كرده است.68بنابراين با توجه به مسير حركت و در نظر گرفتن كم ترين مدت زمان توقف اهل بيت(عليهم السلام)در شام، بازگشت در اربعين اول، از محالات و ممتنعات است.

محدث نورى درباره احتمال حركت اسرا از راه باديه مى گويد: اما اگر بپذيريم كه مسير حركت از بيابان بوده است، باز هم بازگشت در اربعين اول ممتنع است، چرا كه حد فاصل بين كوفه تا شام مستقيماً 175 فرسنگ (1050 كيلومتر) است. ورود اهل بيت(عليهم السلام) به كوفه روز دوازدهم محرم و در كاخ پسر زياد، روز سيزدهم بوده است. بنا به گفته ابن طاووس در اقبال، رفتن قاصد از كوفه تا شام و بازگشت وى به كوفه، كم تر از بيست روز امكان ندارد.

مسئله اعزام پيك و بازگشت او را مورخانى هم چون ابن اثير نيز در كامل آورده اند.69 اما احتمال فرستادن كبوترِ نامه رسان نيز قابل تصور نيست، چون در آن دوره، اين كار معمول نبوده و نخستين بار اين كار، توسط نورالدين محمود بن زنگى در سال 565 ق صورت گرفته است.

بنابراين، مدت اقامت يك ماهه در شام (چنان كه ابن طاووس نوشته است) و طى كردن هشت فرسنگ (حدود 50 كيلومتر) در شبانه روز، مستلزم آن است كه 22 روز در راه باشند كه در مجموع بيش از چهل روز طول كشيده است. البته اين مدت براى قافله اى كه زنان، كودكان و ضعيفان را به همراه دارد، ميسّر نبوده، در حالى كه حضور در كربلا، بيش از زمان ياد شده را مى طلبيده است.

نقد، در پاسخ اين اشكال بايد گفت كه يكى از مسائل مبهم و نامشخص در تاريخ عاشورا، تشخيص مسير حركت كاروان اهل بيت(عليهم السلام) از كوفه به دمشق است. منابع تاريخى متقدم، هيچ خبر معتبرى كه مسير حركت كاروان اسرا را از كوفه به سوى شام مشخص كند، گزارش نكرده اند، اما با مراجعه به منابع تاريخى كهن و نقشه هاى جغرافياى اين منطقه مى توان به اين نتيجه رسيد كه در آن زمان، در مجموع، سه مسير براى رسيدن به شام وجود داشته است:

مسير اول، مسير سلطانى و آباد بوده كه از كنار برخى شهرها مى گذشته است. اين همان راهى است كه محدث نورى با استشهاد به گفته عماد الدين طبرى از آن سخن به ميان آورده است. هم چنين يكى از محققان معاصر، با بررسى و مطالعه اين مسئله، مسير حركت كاروان اهل بيت(عليهم السلام) را به شام از اين راه، چنين نوشته است: تكريت، موصل، لبا، كحيل، تل اعفر، نصيبين، حرّان، معرة النعمان، شيزر، كفرطاب، حماة، حمص و دمشق.70

فرهاد ميرزا، از شهرهاى اين مسير، با تفصيل بيشترى چنين ياد كرده است: حَصّاصَه، تكريت، اعمى، دير عروة، صَليتا، وادى الفحلة، وادى النخلة، أرمينياء، لينا، كُحَيْل، جُهَيْنَه، مَوْصِل، تل اعفر، سِنجار، نَصيبَيْن، عين الوردة، رَقّه، جَوسَق، بِشْر، بسر، حلب، سرمين، قِنَّسرين، مَعَرّة النعمان، شَيْزَر، كفرطالب، سيبور، عَقْر، حَماة، حِمْص، بعلبك و دمشق.71

بنابر اين مسير، كاروان اسرا براى رسيدن به دمشق از راه تكريت به شمال عراق رفته و سپس وارد ايالت جزيره (شمال عراق كنونى و شمال شرقى سوريه) شده است، پس از آن از راه موصل به نصيبين رفته و در نوار مرزى كنونى تركيه و سوريه، به حرّان رسيده اند. سرانجام با طى كردن مسير 1500 كيلومتر و در نهايت، عبور از مناطق غربى سوريه و پشت سر گذاشتن مناطق و شهرهايى همانند حلب، معرة النعمان، حماة و حمص، وارد دمشق شده اند.

مسير دوم، مسير مستقيم كوفه به شام است كه از منطقة بادية الشام مى گذرد. اين مسير را اگرچه محدث نورى احتمال داده است، اما عبور كاروان اهل بيت(عليهم السلام) از اين راه با قراين و شواهد تاريخى، هم سو و موافق نيست، چنان كه با اين جمله از سخنان حضرت زينب(عليها السلام)خطاب به يزيد، سازگار نيست:

اَمِنَ العدل يابنَ الطُلَقاءِ تخديرُكَ حرائرك و امائك و سوقُك بناتِ رسول الله(صلى الله عليه وآله)سبايا قد هتكت ستورهُنَّ و ابْدَيْتَ وجوهَهُنَّ تحدّوا بهنّ الاعداء من بلد الى بلد و يستشرفهُنَّ اهلُ المناقلِ...;72 اى فرزند آزاد شدگان! آيا از عدالت است كه زنان و كنيزانت را در سرايت در پشت پرده جاى دهى، اما دختران رسول خدا(صلى الله عليه وآله) را (در ميان نامحرمان) به صورت اسير حاضر نمايى كه به پوشش آنان تعرض شود و صورت هايشان نمايان باشد و دشمنان، آنان را از شهرى به شهر ديگر ببرند و مردم آنان را ببينند... .

بديهى است كه اگر مسيركاروان اسرا از صحراى سوزان و بدون آبادى بادية الشام بود، حضرت زينب(عليها السلام)مى بايست از تشنگى و گرسنگى طفلان امام(عليه السلام) و ديگر همراهان و مسائلى از اين قبيل، انتقاد و شكايت كند، نه از گذشتن از شهرها و قرار گرفتن در معرض ديد بيگانگان به عنوان اسير.هم چنين در گزارش ابن اعثم و خوارزمى درباره مسير حركت از كوفه به شام، تصريح شده است كه اسراى اهل بيت(عليهم السلام)همانند اسيران ترك و ديلم، از شهرى به شهرى برده شدند.73

مسير سوم، مسير معمول و مرسوم بين كوفه و شام است; يعنى مسيرى كه از ساحل غربى رود فرات و از شهرهايى چون انبار، هيت، قرقيسيا، رقّه و صفين مى گذرد. اين راه، همان راهى است كه سپاه اميرالمؤمنين(عليه السلام) آن را براى جنگ با معاويه پيمود.74 هم چنين لشكريان معاويه (در رويارويى با سپاه امام حسن(عليه السلام)) براى رسيدن به مَسْكِن، از اين راه عبور كردند. اين مسير نه به درازى و طولانى مسير سلطانى است و نه مشكلات مسير كوير بى آب و سوزان را دارد.

بنابراين، به نظر مى رسد انتخاب اين مسير ميانه، از احتمال بيشترى برخوردار باشد. البته شواهد موجود و كراماتى كه در خصوص سر امام(عليه السلام) و اهل بيت(عليهم السلام) در شهرهاى حلب، قنسرين، حماة، حمص و دير راهب نقل شده است، به اين دليل كه مشترك بين دو مسير سلطانى و ميانه است، نمى تواند شاهدى براى يكى از دو راه به شمار آيد، اگرچه در صورت قوت آن ها دليلى ديگر، بر منتفى بودن مسير حركت كاروان از راه بادية الشام است.

از آن چه گذشت، روشن شد كه اگرچه احتمال رفتن اهل بيت(عليهم السلام)به شام از مسير اول منتفى نيست، اما دلايل متقن و شواهد محكم بر اين امر وجود ندارد. بنابراين، ديگر نوبت به محاسبات مسافت بين دو منطقه شام و عراق و بررسى طول اين مسير نمى رسد، هم چنان كه احتمال مسير سوم به سبب كوتاهى و معمول و مرسوم بودن آن، بيشتر است.

افزون بر اين چنان كه در پاسخ اشكال اول محدث نورى گذشت يكى از محققان معاصر، شواهد تاريخى زيادى آورده است كه برخى از افراد، فاصله بين كوفه تا شام را حدود ده روز و حتى كم تر از چهار روز طى كرده اند، از اين رو اگرچه حركت كاروان اسرا (آن هم با شرايط خاص خود)، كندتر از طى كردن مسير توسط يك نفر بوده است، اما ديگر نمى توان محال بودن طى كردن مسير كوفه به شام را توسط اسرا در مدت ده روز يا در نهايت، اندكى بيشتر، از منكر آن پذيرفت.

ششم: چرا جابر اولين زائر شمرده شده است؟ ششمين استدلال محدث نورى آن است كه اگر اهل بيت(عليهم السلام) و جابر در يك روز، بلكه در يك زمان به زيارت قبر امام حسين(عليه السلام)نائل شدند، پس چرا جابر به عنوان نخستين زائر امام(عليه السلام) دانسته شده و آن را از مناقب وى شمرده اند؟

نقد: از ظاهر سخن ابن طاووس استفاده مى شود كه جابر زودتر از اهل بيت(عليهم السلام) به كربلا رسيده باشد : فوصلوا الى موضع المصرع، فوجدوا جابر بن عبدالله الانصارى و جماعة من بنى هاشم و رجالاً من آل رسول الله قد وردوا لزيارة قبر الحسين(عليه السلام)، فوافوا فى وقت واحد، و تلاقوا ... .

بنابراين، جابر پيش از اهل بيت(عليهم السلام) به كربلا رسيده است، اما گويا وى از عبارت «فَوافَوْا فى وقت واحد»، هم زمانى ورود اهل بيت(عليهم السلام) را با جابر به كربلا برداشت كرده است، در حالى كه با ملاحظة دو تعبير «فوصلوا» و «فوجدوا»، روشن مى شود كه تعبير «فوافَوْا...» ناظر به اجتماع آنان براى گريه و عزادارى در يك زمان است، نه هم زمانى حضور آنان در كربلا. از اين رو ممكن است جابر پيش از ايشان، به كربلا رسيده باشد و گروهى از بنى هاشم پس از جابر و پيش از ورود اهل بيت امام حسين(عليه السلام) به كربلا رسيده باشند.

هفتم: فرجام اسرا: محدث نورى در آخرين دليلش، سه نكته را بيان كرده است:

1ـ در شام سخنى از بازگشت به كربلا نبوده است، چرا كه پس از پشيمانى ظاهرى يزيد، وى خاندان امام(عليه السلام) را بين اقامت در شام يا رفتن به مدينه مخيّر كرد كه اهل بيت(عليهم السلام) بازگشت به مدينه را برگزيدند و در آن جا اصلا سخنى از رفتن به كربلا نبود;

2ـ هيچ قدر مشتركى بين راه شام به مدينه و شام به عراق وجود ندارد، چنان كه كسانى كه اين راه ها را رفته اند به اين امر (عدم وجود راه مشترك) معترف هستند;

3ـ با پليدى ذاتى و خبث باطنى كه در يزيد وجود داشت، بعيد بود كه اگر آنان درخواست بازگشت به كربلا را مى دادند، او بپذيرد.75

پاسخ: استبعادهايى كه در اين دليل بيان شده است، استوار به نظر نمى رسد. اما درباره نكتة اول و سوم، چنان كه در منابع تصريح شده است، يزيد از رفتار خود با اهل بيت(عليهم السلام)اظهار پشيمانى كرده، تقصير كشتن امام و يارانش را بر عهده ابن زياد مى گذارد.

يكى از پيامدهاى اين ندامت آن بود كه اهل بيت(عليهم السلام) را آزاد گذاشت كه در شام بمانند يا به مدينه بروند و چون آنان رفتن به مدينه را اختيار كردند، به فرستادگان خود كه اسرا را همراهى مى كردند، دستور داد كه با آنان خوش رفتارى كرده، هر جا و هر زمان كه خواستند فرود آيند، با آنان موافقت كنند.76

بنابراين اگر اهل بيت(عليهم السلام)در دمشق چنين تقاضايى را از يزيد كرده باشند، طبيعى است كه يزيد با توجه به تغيير اوضاع و شرايط و در نتيجه دگرگونى رويه و رفتارش نسبت به اسرا، ناچار بايد اين درخواست را مى پذيرفت، هر چند اين سازگارى با پليدى ذاتى او مطابق نباشد، هم چنان كه اگر اهل بيت(عليهم السلام) پس از خروج از دمشق، از مأموران يزيد خواسته باشند كه آنان را به كربلا ببرند، مى بايست آنان طبق فرمان يزيد (چنان كه ابن سعد نوشته است) اطاعت كنند.

بنابراين اگر در شام سخنى از كربلا رفتن به ميان نيامده است چنان كه اشاره شد يا به اين سبب بوده است كه اهل بيت(عليهم السلام) پس از خروج از دمشق، چنين درخواستى كرده اند و اساساً چنين درخواستى در شام مطرح نبوده و يا اگر نزد يزيد چنين تقاضايى را مطرح كرده اند، چون مدينه مقصد نهايى بوده است و كربلا به منزلة يكى از منازل بين راه به حساب مى آمده; سخنى از رفتن به كربلا به ميان نيامده است و يزيد (با توجه به تعبير ابن سعد) اجازه فرود آمدن در كربلا را نيز صادر كرده بود.

بنابراين، پرسش يزيد از اهل بيت(عليهم السلام) ناظر بر محل اقامت دائمى است، از اين رو منافات ندارد كه قاصد مدينه، از كربلا عبور كند.77از آن چه گفته شد، درخواست اسرا مبنى بر رفتن به كربلا، چه در دمشق بوده باشد و چه در خارج آن، هيچ اشكالى در پى ندارد.

اما اين كه قدر مشتركى بين راه مدينه و عراق وجود ندارد، بايد بررسى كرد كه مسير بازگشت اسرا از كدام راه بوده است؟ در اين باره بايد گفت منابع تاريخى سكوت كرده اند. البته برخى انديشمندان شيعه هم چون ابن نما و ابن طاووس كه به ملاقات اهل بيت(عليهم السلام)با جابر در كربلا تصريح كرده اند، گويا بر اين باور بوده اند كه مسير شام به مدينه، از عراق مى گذشته است، چنان كه گفته اند چون كاروان اهل بيت(عليهم السلام) از عراق عبور داده شد، اهل بيت(عليهم السلام) به راهنما گفتند كه ما را به كربلا ببر.78

اين در حالى است كه طبق گزارش جغرافى دانان متقدم، اصلا راه شام به مدينه (يا به طور كلى حجاز) از راه شام به عراق، از ابتداى مسير جدا بوده است، چنان كه ابن خردادبه (متوفاى حدود 300 ق) مسير كوفه (كه نزديك كربلا است) به دمشق را در قرن چهارم چنين نوشته است:

حيره، قطقطانه، بقعه، ابيض، حوشى، جمع، خُطى، جُبّه، قلوفى، روارى، ساغده، بقيعه، اعناك، اذرعات، منزل، دمشق.79و نيز همو و ابن رسته مسير دمشق به مدينه را چنين نگاشته اند: منزل، ذات المنازل، سَرغ، تبوك، مُحْدَثَه، اقرع، جُنَينه، حِجر، وادى القرى، رحبه (رحيبه)، ذِى المَروة، مرّ، سويداء، ذى خُشُب، مدينه.80

اگرچه اكنون هيچ نام و نشانى از منازل و مناطق ياد شده در منطقة عراق و شام وجود ندارد و نيز بر روى نقشه هاى جغرافيايى اثرى از آن ها به چشم نمى خورد، اما چنان كه از اين دو گزارش استفاده مى شود، تنها نقطه مشترك بين دو مسير كوفه و مدينه، مكانى به نام «منزل» است و از آن جا، راه مدينه از كوفه جدا مى شود.

از اين رو اگر نپذيريم كه اهل بيت(عليهم السلام) از همان شهر دمشق و دربار يزيد، قصد رفتن به كربلا را داشته اند، ممكن است آنان از اين نقطه مشترك، قصد رفتن به كربلا را كرده اند. بنابراين اگر از سخن ابن نما و ابن طاووس چنين برداشت شود كه آنان مسير مشترك طولانى براى مسير شام به مدينه و كربلا قائل شده اند، نمى تواند تعبير اين دو انديشمند در اين باره درست باشد، مگر آن كه گفته شود كه اساساً اهل بيت(عليهم السلام) از همان راهى كه به شام برده شدند، به عراق بازگشته اند

كه البته اين احتمال، در صورتى مى تواند بر واقع منطبق باشد كه اهل بيت(عليهم السلام)يا از همان دربار يزيد، مسئله رفتن به مزار امام حسين(عليه السلام) را نزد وى مطرح كرده و از او در اين باره موافقت گرفته باشند و يا دست كم تا پيش از ترك تنها نقطه مشترك مسير كوفه و مدينه، يعنى اقامت گاه «منزل»، به صورتى موافقت او را احراز كرده باشند، در غير اين صورت، منطقى به نظر نمى رسد كه اهل بيت(عليهم السلام) بدون هيچ انگيزه اى از راه عراق به مدينه بازگردند.

شواهد ديگر

از مجموع آن چه نوشته شد، امكان حضور اهل بيت(عليهم السلام) در اربعين سال 61ق بر مزار امام(عليه السلام) اثبات شد، اما آيا در خارج و واقع نيز چنين حادثه اى اتفاق افتاده است؟ در پاسخ بايد گفت: چنان كه نوشته شد برخى نويسندگان، همانند ابوريحان بيرونى و شيخ بهائى، تصريح كرده اند كه حضور اهل بيت(عليهم السلام) در روز بيستم صفر بوده است.

افزون بر اين، قراين و شواهد ديگرى براى اثبات اين مسئله وجود دارد كه مى توان به آن ها استناد كرد كه عبارت اند از: محل دفن سر امام(عليه السلام)،الحاق سر امام(عليه السلام) به بدنش توسط امام سجاد(عليه السلام) در روز اربعين و وجه استحباب زيارت اربعين.

1. محل دفن سر امام(عليه السلام): در اين كه سر امام حسين(عليه السلام) كجا دفن شده است، منابع تاريخى شيعه و سنى گزارش هاى گوناگونى آورده اند تا آن جا كه شش قول در اين باره گفته شده است:

قول اول: سر به بدن ملحق شده است. اين قول مشترك ميان شيعه و سنى است. علماى شيعه، از جمله شيخ صدوق (متوفاى381 ق)، سيد مرتضى (متوفاى 436 ق)، فتال نيشابورى (متوفاى 508 ق)، ابن نماى حلى، سيد ابن طاووس (متوفاى 664 ق) شيخ بهائى و مجلسى اين قول را بيان كرده اند.

شيخ صدوق و پس از او، فتال نيشابورى در اين باره مى نويسند: على بن حسين(عليهما السلام)همراه زنان (از شام) خارج شد و سر حسين(عليه السلام) را به كربلا بازگرداند.81سيد مرتضى در اين باره مى گويد: روايت كرده اند كه سر امام حسين(عليه السلام) با جسد در كربلا دفن شد.82

ابن شهر آشوب(رحمه الله) بعد از نقل سخن فوق از سيد مرتضى، از قول شيخ طوسى نقل كرده است كه به همين سبب (ملحق كردن سر امام(عليه السلام) به بدن و دفن آن) زيارت اربعين (از جانب امامان(عليهم السلام)) توصيه شده است.83

ابن نماى حلى نيز نگاشته است : آن چه از اقوال بر آن مى توان اعتماد كرد، آن است كه بعد از آن كه سر امام(در شهرها گردانده شد، به بدن بازگردانده شد و با جسد دفن شد.84سيد ابن طاووس نوشته است: اما سر حسين(عليه السلام)، روايت شده كه سر برگردانده شد و در كربلا با جسد شريفش دفن شد و عمل اصحاب بر اين معنا بوده است.85

مجلسى، يكى از وجه هاى استحباب زيارت امام حسين(عليه السلام) را در روز اربعين، الحاق سرهاى مقدس را به اجساد توسط على بن حسين(عليه السلام) بيان كرده است.86 وى در جاى ديگر بعد از نقل اقوال ديگر در اين باره مى نويسد: مشهور بين علماى اماميه آن است كه سر امام(عليه السلام)همراه بدن دفن شده است.87برخى انديشمندان اهل سنت نيز اين قول را بيان كرده اند:

ابوريحان بيرونى (متوفاى440 ق) در اين باره مى نويسد:و فى العشرين ردّ رأس الحسين(عليه السلام) الى مجثمه حتى دفن مع جثّته...; در روز بيستم (صفر)، سرِ حسين(عليه السلام) به بدنش ملحق و با آن دفن گرديد.88

قرطبى (متوفاى 671 ق) مى نويسد:اماميه مى گويند كه سرِ حسين(عليه السلام) پس از چهل روز به كربلا بازگردانده و به بدن ملحق شد و اين روز نزد آنان معروف است و زيارت در آن روز را زيارت اربعين مى نامند.89

قزوينى نيز نگاشته است: روز اول ماه صفر، عيد بنى اميه است، چون در آن روز، سر حسين(عليه السلام) را به دمشق وارد ساختند و در روز بيستم آن ماه، سر ايشان به بدن، باز گردانده شد.90مناوى (متوفاى 1031 ق) نوشته است: اماميه مى گويند: پس از چهل روز از شهادت، سر به بدن بازگردانده شد و در كربلا دفن شد.91

قول دوم: در كنار قبر اميرالمؤمنين(عليه السلام);92

قول سوم: مسجد رقه در كنار فرات;

قول چهارم: بقيع نزد قبر مادرش فاطمه(عليها السلام);

قول پنجم: دمشق;

قول ششم: قاهره.93

بررسى و تأمل در اين اقوال، اين نتيجه را در بردارد كه ديدگاه اول، يعنى الحاق سر به بدن، مشهور و مورد اعتماد و عمل علماى شيعه است، از اين رو اين قول قابل اعتنا و پذيرش است و بنا بر گزارش هاى تاريخى چنان كه اشاره شد اين الحاق در روز بيستم صفر سال 61 بوده است.

2. الحاق سر به بدن: اين مسئله از بازگشت اهل بيت(عليهم السلام) به كربلا جدا نيست، زيرا چنان كه گفته شده است بنا بر قول مشهور، اين كار توسط امام زين العابدين(عليه السلام)صورت گرفته است94 و هيچ گزارش تاريخى وجود ندارد كه امام سجاد(عليه السلام) در زمان ديگرى به كربلا آمده باشد، بنابراين، حضور اهل بيت(عليهم السلام)بر قبر امام(عليه السلام) نيز بايد روز اربعين اتفاق افتاده باشد.

3. وجه استحباب زيارت اربعين: درباره وجه استحباب زيارت اربعين، دو امر بيان شده است. يكى، روايت امام عسكرى(عليه السلام)است كه در آن، زيارت اربعين يكى از علايم مؤمن دانسته شده، و ديگرى تعليم زيارت اربعين به صفوان بن مهران جمال توسط امام صادق(عليه السلام)است. پرسشى كه در اين باره مطرح است آن است كه آيا وجه و انگيزه استحباب مى تواند تنها عامل حضور يك صحابى بر قبر امام حسين(عليه السلام) در روز اربعين باشد يا در اين روز بايد وقايع ديگرى اتفاق افتاده باشد؟

بنابراين، الحاق سرِ مطهر امام حسين(عليه السلام) به بدن و حضور اهل بيت(عليهم السلام) (كه در ميان آنان امام معصوم، يعنى امام سجاد(عليه السلام) حضور داشت) براى الحاق سر به بدن و زيارت قبر حضرت تنها مى تواند وجه استحباب زيارت اربعين را توجيه كند، چنان كه مجلسى يكى از وجوه محتمل استحباب زيارت اربعين را همين موارد، بيان كرده است،95 و شيخ طوسى نيز وجه توصية امامان(عليهم السلام)را به زيارت اربعين، مسئله الحاق سر به بدن دانسته است.96

جمع بندى و نتيجه گيرى

از مجموع آن چه گذشت شد روشن شد كه اگرچه از نظر اخبار تاريخى و حديثى، اثبات حضور اهل بيت(عليهم السلام) در روز اربعين بر سر مزار سيدالشهداء(عليه السلام) چندان آسان نيست، اما با توجه به قراين و شواهدى كه براى حضور اهل بيت(عليهم السلام) در كربلا در بيستم صفر سال 61 بيان شد، پذيرفتنى است كه اهل بيتِ امام حسين(عليه السلام) در اين روز موفق به زيارت مزار سيدالشهدا(عليه السلام)شده اند.

پي نوشت:

44. بيرونى، آلاثار الباقية عن القرون الخاليه، ص 331.

45. معرفى روز نوزدهم صفر به عنوان روز اربعين، مبتنى بر محاسبه روز عاشورا به عنوان مبدأ اربعين است، اما با توجه به آن كه هيچ كس به جز شيخ بهايى، روز نوزدهم را اربعين ندانسته است، محاسبه از روز بعد (يازدهم محرم) است، چرا كه چنان كه مرحوم سيد در اقبال متذكر شده است شهادت امام حسين(عليه السلام)در ساعات آخر روز عاشورا رخ داده است، از اين رو اين روز به حساب نمى آيد. البته امكان دارد محرم سال 61، 29 روزه بوده است كه با احتساب روز عاشورا، باز هم قول مشهور تأييد مى شود.

46. توضيح المقاصد، ص 6 7.

47. ميرزا محمد اشراقى (ارباب)، الاربعين الحسينيه، ص 205.

48. ميرزا حسين نورى طبرسى، چشم اندازى به تحريفات عاشورا (لؤلؤ و مرجان)، ص 232- 243.

49. ابن طاووس، الاقبال، ج3، ص 101.

50. ابوحنيفه نعمان بن محمد تميمى مغربى، شرح الاخبار فى فضائل الائمة الاطهار، ج3، ص 269.

51. سيد محمد على قاضى طباطبائى، تحقيق درباره اول اربعين حضرت سيدالشهدا(عليه السلام)، ص 33 -133.

52. ابن اعثم، كتاب الفتوح، ج5، ص 127 و 586.

53. محمد بن سعد، «ترجمة الحسين(عليه السلام) و مقتله»، مجله تراثنا، 1408ق، شماره 10، ص 190.

54. ر.ك: محمد تقى تسترى (شوشترى)، قاموس الرجال، ج12، ص 37.

55. طبرى، تاريخ الامم و الملوك، ج4، ص 353- 354.

56. شيخ مفيد، الأرشاد، ج2، ص 122.

57. ابوعلى فضل بن حسن طبرسى، اِعلام الورى بأعلام الهُدى، ج1، ص 476.

58. مقتل الحسين(عليه السلام)، ج2، ص 82.

59. كامل بهائى، ج2، ص 302.

60. محدث نورى، همان، ص 233.

61. چنان كه شيخ مفيد، خود از پرداختن به جزئيات جريان سقيفه و مسأله بيعت با ابوبكر، به سبب شرايط حاكم بر عصر خويش، خوددارى كرده است: الارشاد، ج1، 189.

62. ص 219.

63. اين اثر، تلخيص كتاب مصباح المتهجد است كه محدث نورى در كتاب دارالسلام از آن نقل مى كند.

64. شيخ ابراهيم بن على عاملى كفعمى، المصباح، قم، منشورات الرضى و الزاهدى، ص 489 و ص 510.

65. قطب الدين راوندى، الخرائج و الجرائح، ج2، ص 578.

66. ابوجعفر محمد بن على بن شهرآشوب، مناقب آل ابى طالب، ج4، ص 67.

67. تذكرة الخواص، ص 264.

68. كامل بهائى، ج2، ص 291- 292. طبرى در كتاب ياد شده، از مسير بازگشت اهل بيت(عليهم السلام) سخنى نگفته است، اما به اختصار، مسير حركت آنان از كوفه به شام و برخى از حوادث بين راه را آورده است.

69. ابن اثير، الكامل فى التاريخ، ج3، ص 437.

70. سيد جعفر شهيدى، زندگانى على بن الحسين(عليه السلام)، ص 62.

71. فرهاد ميرزا معتمد الدوله، قمقام زخّار و صمصام بتّار، ج2، ص 548 -550.

72. ابومنصور احمد بن على طبرسى، الاحتجاج، ج2، ص 35; خوارزمى، مقتل الحسين، ج2، ص 72; مجلسى، بحار الانوار، ج 45، ص 134 و ص158 و ابو الفضل احمد بن ابى طاهر طيفور، بلاغات النساء، ص 39 (با تفاوت هايى در عبارات).

73. ابن اعثم، همان، ج 5، ص 127 و خوارزمى، همان، ج2، ص 62.

74. نصر بن مزاحم منقرى، وقعة صفين، ص 134 و محمد محمدى رى شهرى، موسوعة الامام على بن ابى طالب(عليه السلام)، ج 6، فصل 6، ص 55.

75. چشم اندازى به تحريفات عاشورا (لؤلؤ و مرجان)، ص 229 243.

76. محمد بن سعد، ترجمة الامام الحسين(عليه السلام)، چاپ شده در «تراثنا»، ش 10، 1408ق، ص 193 و ابن عساكر، همان، ص 340.

77. در اين باره ر. ك: محمد امين امينى، الركب الحسينى فى الشام و منه الى المدينة المنورة، ج6، ص 308ـ309.

78. عبارت ابن نما در اين باره چنين است: «و لما مرّ عيال الحسين(عليه السلام)بكربلاء...» (مثير الاحزان، ص 86).

ابن طاووس نيز چنين نگاشته است: «و لما رجع نساء الحسين(عليه السلام) و عياله من الشام و بلغوا العراق، قالوا للدليل مُرْ بنا على طريق كربلاء...» (اللهوف، ص 114).

79. ابن خردادبه، مسالك و ممالك، ص 84 .

80. همان، ص 140 و احمد بن عمر بن رسته، الاعلاق النفيسه، ص 214.

81. شيخ صدوق، الامالى، مجلس سى و يكم، ص 232; فتال نيشابورى، روضة الواعظين، ص 192 و مجلسى، بحار الانوار، ج45، ص 140.

82. رسائل المرتضى، ج3، ص130.

83. مناقب آل ابى طالب، ج4، ص85 و مجلسى، بحار الانوار، ج44، ص 199: «قال الطوسى(رحمه الله): و منه زيارة الاربعين».

84. نجم الدين محمد بن جعفر بن نما حلى، مثيرالاحزان، ص85 .

85. سيد ابن طاووس، اللهوف فى قتلى الطقوف، ص 114.

86. مجلسى، بحار الانوار، ج 98، ص 334.

87. همان، ج45، ص 145.

88. بيرونى، الآثار الباقية عن القرون الخاليه، ص 331.

89. محمد بن احمد قرطبى، التذكرة فى امور الموتى و امور الآخره، ج2، ص 668.

90. زكريا محمد بن محمود قزوينى، عجائب المخلوقات و الحيوانات و غرائب الموجودات، ص 45.

91. عبدالرؤوف مناوى، فيض القدير، ج1، ص 205.

92. ابن قولويه قمى، كامل الزيارات، ص 84; كلينى، الكافى، ج4، ص571 572; ابوجعفر محمد بن حسن طوسى، تهذيب الاحكام، ج6، ص35 36 و ابن شهرآشوب، همان، ج4، ص 85 .

93. سبط ابن جوزى، تذكرة الخواص، ص 265 266; سيد محسن امين عاملى، اعيان الشيعه، ج1، ص 626 627 و همو، لواعج الاشجان، ص 247 250; محمد امين امينى، همان، ج 6، ص 321 337. قاضى طباطبائى ضمن اشاره به اقوال در اين موضوع و دفاع از قول به الحاق سر به بدن، اقوال ديگر را در اين باره نقد و بررسى كرده است. ر.ك: تحقيق درباره اول اربعين حضرت سيدالشهدا(عليه السلام)، ص 303 به بعد.

94. مجلسى، بحار الانوار، ج 45، ص 145 و همو، جلاء العيون، ص 407.

95. مجلسى، بحارالأنوار، ج98، ص 334.

96. ابن شهرآشوب، مناقب آل ابى طالب، ج4، ص85.

محسن رنجبر

دانشجوى دوره دكترى تاريخ

منبع:فصلنامه تاريخ در آيينه پژوهش شماره5

پايان متن/

دوشنبه 2 دي 1392





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 79]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن