تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 13 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):شيطان به سپاهيانش مى گويد: ميان مردم حسد و تجاوزگرى بياندازيد چون اين دو، نزد خدا بر...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804084304




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

زير و بم تراژدي خودكشي يك دانش‌آموز


واضح آرشیو وب فارسی:الف: زير و بم تراژدي خودكشي يك دانش‌آموز
«گفتم بچه من فقط ۶ ماه ديگر در اين مدرسه است؛ مي‌توانيد او را نگه داريد. التماس كردم ولي فايده نداشت. معاون مدرسه گفت: از نظر من اخراج است.» ... «وقتي به آموزش و پرورش مي‌روم، برخوردي مي‌كنند كه من هم مي‌خواهم نباشم. آخر شايد همه دانش‌آموزان كشش يك برخورد را نداشته باشند. كاري كرده بودند كه از مدرسه بريده بود ...»

به گزارش خبر جنوب، هيچ‌كس نمي‌داند وقتي مدير، اميراحمد را به كلاس راه نداد در ذهن اين دانش‌آموز چه گذشت. آخرين تصوير را مادر باردار او ديد؛ وقتي كه از بيمارستان به خانه بازگشت. نوجوان ۱۴ ساله، خود را از چارچوب در يكي از اتاق‌ها حلق‌آويز كرده بود. هيچ‌كس نمي‌داند آن لحظه بر مادرش چه گذشت.

با گذشت بيش از ۲۰ روز، هنوز پيام‌هاي تسليت روي ديوار خانه است. يكي پيام تسليت همكلاسي‌هاي اوست؛ پيام تسليت دانش‌آموزان مدرسه راهنمايي شهيد آويني. همان مدرسه‌اي كه اميراحمد سال اول و دوم راهنمايي را با معدل خوب و نمره انضباط عالي در آن گذراند ولي سال سوم را به پايان نبرد. حياط خانه سوت و كور است. روي ديوارهاي هال خانه هم هيچ تصويري از او نيست. رويمان نمي‌شود بخواهيم عكسش را به ما نشان بدهند.

پدر احمدرضا پذيرفته كه گفت‌وگو كند. هنوز داغدار است و انگار زندگي از روي چهره‌اش رخت بربسته است. مي‌گويد: «روز سه‌شنبه، پنجم آذر به مدرسه رفتم. معاون مدرسه گفت از نظر من اخراج است. اصرار و التماس كردم، خواستم راهي پيش پايم بگذارند. گفتند پرونده را به مدرسه ديگري ببر. دست آخر قرار شد مدير تصميم بگيرد.» ليواني چاي مي‌ريزد. سكوت او خانه را دوباره بي‌صدا مي‌كند. كمي بعد، به ياد مي‌آورد: «روز بعد پسرم به مدرسه مي‌رود. آن روز من سر كار بودم، مادرش هم به دكتر رفته بود. اميراحمد به مدرسه مي‌رود ولي راهش نمي‌دهند و زماني كه مادرش به خانه برمي‌گردد جسد به دار آويخته او را مي‌بيند كه از چارچوب اتاق آويزان است ...»

مدرسه از اينكه اميراحمد موبايل به مدرسه برده بود، شاكي بود. وقتي پدر اميراحمد سكوت را دوباره مي‌شكند از او مي‌خواهيم كارنامه تحصيلي نوجوانش را نشانمان دهد. مادر او اين خواسته را كه مي‌شنود به دنبال كارنامه مي‌رود. عموي اميراحمد اينطور مي‌گويد كه همسايه همه وسايل آن نوجوان را جمع كرده تا چشم خانواده به آنها نيفتد. كارنامه را كه مي‌آورند، اول به نمره انضباط نگاه مي‌كنيم؛ «خيلي خوب و عالي» معدل هم حدود ۱۷ است.

پدر اميراحمد از اظهارات برخي مسئولان آموزش و پرورش گله‌مند است. همين اواخر مديركل ارزيابي وزارت گفته بود كه «دانش‌آموز روز ۶ آذرماه بدون اطلاع مدرسه را ترك و در خانه دست به خودكشي مي‌زند.» پدر امير احمد مي‌گويد: «آنها حتي از مادرش هم دلجويي نكردند. آموزش و پرورش خيال مي‌كند مي‌تواند خود را تبرئه كند. آنها حق نداشتند اينطور برخورد كنند. مانده‌ام ديگر چرا در برابر ما موضع مي‌گيرند و هر اظهار نظر دور از واقعيت و غير منصفانه‌اي را مطرح مي‌كنند.»

شايد اميراحمد تنها نباشد
اميراحمد با خود موبايل به مدرسه مي‌برد. وقتي كه مدير مدرسه با او برخورد مي‌كند تصميم به خودكشي مي‌گيرد، آن هم به شيوه‌اي خشونت‌بار؛ حلق آويز كردن! آيا دانش‌آموز مقصر اصلي اين ماجراست كه با آوردن موبايل به مدرسه باعث بروز چنين برخوردي از سوي مدير مدرسه شده يا اينكه رفتار مسئولان مدرسه به گونه‌اي بوده كه دانش‌آموز راهي جز خودكشي پيش رو نديده است؟ شايد هر دو فرضيه نادرست باشد. شايد هم هر دو عاملي تاثيرگذار باشد.

كاظم احمديان مشاور خانواده است. او مي‌گويد: «اتفاقي كه در مدرسه افتاده مي‌تواند يكي از عوامل موثر بر اقدام به خودكشي دانش‌آموز شيرازي و همچنين محرك او بوده باشد. اين قصه‌اي چند عاملي است. ماجرا موجي از هيجان را به دنبال داشته. آنچه مشخص است اينكه نمي‌توانيم آوردن موبايل را تنها دليل خودكشي بدانيم. داشتن معدل و نمره انضباط خوب نمي‌تواند به تنهايي نشان‌دهنده سلامت رواني يك دانش‌آموز باشد. برخي نوجوانان حالت‌هاي افسردگي، گوشه‌گيري و درون‌گرايي دارند. اين وضع ممكن است در مراحل بعد باعث پديد آمدن شخصيت منفعل پرخاشگر در فرد شود. اين دسته نخستين بار پرخاشگري را عليه خود به كار مي‌برند.»

احمديان ادامه مي‌دهد: «وجود اين دانش‌آموز مانند انبار باروت بوده، به اين ترتيب اتفاق رخ‌داده در مدرسه براي او نقش يك جرقه را ايفا كرده است. مشكل اينجاست كه مدرسه‌ها خيلي اشتباه مي‌كنند. من برخوردي كه با دانش‌آموز رخ داده را تاييد نمي‌كنم، مدرسه‌ها در ايران مشكل پرورشي دارند. آنها در برخورد با موضوعاتي مانند موي سر و ظاهر گاهي به شخصيت دانش‌آموز توهين مي‌كنند. يكي از اين موضوعات هم موبايل است.»

اين روان‌شناس تاكيد مي‌كند كه «خودكشي» يك بيماري رواني است. احمديان باور دارد كه عوامل مختلفي بر خودكشي اميراحمد تاثير گذاشته و اين عوامل مي‌تواند درون اجتماع، خانواده، مدرسه و ... شكل گرفته باشد. از نظر او مشكل اينجاست كه مدير مدرسه نتوانسته شخصيت نوجوان را تشخيص داده و او را به روان‌شناس ارجاع دهد. اگر همچنان مسئولان مدرسه‌ها نتوانند شخصيت‌هاي منفعل و از نظر روانشناختي بيمار را شناسايي كنند، آن وقت ممكن است نمونه‌هاي ديگري از اميراحمد باز هم خانواده‌هاي خود را داغدار كنند.

اين روانشناس مي‌افزايد: «آنچه براي اين دانش‌آموز رخ داده نشان‌دهنده شكنندگي روحي اوست زيرا يكي از خشن‌ترين راه‌ها را انتخاب كرد. متاسفانه مدرسه‌هاي ما بسيار سنتي، كهنه، غيرعلمي و تك‌بعدي عمل مي‌كند. به نظر من اين خانه از پاي‌بست ويران است. ما چنين بمب‌هايي زياد داريم، بنابراين آموزش و پرورش بايد از نگاه تك‌بعدي و صرفا آموزشي خارج شود.»

اين روان‌شناس وجود چنين پديده‌اي را به «بمب» تشبيه مي‌كند. با اين وضع چرا آموزش و پرورش براي شناسايي دانش‌آموزان در معرض خطر رويكردي نمي‌انديشد؟

حميدرضا آذري، مديركل آموزش و پرورش فارس به اين پرسش اينگونه پاسخ مي‌دهد: «۸۰۰ هزار دانش‌آموز در فارس درس مي‌خوانند. اين يعني ما با يك ميليون و ۶۰۰ هزار پدر و مادر سر و كار داريم. آموزش و پرورش با اين آسيب‌ها و معضلاتي كه وجود دارد چگونه مي‌تواند همه اين دانش‌آموزان را شناسايي كند؟ اگر تعدادي را شناسايي كنيم آيا خارج از وقت، نيرو و پرسنل داريم كه بتوانند پاسخگوي نياز باشند؟»

آذري ادامه مي‌دهد: «اين كار اعتبار كافي، امكانات و نيروي متخصص مي‌خواهد. تصور كنيد كه خداي نكرده يك فرد معتاد در خانه داريد. براي درمان او همه خانواده بسيج مي‌شود. در آموزش و پرورش هم وضع مشابه است. اين نهاد به تنهايي نمي‌تواند همه مشكلات را حل كند. كمبود نيرو هم تا اندازه‌اي در اين حوزه موثر است.»

مديركل آموزش و پرورش فارس مي‌گويد كه هنوز همه ابعاد ماجراي اميراحمد مشخص نشده و آنها نمي‌توانند جزئيات را به طور كامل «باز» كنند. از او مي‌پرسيم «وظيفه معاون پرورشي يك مدرسه چيست؟ آيا وظيفه آنها صرفا بايد كارهاي روتين نمايشي مثل چسباندن روزنامه‌ديواري بر در و ديوار مدارس باشد؟ چرا مشاوران اقدام به شناسايي دانش‌آموزان در معرض خطر نمي‌كنند؟» آذري مي‌گويد: «وظيفه تعريف‌شده معاونان پرورشي تعميق باورهاي ديني و انجام كارهاي نرم‌افزاري است. مشاوران هم در دبيرستان‌ها فعالند ولي در دوره راهنمايي هنوز مشاور نداريم.»

آن طور كه آذري مي‌گويد، اين مشكل به خاطر كمبود نيرو است.

آموزش و پرورش آب در هاون مي كوبد؟
مديركل ارزيابي وزارت آموزش و پرورش درباره پرونده اميراحمد گفته كه «آموزش و پرورش به همه وظايف قانوني خود در ارتباط با ورود موبايل از سوي دانش‌آموز عمل كرده، بررسي و نتايج را اعلام مي‌كند.»

اين نخستين بار نبود كه آوردن موبايل به مدرسه براي دانش‌آموزان ايجاد مشكل كرده است. آنها بارها به خاطر چنين كاري تنبيه شده‌اند. احمديان تاكيد مي‌كند كه با گسترش فناوري اطلاعات ديگر نمي‌توان جلوي ورود موبايل به مدرسه را گرفت. او مي‌گويد: «آموزش و پرورش آب در هاون مي‌كوبد. مسئولان بلندپايه بايد از شركت‌هاي فناوري اطلاعات بخواهند موبايل‌هاي ساده دانش‌آموزي طراحي كند تا مشكل آوردن موبايل به مدرسه از ميان برود.»

ياد آخرين لحظاتي مي‌افتيم كه از خانه اميراحمد بيرون آمديم. در آن لحظه متوجه شديم كه خانواده قاب عكس دانش‌آموز را پشت و رو گذاشته‌اند تا آن را نبينند و حسرت نبود نوجوانشان كمتر به دل آنها بيفتد. مادر اميراحمد گفت كه از آنها ديگر گذشته و اميدوارند براي دانش‌آموزان ديگر اين اتفاق نيفتد. آنها ديگر به دختر ۱۰ روزه خود دلخوشند. اما آيا ماجراي اميراحمد هم فراموش مي‌شود و كسي در تكاپوي اصلاح ساختار مدرسه‌ها بر نخواهد آمد؟

شنبه 30 آذر 1392





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: الف]
[مشاهده در: www.alef.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 100]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


اجتماع و خانواده

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن