محبوبترینها
مزایای آستر مدول الیاف سرامیکی یا زد بلوک
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1854219296
دختری که با روح دختری دیگر زندگی میکرد
واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها: معمای واتسکا، اتفاق عجیبی بود که دلیل آن هرگز مشخص نشد
دختری که با روح دختری دیگر زندگی میکرد
«لورنسی ونوم» در سال 1864 در شهر کوچکی در نزدیکی ایلینویز آمریکا به دنیا آمد. زمانی که او تنها چند ماه داشت، خانواده ونوم به واتسکا نقل مکان کردند، جایی که اتفاقات بسیار عجیبی گریبانگیر این خانواده و به خصوص دختر آنها شد.
همشهری سرنخ: «لورنسی ونوم» در سال 1864 در شهر کوچکی در نزدیکی ایلینویز آمریکا به دنیا آمد. زمانی که او تنها چند ماه داشت، خانواده ونوم به واتسکا نقل مکان کردند، جایی که اتفاقات بسیار عجیبی گریبانگیر این خانواده و به خصوص دختر آنها شد. در تابستان 1877 یکی از بزرگترین اتفاقات این شهر به وقوع پیوست که بعدها «معمای واتسکا» نام گرفت، معمایی که هنوز هم پس از گذشت بیش از 100 سال، سر به مهر باقی مانده و کسی موفق نشده جوابی برای آن پیدا کند.
آغاز معمایی حل نشدنی
ماه جولای 1877 بود که کابوس های شبانه لورنسی آغاز شد و به دنبال آن، اتفاقات اسرارآمیزی برای او رخ داد. لورنسی یک روز درد عجیبی را در سرش احساس کرد اما بحلظاتی بعد از آنکه این موضوع را به مادرش اطلاع داد، ناگهان بیهوش شده و بر روی زمین افتاد.
بیهوشی او در حدود 5 ساعت طول کشید اما پس از به هوش آمدن گفت که کاملا خوب شده و هیچ دردی احساس نمی کند. اما نه لورنسی ونه خانواده اش خبر نداشتند که این تازه آغاز ماجرا بود. از فردای آن روز، بیهوشی های لورنسی تکرار شده و گاهی این بیهوشی ها تا 8 ساعت طول می کشیدند. پس از به هوش آمدن، او ادعا می کرد که توانسته با ارواح صحبت کند، او حتی ادعا کرده بود که برادری را که در سال 1874 از دست داده، دیده و توانسته با او صحبت کند.
این بیهوشی ها که قبلا هر چند ماه یک بار اتفاق می افتادند، کم کم دائمی شدند و گاهی چندین بار در یک روز این اتفاق رخ می داد. از همه عجیب تر این بود که دیگر او با صدای بلند در زمان بیهوشی صحبت می کرد و این موضوع، خانواده اش را به وحشت می انداخت.
طی این مکالمات، بارها صدای لورنسی تغییر کرده و حتی گاهی اوقات با زبان دیگری صحبت می کرد اما بیشتر اوقات از اینکه با چه کسی صحبت کرده است، چیزی به خاطر نمی آورد. این خبر به سرعت در شهر کوچک واتسکا پیچید و تیتر اول بیشتر روزنامه های محلی شد، هر روز عده زیادی از مردم برای دیدن کسی که ادعا می کرد می تواند با ارواح ارتباط برقرار کند به خانه آنها می آمدند. کسی که از همه بیشتر این اخبار را دنبال می کرد، مردی به نام آسا راف بود که دختر خود را به همین خاطر از دست داده بود.
در شرایطی که خانواده ونوم از این موضوع بسیار ناراحت بودند، برای آرامش بیشتر فرزندشان تصمیم گرفتند او را نزد چند روانپزشک ببرند و بعد از چندین جلسه، روانپزشکان اعلام کردند که بیماری دختر نوجوان بیماری روحی بوده و قرار شد تا لورنسی در آسایشگاه روانی بستری شود.
چیزی که باعث شده بود پزشکان این مشکل را یک بیماری بدانند و وجود ارواح در بدن لورنسی را رد کنند، این بود که پس از تحقیقات زیاد مشخص شد بیشتر کسانی که لورنسی از آنها نام می برد، اصلا وجود نداشته اند و احتمالا تخیلی بوده اند اما نکته تعجب برانگیز این بود که چند نفر از این آدم ها واقعی بودند که یکی از آنها «مری راف» نام داشت، دختری که سال ها قبل از همین بیماری رنج می برد.
ژانویه 1878 بود که خانواده ونوم همه چیز را برای انتقال لورنسی به آسایشگاه فراهم کردند اما قبل از بردن او، آسا راف به دیدن آنها آمد و مانع این کار شد. او ادعا می کرد که دختری به نام مری داشته و او نیز می توانسته با ارواح ارتباط برقرار کند. آسا گفت که دختر خود را طبق نظر پزشکان به آسایشگاه برده اما مدت کوتاهی پس از آن، دخترش جان خود را از دست داده است. او به خانواده ونوم پیشنهاد کرد که قبل از انتقال دخترشان، او را نزد پزشکی به نام «وینچستر استیونس» ببرند تا شاید او بتواند با کمک هیپنوتیزم، بیماری لورنسی را درمان کند.
مری راف که بود
«مری راف» دختر آسا راف بود که بعدازظهر پنجم جولای 1865 در یک آسایشگاه روانی جان خود را از دست داد. مری از همان کودکی ادعا می کرد که صداهای عجیبی در سرش می پیچد که او را ناراحت کرده و باعث سردرد و در نهایت غش کردن او می شود. او می گفت که صداها از او می خواهند کارهایی را انجام دهد که می داند درست نیستند.
مری در نهایت به وسیله ضرباتی که با یک تیغ بر بدن خود زده بود، از دنیا رفت. او دائم سعی داشت تا خون روی دست و صورت خود را پاک کند، در حالی که اصلا خونی وجود نداشت. او همچنین دائما سعی می کرد تا به خودش صدمه بزند و همین مسئله دلیل اصلی بردنش به آسایشگاه بود. مردم شهر مری را نفرین شده می دانستند و به همین خاطر همیشه خانواده او را آزار می دادند. در زمان مرگ مری، لورنسی تقریبا یکساله بود. در آن زمان هیچ کس فکر نمی کرد که این دو دختر، سرگذشت مشابهی داشته باشند و معمایی بسازند که هرگز جوابی برای آن پیدا نشود.
زندگی با خانواده جدید
پس از معاینات فراوان، دکتر استیونس ادعا کرد که روح مری راف تاثیر بسیار زیادی روی لورنسی دارد تا جایی که بیشتر اوقات، او خود را مری می داند نه لورنسی. در جلساتی که لورنسی برای معاینه نزد استیونس می رفت نیز بارها و بارها دچار حمله شده بود.
دکتر استیونس ادعا می کرد که لورنسی پس از هیپنوتیزم شدن، گاهی خود را پیرزنی به نام «کاترین هوگان» معرفی کرده و گاهی می گوید من «ویلی کانینگ» هستم. همچنین او نام کسانی را می گوید که هرگز آنها را ندیده و نمی شناسد و مکان هایی را توصیف می کند که هیچ گاه به آنجا نرفته است، پس از تحقیقات بسیار دکتر استیونس مشخص شد که تعدادی از کسانی که لورنسی نام برده است مدت ها قبل از دنیا رفته اند اما در این میان تنها کسی که لورنسی ادعا می کرد بیش از همه با او ارتباط دارد، مری راف بود که شرایطی مشابه لورنسی داشت.
در نهایت یک روز لورنسی خود را مری معرفی کرد و از آن روز گفت که قصد ترک کردن ونوم ها را داردو می خواهد با خانواده اصلی خود یعنی راف ها زندگی کند، پس از آن، لورنسی به مدت 15 هفته ادعا می کرد که مری راف است و نکته عجیب و باورنکردنی این بود که او حتی خانواده، اقوام و دوستان مری را به خوبی می شناخت، در حالی که قبل از آن خانواده ونوم هیچ آشنایی با خانواده راف نداشته و آنها را نمی شناختند.
علاوه بر این، لورنسی ادعا می کرد که دیگر خانواده ونوم را نمی شناسد و برای زندگی به خانه راف ها رفت. او تمام قسمت های خانه را می شناخت و از همه عجیب تر اینکه می توانست خاطرات کودکی مری را نیز به خاطر بیاورد.
زمانی که لورنسی به خانه راف رفت، دو زن به نام «ما» و «مینروا» را دید. او مینروا را نروی صدا زد، در حالی که هیچ کس پس از مرگ مری،او را به این نام صدا نزده بود. او ماه ها در کنار خانواده جدید خود زندگی کرد و به نظر می رسید که خانواده واقعی خود را فراموش کرده است، علاوه بر آن، حملات عصبی لورنسی به پایان رسیده بود.
در اوایل ماه می 1878 بود که لورنسی به خانواده راف گفت زمان رفتن فرا رسیده و باید آنها را ترک کند. او به خاطر ترک خانواده راف بسیار ناراحت و غمگین بود و سعی می کرد روزهای آخر را بیشتر در کنار آنها بماند.
بالاخره در 21 می، لورنسی خانه خانواده راف را ترک کرده و به خانه خودشان بازگشت. پس از آن او هیچ نشانه ای از بیماری روحی و حملات عصبی نداشت و حتی نمی توانست به درستی به خاطر بیاورد که در این مدت چه اتفاقی برای او رخ داده است. اما جالب تر از همه این بود که با اینکه لورنسی هیچ چیزی از دورانی که خود را مری راف می دانست به خاطر نمی آورد، هرگز خانواده راف را فراموش نکرده و تا آخر عمر ارتباط با آنها را قطع نکرد. لورنسی همیشه می گفت نسبت به این خانواده احساس خوب و نزدیکی دارد، درست مانند حسش نسبت به خانواده واقعی خود، حسی که قادر به توضیح آن نیست.
ناراحتی مردم و ادعای پزشکان
از آنجا که مردم واتسکا به اینکه روح فرد مرده بتواند توسط فردی زنده، با اطرافیان ارتباط برقرار کند، اعتقادی نداشتند این موضوع سر و صدای زیادی در شهر به پا کرده و عده زیادی از خانواده ونوم و راف خواستند تا شهر را ترک کرده و آرامش را به شهر بازگردانند.
علاوه بر آنها پزشکان دیگری که در درمان لورنسی ناموفق بودند، تحقیقات بسیاری درباره دکتر استیونس انجام داده و ادعا کردند که او با کمک هیپنوتیزم توانسته لورنسی را قانع کند که او مری است. آنها مدعی بودند چون استیونس سال ها بود که مری را می شناخت، خاطرات او را با همین روش به لورنسی گفته و به این خاطر است که لورنسی می تواند تمام گذشته مری را به یاد بیاورد. آنها معتقد بودند که لورنسی و مری هر دو از اختلالات چند شخصیتی رنج می برده اند و هیچ روحی در کار نبوده است.
زندگی عادی لورنسی
8 سال بعد از این ماجرا لورنسی با کشاورزی به نام جورج بینینگ ازدواج کرده و دو سال بعد به کانزاس نقل مکان کردند. در آنجا، آنها مزرعه ای خریداری کرده و صاحب 11 فرزند شدند. او در اواخر سال 1940 از دنیا رفت، در حالی که دیگر هرگز دچار حملات عصبی نشد.
در تمام این سال ها، لورنسی از طریق نامه با خانواده راف در ارتباط بوده و گاهی برای دیدن آنها به واتسکا می رفت. خانواده ونوم نیز تا زمان مرگ پدر لورنسی در واتسکا زندگی می کردند، پس از آن، مادر لورنسی نیز به کانزاس آمد و بقیه عمرش را با دخترش گذراند.
دکتر استیونس نیز ادعای هیپنوتیزم کردن لورنسی را رد کرده و تمام مشاهدات خود را در عض مدتی که لورنسی را درمان می کرد در کتابی به نام معمای حل نشدنی واتسکا به چاپ رساند. او نیز در سال 1886 از دنیا رفت.
تاریخ انتشار: ۲۸ آذر ۱۳۹۲ - ۱۴:۴۷
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: برترین ها]
[مشاهده در: www.bartarinha.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 72]
صفحات پیشنهادی
تجاوز گروهي به دختري نوجوان نشانه ديگري از فراگير شدن بحران اخلاقي در بين صهيونيست هاست
تجاوز گروهي به دختري نوجوان نشانه ديگري از فراگير شدن بحران اخلاقي در بين صهيونيست هاست تهران واحد مركزي خبر اجتماعي 1392 10 02 تجاوز گروهي به دختري دوازده ساله در سرزمين هاي اشغالي نمونه ديگري از بحران اخلاقي است كه موجوديت صهيونيستي را فرا گرفته است روزنامه يديعوت آحارونوتاسرار مادر و دختری!
اسرار مادر و دختری رابطه مادر و دختری پیچیده تر از آن چیزی است که در ظاهر دیده می شود مادرها حرف ها و اسراری را با دخترهایشان در میان می گذارند که فقط بین خودشان می ماند و کسی از آن باخبر نمی شود رابطه مادر و دختری پیچیده تر از آن چیزی است که در ظاهر دیده می شود مادرها حرف ها«دختري با خالكوبي اژدها» برميگردد
دختري با خالكوبي اژدها برميگردد به گزارش خبرگزاري خبرآنلاين نورستد ناشر سوئدي اين مجموعه كتابها روز سهشنبه اعلام كرد آنها نويسندهاي را استخدام كردهاند تا سهگانه پرفروش استيگ لارسون را ادامه دهد پنجشنبه 28 آذر 1392تكذيب يك يادداشت ديگر منتسب به روحاني / اهداف مقالات دروغين از نگاه مشاور رسانه اي رئيس جمهور
تكذيب يك يادداشت ديگر منتسب به روحاني اهداف مقالات دروغين از نگاه مشاور رسانه اي رئيس جمهور در حالي طي روز گذشته و امروز مقالات و يادداشت هايي به قلم حجت الاسلام حسن روحاني رئيس جمهوري اسلامي ايران در برخي رسانه هاي خارجي منتشر شده است كه بنا به گفته مشاور رسانه اي رئيس جمهوردختری که مدافع پرسپولیس واقعا عاشق اوست ؛ عکس
دختری که مدافع پرسپولیس واقعا عاشق اوست عکس مدافع پرسپولیس با انتشار این تصویر در صفحه اینستاگرامش میزان علاقه خود را به دخترش نشان داده است محسن بنگر با انتشار این عکس در صفحه اینستاگرامش نوشته «عشق زندگی همه کسم بی تو می میرم » 109 ۱۳۹۲ ۹ ۲۳ - ۲۱زیباکلام: همانند دختری هستم که افراد حاضرند با من دوست شوند ولی کسی نمیخواهد با من ازدواج کند
زیباکلام همانند دختری هستم که افراد حاضرند با من دوست شوند ولی کسی نمیخواهد با من ازدواج کند صادق زیباکلام با تاکید بر اینکه آینده مذاکرات را خوشبینانه و مثبت میبینم گفت انتخابات آینده حزبی خواهد بود به گزارش نامه نیوز صادقزیباکلام در حاشیه برگزاری مراسم تقدیر از نلسون مفارس خبر ميدهددختري كه نام خودش را طاها گذاشت
فارس خبر ميدهددختري كه نام خودش را طاها گذاشت طاهره دو حرف اول نامش طا و دو حرف اول نام خانوادگياش ها را انتخاب كرد و به يكديگر چسباند و نام اختصارياش طاها شد به گزارش بخش دفاع مقدس خبرگزاري فارس از ساري سيده عصمت هاشمي خواهر شهيد نقل ميكند در دبيرستان با برپايي نمتجاوز گروهي صهيونيستها به دختري نوجوان در فلسطين اشغالي
تجاوز گروهي صهيونيستها به دختري نوجوان در فلسطين اشغالي تجاوز گروهي به دختري دوازده ساله در سرزمين هاي اشغالي نمونه ديگري از بحران اخلاقي است كه موجوديت صهيونيستي را فرا گرفته است به گزارش سرويس بين الملل باشگاه خبرنگاران روزنامه يديعوت آحارونوت نوشت پليس رژيم صهيونيستي هشتتصويري/دهها تن سالگرد تجاوز به دختري دانشجو را در دهلي نو برگزار كردند
تصويري دهها تن سالگرد تجاوز به دختري دانشجو را در دهلي نو برگزار كردند تهران واحد مركزي خبر اجتماعي 1392 09 25 00 15 06 01 دهها تن با تجمع در مركز دهلي نو مراسم نخستين سالگرد تجاوز گروهي به دختري دانشجو را برگزار كردند به گزارش مونيتورينگ اخبار خارجي واحد مركزي خبر قرباني دشهيده اي كه شاخص شد/ دختري به نام طاها
شهيده اي كه شاخص شد دختري به نام طاها آمل - خبرگزاري مهر شهيده سيده طاهره هاشمي دختر نوجوان 14 ساله آملي است كه از بين شهداي والامقام كشور و استان به عنوان شهيده شاخص سال جاري معرفي شد به گزارش خبرنگار مهر بعد از گذشت 32 سال از شهادت سيده طاهره هاشمي شاخص هايي كه اين شهيده ددختری که نام خودش را طاها گذاشت
دختری که نام خودش را طاها گذاشت طاهره دو حرف اول نامش طا و دو حرف اول نام خانوادگیاش ها را انتخاب کرد و به یکدیگر چسباند و نام اختصاریاش طاها شد سیده عصمت هاشمی خواهر شهید نقل میکند در دبیرستان با برپایی نمایشگاههای عکس طراحی خطاطی نقاشی و کاریکادختری که مدافع پرسپولیس واقعا عاشق اوست / عکس
دختری که مدافع پرسپولیس واقعا عاشق اوست عکسمحسن بنگر با انتشار این عکس در صفحه اینستاگرامش نوشته عشق زندگی همه کسم بی تو می میرم یکشنبه 24 آذر 1392 ساعت 12 21دختری که مدافع پرسپولیس واقعا عاشق اوست + عکس
دختری که مدافع پرسپولیس واقعا عاشق اوست عکس به گزارش سرویس کشکول جام نیوز محسن بنگر با انتشار این عکس در صفحه اینستاگرامش نوشته «عشق زندگی همه کسم بی تو می میرم » ۱۳۹۲ ۹ ۲۴ - ۱۰ ۰۲-
سرگرمی
پربازدیدترینها