واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: جهش آماري بينندگان ماهواره در ايران
دكتر تقي آزاد ارمكي جامعهشناس در سرمقاله روزنامه «شرق» نوشت:
در سال 1374 طي تحقيقي در تهران در يافتيم كه يك درصد از مردم تهراني ماهواره دارند و از آن استفاده مي كنند در حالي كه در سال 1392 اين ميزان به 71 درصد رسيده است. يعني طي 17 سال، شمار استفاده كنندگان ماهواره از يك درصد به 71 درصد رسيده است.
اين جهش آماري، به معناي «انفجار مصرف» ماهواره است. چه اتفاقي افتاده است؟ آيا مردم ايران بي فرهنگ شده اند؟
آيا مردم ايران از فرهنگ و اخلاق ايراني گذر كرده اند يا اينكه وضعيت به گونه اي ديگر است؟ مردم بي دين و بي فرهنگ و ضد سنت نشده اند بلكه مصرف انفجاري ماهواره به اموري ديگر برمي گردد كه در ادامه به سه مورد اشاره مي شود.
اين انفجار را مي توان اول در جهت گيري هاي موجود در جامعه و دوم در تصميم گيري هاي مديريتي و سومي در ناديده گرفتن تمايلات فرهنگي و اجتماعي ايراني؛ جهان ايراني جهاني شده تا محله اي جست وجو كرد.
1- جهت گيري هاي انديشه اي: كنش افراد و گروه هاي اجتماعي و سياستگذاران فرهنگي در سطح كلان در ايران بر اساس دو فرض بنيادي انجام شده است.
اولين فرض؛ تمايزيافتگي و جداافتادگي جهان ايراني از جهان غيرايراني و فرض ديگر تهي بودن جهان ايراني در مقابل جهان غربي كامل و توسعه يافته است.
نتايج به دست آمده در عمل از دو فرض اشاره شده براي جهان ايراني خيلي متفاوت از يكديگر نيستند.
سياستگذاري هايي كه بر اساس فرض اول (جهان دوگانه ايراني و غربي) صورت گرفته همان نتايجي را دربر داشته است كه ماخوذ از فرض تهي بودن جهان ايراني و فربهي جهان غربي است.
هر دو ديدگاه بر فرهنگ و جامعه ايراني تاخته و بر قوت غرب افزوده اند. بر اساس فرض اول روشنفكراني كه قصد بيان فرهنگ و دين و سنت در ايران در تعارض با جهان غربي داشته اند كاري خيلي متفاوت از روشنفكراني كه مدعي انقطاع و گسست فرهنگي و اجتماعي بوده و جهان ايراني را پايان يافته مي شناسند، نكرده اند.
مدافعان انديشه اي انقطاع و پايان يافتگي جهان ايراني (اين ادعا كه جهان ايراني تهي شده از همه چيز و باقي مانده در پوسته اي تاريخي و تمدني است) همان سخن و رفتار و سياستي را پيشه كرده اند كه مدافعان جهان دوگانه ايراني و غيرايراني، گفتمان تعارضي سنت و مدرنيته دنبال كرده اند.
اين دو گروه و جريان (يكي سكولار مدرن و ديگري سنتي زيست كرده در جهان مدرن) در بسياري از جهات و موقعيت ها به هم رسيده و در جهت آسيب زدن به نيروها و جريان هايي كه باور به تحقق جهان ايراني اثرگذار و موثر در سطح ملي و جهاني دارند، كرده اند.
اساس اين اقدام مشترك شان، باوري ديگر است؛ باور به جهان ايراني كه بخشي از جهان معاصر است نه معارض آن و نه درهم تنيده و ميرا شده.
در اين رويكرد است كه نگاه دوگانه ايران و ضد ايران جايي ندارد. ايران با حيات ديني و فرهنگي اش ضمن تاثيرپذيري از جهان غيرايراني بر آن اثرگذار شده و در جهت ارتقابخشي حيات جهاني تلاش دارد.
در اين نگاه است كه خريد كالاي فرهنگي غيرايراني و فروش كالاي فرهنگي ايراني يك وظيفه است نه گمراهي و نه غربزدگي يا شرق زدگي.
در اين نگاه است كه نيروهايي كه امكان پيوند و ارتباط بين جهان ايراني و غيرايراني را فراهم مي كنند داراي اهميت هستند.
روشنفكران، متخصصان، بوروكرات ها، تكنوكرات ها و اصحاب رسانه و كنشگران سياسي از اين منظر نقش بنيادي دارند تا نقش مخرب. برخلاف دو رويكرد اشاره شده در فوق كه داعيه بي نقشي يا نقش مخرب نيروها و شرايط مدرن، بر رابطه پيوندي تاكيد شده و ضمن تاييد عمل و رفتار نيروها، حق داوري و نظارت براي جامعه باقي است.
يكي از نيروهاي مهم پيوند زننده اين دو جهان، رسانه هاي جمعي است. رسانه هاي جمعي مدرن به هر شكلي كه در حال ظهور و چهره گيري مكرر و مستمر است، به تحقق حضور فعال جهان ايراني در جهان كمك خواهد كرد به شرط اينكه مديريت فرهنگي وجود داشته باشد كه به حضور جهان ايراني در عرصه جهاني از يك طرف و معرفي جهان غيرايراني در حوزه جهان ايراني بينجامد.
من از اين منظر است كه از بيش از دودهه گذشته تاكنون مدافع تعامل بين اين دو جهان از طريق نيروهاي بسياري و به طور خاص رسانه هاي جمعي بوده ام.
تعامل بين رسانه اي به كاهش ساحت تعارضي رسانه اي انجاميده و امكان تصميم گيري درست را فراهم مي سازد.
2- زمينه در مداخله گري هاي نادرست معطوف به دو رويكرد فوق: نگاه جامعه ايراني به جامعه جهاني به گونه اي شد كه حتي اگر تصميم گيران تنظيم رابطه بين دو جهان از اقدام مناسب و بهنگام، دوري كرده باشند، از طرف حوزه اجتماعي با محوريت نيروهاي اجتماعي مداخله گري صورت گرفته و راه هاي مناسب پيوندي تحقق مي يابد.
در اين زمان بيشتر تصميم گيران و تصميم سازان به جاي مديريت اين عرصه به رفتارهاي تدافعي و تهاجمي اقدام كرده و با فهم خويش از تهاجم فرهنگي به تعارض فرهنگي رسيدند؛ تعارضي كه به انفعال رسانه ملي و كنشگران اين حوزه انجاميد و در مقابل، شرايط و زمينه هاي تهاجم رسانه غيرايراني را فراهم كرد.
3- زمينه تمايل فرهنگي و اجتماعي ايرانيان: ايراني ها به دليل اينكه خود را بخش فعال و موثر جامعه جهاني مي شناسند در جهت شناخت وضعيت جامعه جهاني هستند.
اين ميل به رسانه هاي غيرخودي نه از روي بي ديني و بي فرهنگي و در معرض تهاجم فرهنگي قرارگرفتن است و نه به دليل قدرت بي امان رسانه هاي خارجي. بلكه اساس گرايش در فهم فرهنگي، تاريخي ايرانيان از خود و جامعه جهاني دارد.
ايرانيان جهان ايراني را در حد سرزميني تعريف شده نمي شناسند و خود را مدعي تمدني كهن و مدعي مشاركت در ساختن جهان مدرن مي شناسند.
اين نگاه است كه كسب خبر آن به آن و پيگيري وضعيت جهان ايراني در جامعه جهاني را اصل مي شناسند.
اگر رسانه ملي توانست اين وضعيت را فراهم كند كه ديش ماهواره ها خيلي زود شكسته خواهد شد و الا ميزان دارندگان ماهواره از رقمي بيش از 70درصد به صد درصد خواهد رسيد. رسيدن به اين وضعيت خيلي دير نيست. اگر شرايط موجود ادامه يابد ما با حضور رسانه ديگري كه ديگر خودي شده است در همه جا روبه رو خواهيم شد.
پنجشنبه 28 آذر 1392
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 47]