محبوبترینها
آشنایی با سایت قو ایران بهترین سایت آگهی و تبلیغات در کشور
بهترین شرکت‌های مهندسی در آلمان
صفر تا صد حق بیمه 1403! فرمول محاسبه حق بیمه
نقش هدایای سازمانی در افزایش انگیزه و تعهد کارکنان
کلینیک پروتز و ساخت اندام مصنوعی دکتر اجرائی
چگونه می‌توانیم با ترانسفر وایز پول جابجا کنیم؟
بهترین مدل‌های [صندلی گیمینگ] براساس نقد و بررسی کاربران
مشاوره حقوقی تلفنی با کمترین هزینه
مشاوره حقوقی تلفنی با کمترین هزینه
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1803213929
عوامل رواني، دليل اصلي «اعتياد به جرم » محمدحسين شاملو، قاضي بازنشسته در گفت‌وگو با تپش مطرح كرد
واضح آرشیو وب فارسی:ايپنا: عوامل رواني، دليل اصلي «اعتياد به جرم » محمدحسين شاملو، قاضي بازنشسته در گفت‌وگو با تپش مطرح كرد
«مجرمان به عادت» اصطلاحي است كه به مجرمان حرفه‌اي با سوابق كيفري متعدد اطلاق مي‌شود. در واقع جرم براي اين دسته از مجرمان به نوعي عادت تبديل شده است و سخت است از آن فاصله بگيرند و زندگي متفاوتي را تجربه كنند. در گفت‌وگو با محمدحسين شاملو، قاضي بازنشسته دادگستري كه سال‌ها به‌عنوان بازپرس جنايي و قاضي كيفري فعاليت كرده است، به بررسي دلايل تكرار جرم توسط اين افراد و راه‌هاي درمان و اصلاح پرداخته‌ايم.
آيا اين برداشت كه برخي مجرمان از روي عادت مرتكب جرم مي شوند، برداشت درستي است؟
مجرمان به عادت به افرادي گفته مي شود كه حرفه و پيشه آنها ارتكاب جرم است مانند خريداران مال مسروقه. در كل افرادي كه جرمي را بارها تكرار مي كنند، مجرم به عادت هستند. حال اين عادت مي تواند در ايجاد مزاحمت تلفني باشد.
چه دليلي دارد افراد در حالي كه مي دانند ارتكاب جرم مجازات و گرفتاري هاي زيادي را در پي دارد، اين شيوه زندگي را انتخاب مي كنند؟
ممكن است دلايل مختلفي وجود داشته باشد اما علل رواني و اقتصادي، اصلي ترين و گسترده ترين علل ارتكاب اين نوع جرايم هستند. ممكن است برخي نيز با هدف نافرماني به صورت عادتي دست به ارتكاب جرم بزنند. اگر بخواهيم دلايل را دقيق تر بررسي كنيم، بايد به انواع بيماري هاي روحي و رواني اشاره كنيم كه يكي از شاخص ترين دلايل انواع جرايم عادتي است و تقريبا به طور قطع درباره آن مي توان گفت عوايد مالي مطرح نيست. همان طور كه گفته شد، مزاحمت تلفني يكي از اين نوع جرايم است. همچنين مي توان گفت ونداليسم تمايل خاصي براي ارتكاب جرم، آزار رساندن و خسارت زدن به صورت ممتد و مكرر است كه علل رواني دارد. بيماري هاي رواني كه در اين زمينه نقش دارند به انواع و اقسام مختلف تقسيم مي شود. برخي مواقع چنين رفتارهايي ممكن است توهمات يا ناشي از فشارهاي رواني و... باشد.
غير از عوامل اقتصادي و رواني، چه دلايل ديگري وجود دارد؟
دلايل متعددي در اين ارتباط وجود دارد، اما دلايل اقتصادي و رواني مهم ترين آنهاست. مثلا گاهي اوقات ممكن است صرفا حسودي، دليل سرقت از اقوام باشد و اين كار به يك عادت تبديل شود كه اين هم ريشه رواني دارد.
آيا مي توان گفت اين دسته از مجرمان از نوعي اعتياد رنج مي برند، مثل افراد معتاد به مواد مخدر يا اعتياد به كامپيوتر؟
درست است و مي توان آن را نيز در بخش بيماري هاي رواني بررسي كرد.
معمولا در اين گونه مباحث به دلايل فردي توجه مي شود اما در اين ميان خانواده و جامعه چه نقش و سهمي دارند؟
جرايم به عادت بيشتر به زمينه هاي خانوادگي باز مي گردد. با توجه به پرونده هايي كه رسيدگي كرده و مجرماني كه ديده ام، مواردي چون نبود تربيت در دوران كودكي، باعث مي شود مسائل رواني در فرد ريشه بدواند.
شما در طول سال هاي قضاوت با تعداد زيادي متهم در ارتباط بوديد. با توجه به تجربه اي كه داريد عوامل دروني و بيماري هاي رواني را در جرايم عادتي موثرتر مي دانيد يا عوامل بيروني مانند خانواده و موضوعات اقتصادي؟
به نظر من بيماري هاي رواني موثرتر است. در مرحله بعد زمينه هاي خانوادگي بيشتر از انگيزه هاي اقتصادي نقش دارد.
جرايم عادتي بيشتر در ميان مردان شايع است يا زنان؟
فرقي نمي كند. البته جرايم اقتصادي در مردان بيشتر شايع است تا زنان اما اين گونه جرم ها را در هر دو جنسيت مي توان ديد.
چنين مجرماني گاه بارها مجازات مي شوند اما دست از كار خلاف نمي كشند. براي اصلاح اين افراد چه كارهايي بايد كرد؟
اصلاح اين افراد با هدف جلوگيري از تكرار جرم توسط آنها به علل و عوامل ارتكاب جرم بستگي دارد. بنابراين ابتدا بايد ريشه يابي و سپس مشخص شود چه شيوه اي را بايد براي پيشگيري به كار برد. مثلا براي پيشگيري از جرايم عادتي كه با انگيزه اقتصادي صورت مي گيرد، بايد شيوه اي متفاوت را نسبت به جرايمي كه با انگيزه رواني انجام مي شود، در پيش گرفت. آن دسته از مجرماني كه دليل ارتكاب جرم انگيزه هاي رواني، آنهاست، بايد به درمان شان توجه شود و براي آن دسته از مجرماني كه انگيزه آنها از ارتكاب جرم اقتصادي است بايد به ايجاد شغل فكر كرد. همچنين بايد مجازات هاي تكميلي براي آنها اعمال شود تا ديگر دنبال تكرار جرم نروند. در كنار مجازات، حرفه آموزي به اين افراد نيز بايد در دستور كار قرار بگيرد تا در واقع بتوانند به مشاغل خاصي كه مجاز و آبرومند است، روي بياورند و به ارتكاب جرم فكر نكنند.
بين مجازات مجرماني كه از روي عادت مرتكب جرم مي شوند با مجرمان عادي، تفاوتي وجود دارد؟
قضات، بين افرادي كه داراي سوابق متعدد و تكرار جرم هستند و درواقع پيشه و حرفه آنها ارتكاب جرم است و كساني كه براي بار اول جرمي مرتكب شده اند، معمولا تفاوت قائل مي شوند. قانون جديد، تكرار جرم از علل مشدده كيفر پيش بيني شده است و مجازات تشديد مي شود.
باتوجه به اين كه دلايل رواني را از علل اصلي جرايم عادتي مي دانيد، به نظر مي رسد تشديد مجازات به تنهايي كارايي لازم را نداشته و در كنار آن به درمان نيز نياز باشد؟
راه درمان وجود دارد، بايد افراد به روان پزشك مراجعه كنند و با توجه به نوع بيماري كه به آن مبتلا هستند، پزشك متخصص اقدامات مناسبي انجام خواهد داد.
آيا در قانون، اجباري براي درمان وجود دارد يا نه ؟مثلا اين كه فرد به مراجعه نزد روان پزشك محكوم شود؟
در قانون مجازات اسلامي جديد چنين مواردي در بخش مجازات هاي جايگزين، پيش بيني شده است. مجازات جايگزين مي تواند با توجه به نوع جرم و شرايط و ويژگي هاي مجرم متفاوت باشد و اقدامات درماني، آموزشي يا كارهاي عملي جايگزين را در بربگيرد.
اين مجازات هاي جايگزين در عمل چقدر كارايي دارد و مي تواند مفيد باشد؟
اين قوانين قطعا مفيد خواهد بود، چون در كشورهاي ديگر دنيا هم اجرا شده و موثر بوده است. حالا همه به اين نتيجه رسيده اند كه مجازات هاي جايگزيني لازم است؛ چون همه چيز با سركوب و مجازات اصلاح نمي شود.
بنابراين بازنگري صورت گرفته در مواد اين بخش از قانون مجازات اسلامي، كافي است يا با توجه به شرايط جديد احتياج به بازنگري ديگر احساس مي شود؟
نمي توان گفت قوانين كافي است. اما مسئولان تا حد توان پيش بيني هاي لازم را در نظر گرفته اند اما اقدامات ديگري هم بايد انجام شود.
چه مواردي را مي شد به قانون اضافه كرد تا نتايج بهتري به دست بيايد؟
بهتر است قاضي موظف شود فرد را به يك روان پزشك معرفي كند. البته نمي توانم در اين باره دقيق نظر بدهم، چون چنين چيزي هنوز تجربه نشده است اما براي تشكيل پرونده شخصيت مجرمان كه در آيين دادرسي كيفري هم پيش بيني شده است، بايد اقدامات جدي تري صورت بگيرد. در بحث پرونده شخصيت، مواردي وجود دارد كه فرد به پزشك معرفي و درمان شود.
آموزش و پرورش و دولت براي كاهش چنين مجرماني چه نقشي مي توانند داشته باشند؟
در آموزش و پرورش بايد كارهاي فرهنگي انجام شود و جوانان و نوجوانان به سمت تسلط به يك حرفه سوق داده شوند كه در زندگي و آينده شان مفيد باشد و زندگي شان را به مسير صحيح و سالم هدايت كند. اين روش در مقايسه با اين كه آموزش و پرورش غيرپويا داشته باشيم كه فقط يك مدركي به افراد مي دهد و بعد هيچ اتفاقي نمي افتد، مي تواند بسيار موثر باشد. / ضميمه تپش
شاهد حلاج
پنجشنبه 28 آذر 1392
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايپنا]
[مشاهده در: www.ipna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 77]
-
گوناگون
پربازدیدترینها