واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: رويارويي و پنهانكاري
اندكي بعد، مقامات چيني پيشبيني كردند كه مذاكرات مورد نظر براي فشار بر موضوع خلع سلاح هستهاي كره شمالي « چند ماه به تعويق خواهد افتاد.» تا زمان نوشتن اين كتاب، مذاكرات هرگز از سر گرفته نشد.
بادر بعدها گفت: « در اواخر سال 2009 چينيها حقيقتاً نگران شدند كه كره شمالي فرو خواهد پاشيد و نگرش آنها به كلي عوض شد: آنها به هيچ اقدامي كه بيم داشتند باعث بيتفاوتي خواهد شد دست نميزدند.» به رغم هشدار اوباما كه كره شمالي هستهاي با موشكهاي دوربرد در زرادخانهشان موجب خواهد شد كه ايالات متحده حضور خود را در پاسيفيك تقويت كند- و ممكن است ژاپنيها را چنان بترساند كه به سمت توليد- سلاح هستهاي خودشان بروند- چين نفت، پول و آذوقه ارسالي براي كره شمالي را قطع نخواهد كرد. اوباما به هوجينتائو تلفن زد تا صريحتر درباره اعزام نيرو به آسيا صحبت كند.
اوباما به بادر گفت كه «اين تهديد نيست. صرفاً يك واقعيت است».
چينيها اعتنا نكردند.
در اين حال، آمريكاييها و كره جنوبيها- شايد كمي زياده از حد خوش بينانه- مشغول برنامهريزي براي روزي بودند كه كره شمالي احتمالاً از هم فرو ميپاشيد.
در اواخر فوريه2010، كاتلين استيفنز سفير آمريكا در كره جنوبي، در زمان صرف ناهار با چون يونگ- وو ملاقات كرد. چون معاون وقت وزارت خارجه بود؛ او به زودي مشاور امنيت ملي آن كشور شد. او ديپلماتي تودار و فاقد آتش مزاجي رئيس محافظه كارش، پرزيدنت لي ميونگ- باك است.
اما در ناهار آن روز پيشبيني كرد كه «دو يا سه سال» بعد از مرگ كيمجونگ- ايل، رهبر بيمار كره شمالي، اين كشور سقوط خواهد كرد. و اين فرصتي خواهد بود كه كرهجنوبي و ايالات متحده از وقتي كه ترك مخاصمه جنگ كره را در سال 1953 متوقف كرد، در انتظارش بودهاند.
در تلگرامي با طبقهبندي «سري» كه استيفنز به واشنگتن مخابره كرد، آمده بود كه چون پيشبيني ميكند كه رهبران جديد نسل جوانتر چين «با كره دوباره يكپارچه در تحت كنترل سئول و متكي به ايالات متحده در اتحادي آرام، كنار خواهند آمد.»
اما چون مردي واقعبين بود. اگر بنا بود كه سئول اولين بار پس از پايان جنگ جهاني دوم، تمامي شبه جزيره كره را كنترل كند، لازم ميآمد كه دل چين را به دست آورد- يعني رضايت آنها را خريداري كرد.
او نقشه هرگز علني نشده مطروح در دولت كره جنوبي را داير بر مطمئن ساختن چين از اينكه فرصتهاي تجاري فراوان خواهند داشت كه در بخش غني از معادن شمالي شبه جزيره به استخراج معدنها بپردازند، توصيف كرد.
خلاصه آنكه، چون اميدوار بود كه دستيابي چين به مواد خام ارزان و نزديك، دغدغه آن كشور را از بابت از دست رفتن حيطه حايلي كه كره شمالي از نيروهاي آمريكايي عرضه ميكرد، برطرف كند. اين معامله با شيطان بود: متحدي را از دست بده و داراييهايش را به دست آور.
او گفت: نقش عمده آمريكا كنار رفتن از سر راه است. معنايش اين بود كه ايالات متحده ميبايد حضور نظامي خود را كاملا دور از حيطه غيرنظامي اعلام شده خطي پر از زمين كه اكنون دو كره را تقسيم ميكند، در جنوب شبه جزيره نگه دارد.
(ماندن در جنوب حيطه غيرنظامي بيشتر حركتي نمادين است؛ چنانكه چينيها ميدانند، ايالات متحده ميتواند در ظرف چند دقيقه از پايگاههايش در كره جنوبي به چين پرواز كند.) اگر استيفنز راجع به عملي بودن اين معامله بزرگ نظري ابراز كرده باشد، در تلگرام او به واشنگتن، به وزارت خارجه، مطلبي نيامده است.
چهارشنبه 27 آذر 1392
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 37]