واضح آرشیو وب فارسی:فارس: سعيد ساسانيانتوافقنامه ژنو؛ از ضرورت «متن» تا اولويت «تصوير»
در داخل ايران، دستيابي به يك قرائت دقيق حقوقي از «متن» بايد در اولويت باشد چرا كه اين متن توافقنامه است كه در مراحل بعدي مذاكرات هستهاي مورد استناد قرار ميگيرد.
توافقنامه ژنو؛ از ضرورت «متن» تا اولويت «تصوير»
دكتر ظريف در يادداشتهاي فيسبوكياش، در حالي كه از گل كمتر به آمريكاييها نميگويد! انتقادات «متني» كارشناسان را ناديده گرفته و صرفا به انتقادات جناجي و سياسي كه آنها هم نشانههايي از نقد «متني» را در بر دارند، ميپردازد و صفحهاش را بهروز ميكند كه نشان دهنده پايبندي او و تيمش به تصويرهاي خودساخته در عرصه داخلي است، تصويرهايي كه او را از نگاه به انتقادات «متني» مبرا ساخته است.
رصد سعيد ساسانيان / فارغ از آنچه به عنوان روح اين روزها به توافقنامه ژنو ميان ايران و 1+5 حلول كرده است، مي توان به « متن» و « تصوير» توافقنامه ژنو اهميت داد. «متن» در حقيقت برداشت دقيق، حقوقي و جزء به و جملات ژنو است و «تصوير»، برداشتهاي كلي و غيردقيقي است كه از «متن» استنباط شده اما «متن» نيست.
به هر حال اين دو در شرايط كنوني كه توافقنامه ژنو ميان ايران و 1+5 امضا و حالا از سوي ايالات متحده آمريكا نقض شده است، در عرصه داخلي و بيروني جمهوري اسلامي مهم محسوب ميشوند. اما حوزه كاربرد اين دو علي القاعده متفاوت است.
در داخل ايران، دستيابي به يك قرائت دقيق حقوقي از «متن» بايد در اولويت باشد چرا كه اين متن توافقنامه است كه در مراحل بعدي مذاكرات هستهاي مورد استناد قرار ميگيرد. فارغ از همه ابهامات و اصطلاحات تفسيرپذير «متن» كه موجب شده تا دولت آن را فتحالفتوح بنامد و برخي ديگر اساسا آنرا فاقد اعتبار حقوقي بدانند، حالا ايران آن را امضا زده است و بازگشت از آن صرفا به اين بهانه كه تفسيرپذير است و قطعي نيست، تبعات سنگيني به بار خواهد آورد كه ميتواند همه راه رفته در اين چند سال اخير در حوزه ديپلماسي هستهاي را تحت الشعاع قرار دهد.
لذا برخلاف دولت كه سعي دارد با ارائه «تصوير» مورد دلخواه خود از «متن»، بر طبل شادي بكوبد، به نظر ميرسد بررسي حقوقي خود متن و تلاش براي يافتن سناريوهايي جهت مقابله با بهرهبرداريهاي غرب، اولويت اول است. مطمئنا اين مساله نبايد در دام رفتارهاي صفر و صدي رايكالهاي هر دو جناح قرار بگيرد كه متاسفانه تا حدي چنين اتفاقي افتاده است.
اما در عرصه خارجي شرايط كاملا متفاوت است. هر چقدر كه در داخل، «متن» مهم بود در بيرون، ديپلماسي عمومي ايران بايد مبتني بر «تصوير» متن باشد. اساسا ديپلماسي عمومي در يك چارچوب مفهومي و كلي چيزي جز روايتگري از «خود» براي «ديگر» نيست.
اين «ديگر» در اينجا ميتواند هم حاميان فرامرزي ايران باشد و هم «غير»هاي هويتي. حالا كه به هر دليلي ايران اين «متن» را امضا زده است، بايد در يك پازل گستردهتر، در عرصه بيروني شاهد مانور اقتدار آميز ايران بود تا علاوه بر تقويت قدرت نرم، شرايط را براي امكان پيشبرد اهداف منطقهاي خود نيز مهيا سازد.
اگرچه دولت در عرصه ديپلماسي عمومي تا كنون اقدامات چشمگيري بدين منظور انجام نداده است، اما رسانهاي شدن روند مذاكرات هستهاي در سطح بالاي بينالمللي، امكان انتشار مواضع ايران از زبان دولتمرداني چون روحاني، ظريف و عراقچي را فراهم ساخته و موجب شده تا تصويرسازي مقتدرانهاي ولو متفاوت از «متن» محقق شود.
حالا حزبالله، حماس، النهضه تونس، عراق، سوريه، لبنان، مصر و … عموما فارغ از دغدغههاي حقوقي «متن» كه در ايران ضرورت دارد، به توافقنامه ژنو مينگرند و از قدرت ايران ميگويند. هيچ بعيد نيست كه بسياري از مقامات كشورها و گروههاي خرسند از توافقنامه ژنو، حتي يكبار هم «متن» توافقنامه را با حساسيت حقوقي بررسي نكرده باشند چرا كه براي آنها «تصوير» بيشتر ارزش دارد كه البته نسبتا طبيعي نيز هست.
اين مسئله به شكل ديگري در اعراب حاشيه خليج فارس هم محقق شده است. آنها هم اگر به «متن» توافقنامه رجوع كنند احتمالا آنقدر ناراحت نخواهند بود كه خود را به آب و آتش بزنند چرا كه درمي يابند كه اتفاقا دغدغههاي آنها هم تا حدي در «متن» برآورده شده و ايران از خير غنيسازي 20 درصد گذشته است. اما آنها هم به «تصوير» توافقنامه تاكيد دارند و از اقتدار روز افزون ايران هراسناك و از تصوير جعلي «فريبكار بودن ايرانيها» واهمه دارند. لذا مدام بر طبل ايرانهراسي ميكوبند و حتي بر سر اين مسئله رسما خود را به اسرائيل نزديكتر ميكنند.
اما حالا كه آمريكا با تحريمهاي جديدش چه روح و چه متن توافقنامه(!) را نقض كرده، باز هم ميتوان در چارچوب «متن» و «تصوير»، مسير ديپلماسي حقوقي و عمومي را طي كرد. در حوزه داخلي به نظر ميرسد ضرورت توجه بيشتر دولت به انتقادات «متني» يك مسئله مهم است كه البته كمتر ديده شده است.
تامل در برخي از انتقادات كارشناسان غيردولتي ميتواند دولت را در يافتن راهكارهايي جهت مقابله با خطرات ناشي از تفسيرپذيري و ابهام در «متن» ياري رساند. ضمن اينكه در شرايط كنوني كه همه منتظرند تا اقدام دولت در مقابل عهدشكني آمريكا را مشاهده كنند، ضرورت اين مساله بيشتر از قبل ميشود. اما دكتر ظريف در يادداشتهاي فيسبوكياش، در حالي كه از گل كمتر به آمريكاييها نميگويد! انتقادات «متني» كارشناسان را ناديده گرفته و صرفا به انتقادات جناجي و سياسي كه آنها هم نشانههايي از نقد «متني» را در بر دارند، ميپردازد و صفحهاش را بهروز ميكند كه نشان دهنده پايبندي او و تيمش به تصويرهاي خودساخته در عرصه داخلي است، تصويرهايي كه او را از نگاه به انتقادات «متني» مبرا ساخته است. اين مسير به هيچ وجه نميتواند اختلافات را كاهش دهد همانگونه كه انتقادات جناجي ديگران نيز اين اختلافات را تقويت ميكند.
اما در عرصه بيروني، به نظر ميرسد دولت اين فرصت را در چارچوب ديپلماسي عمومي دارد تا از «عهدشكن» بودن ابرقدرت در مقابل يك قدرت منطقهاي بگويد.صرف تكرار و رسانهاي شدن اين موضع كه هژمون جهاني نتوانست بر وعدهاش در مقابل ايران وفادار بماند، ميتواند مسير تصويرسازي مقتدرانه ايران نزد ديگران را تقويت كند.
اينكه ايران با 1+5 توانست به يك توافق دست يابد از سوي كشورها و گروههاي منطقه به افزايش قدرت ايران تعبير شد، حالا اينكه آمريكا با آن همه ادعا، اينگونه توافق را نقض كرده (چه روح و چه متن!) ميتواند باز هم بر اقتدار بيروني ايران بيافزايد. البته شرط اين مساله اين است كه مقامات دستگاه ديپلماسي، در اظهار نظرات، اين مسئله را به صورت برجسته بيان كنند؛ چيزي كه تا الان ديده نشده است.
توجه «متني» در داخل و توجه «تصويري» در خارج، در شرايطي كه دولت به هر دليلي حالا توافقنامه را امضا كرده است، به نظر ميتواند شرايط مناسبي را در چارچوب شرايط فعلي به ارمغان آورده و ضمن كاهش ضريب خطا، چهره منطقهاي قدرتمندي از ايران را به نمايش بگذارد.
منبع : رصد
چهارشنبه 27 آذر 1392
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 93]