تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 28 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):براى هر چیزى زکاتى است و زکات بدنها روزه است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1830805455




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

گوهر خير انديش: داريم مثل قورباغه‌ها مي‌ميريم!


واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: گوهر خير انديش: داريم مثل قورباغه‌ها مي‌ميريم!
به گزارش هفته نامه سلامت، در مراسم بزرگداشت ژيلا مهرجويي، داريوش مهرجويي با حرف‌هايش همه را متاثر كرد. او كه با اشك و اندوه بسيار پشت تريبون ايستاده بود گفت: «يك چيزي مرا كفري مي‌كند و آن اين است كه چه چيزي ژيلا را كشت؟ من خيلي غمگينم. اين آلودگي هوا، همه را دارد مي‌كشد. همه دوستان من سرطان گرفته‌اند! عزت‌ا... انتظامي در بيمارستان خوابيده است. اين رييس محيط‌زيست ما كجاست، چه كار مي‌كند؟ مردم ما از اين آلودگي دارند، مي‌ميرند.» در ميان صحبت‌هاي او بود كه صداي ديگري هم به گوش رسيد. كسي با صداي بلند گفت: «آقاي مهرجويي! دختر من «آناهيتا» هم در بيمارستان است و فقط 20 درصد ريه دارد، او هم دارد مي‌ميرد.» گوينده اين حرف‌ها گوهر خيرانديش بود كه با دست شكسته در رديف اول نشسته بود، او كه مي‌گويد خودش هم اين روزها حال و احوال خوشي ندارد و بايد از اين شهر آلوده برود. گفت‌و‌گوي ما را با او كه با شك مي‌پرسد: «به نظرت مسوولان حرف‌هاي ما را مي‌خوانند؟» مي‌خوانيد:

مي‌خواهم از همين جمله تلخي كه در مراسم بزرگداشت خانم ژيلا مهرجويي گفتيد شروع كنم: «دختر من هم دارد مي‌ميرد و فقط 20 درصد ريه دارد.» چه اتفاقي افتاده؟ چه شده؟

در مراسم بزرگداشت بانو ژيلا مهرجويي بعد از پخش فيلم كوتاهي كه درباره ايشان بود، استاد مهرجويي پشت تريبون قرار گرفتند. استاد بسيار متاثر بودند. گريه كردند و فرياد زدند من خواهرم را از چه كسي بايد پس بگيرم؟ همه ما داريم مي‌ميريم، استاد انتظامي‌ در بيمارستان بستري است، استاد مشايخي حال خوشي ندارند و... من هم كه مدتي است دخترم در بيمارستان است، خيلي ناراحت شدم و تحت‌تاثير قرار گرفتم و از وضعيت دخترم گفتم. واقعيت اين است كه با اين آلودگي هوا، هر روز افراد بيشتري بيمار مي‌شوند و جان خودشان را از دست مي‌دهند اما كسي جوابگو نيست. اين مساله برمي‌گردد به تحريم‌هاي نخواسته‌اي كه مردم ما به خاطر سياست‌گذاري‌هاي غلط رييس‌جمهور و مسوولان قبلي دچارش شدند. مردم از طرفي زير فشار اقتصادي قرار گرفتند و از طرفي تحريم‌ها باعث شد پالايشگاه‌ها و كارخانه‌ها نتوانند سوخت و فيلتر مناسب تهيه كنند. استفاده از ماشين‌هاي فرسوده هم مزيد بر علت شد تا امروز همه ما با چنين مسائلي روبرو شويم. من اگر آن حرف‌ها را در مراسم خانم مهرجويي گفتم، مي‌خواستم به نحوي صدايم را به گوش مسوولان برسانم!

شما با طرح چنين مساله‌اي در مراسم دنبال پاسخگو يا حداقل پاسخي مي‌گشتيد؟
بله، پاسخ البته روشن است! مديران نالايق دولت قبل و برنامه‌هاي غلط باعث چنين وضعيتي شده. مثلا اعلام مي‌كنند طرح زوج و فرد است اما وقتي من مي‌توانم با دادن 18 هزار تومان وارد طرح شوم، اين چه طرحي است؟ اين چه قانوني است كه مي‌توان با پول تغييرش داد؟ اين ديگر قانون نيست، اين فقط نشان‌ مي‌دهد مسوولان دنبال منفعت شخصي‌شان هستند و به فكر مردم نيستند. همين موضوع كوچك را بگيريد تا برسيد به موضوعات بزرگ‌تر! مديران بخش‌هاي مختلف هم به جاي دلسوزي براي مردم و سختگيري در قوانين، مواردي را تعيين مي‌كنند كه افراد بتوانند قانون را دور بزنند. همه مي‌دانند بدبختي‌اي كه ما داريم، بيشترش به خاطر آلودگي است كه ماشين‌ها ايجاد مي‌كنند، پس چرا براي معاينه فني سختگيري نمي‌كنند؟ معاينه فني را با پول مي‌توان گرفت! اين همه ماشين فرسوده در شهر حركت مي‌كند چرا كسي جلويشان را نمي‌گيرد؟ اين همه ماشين خراب هستند كه از كنار ما مي‌گذرند و كسي كاري به كارشان ندارد؛ چرا؟ چون پول مي‌گيرند و جيبشان را پر مي‌كنند و نتيجه هم مي‌شود اين! ژيلا مي‌ميرد، استاد انتظامي‌ حال خوشي ندارد، دخترم در جواني ريه‌هايش را از دست داده و هزاران مردم ديگر كه صدايشان به جايي نمي‌رسد و من اين روزها مدام آنها را در راهروهاي بيمارستان، شهر و... مي‌بينم! در صورتي كه اگر اين مسوولان ما مسلمان واقعي بودند و نظارت داشتند، وضعيت اين نمي‌شد.

شنيدم بعد از مراسم هم خيلي‌ها به شما خرده گرفتند كه چرا اين صحبت را مطرح كرديد.
بله، خيلي‌ها گفتند جاي مطرح كردن اين صحبت‌ها آنجا نبود و حتي گفتند با اين كار به دخترت ضربه مي‌زني و رويش عيب مي‌گذاري اما من بايد مي‌گفتم چون من و دخترم هم جزو همين مردم هستيم كه دارند مي‌ميرند و صدايشان به كسي نمي‌رسد. البته خيلي‌ها هم تشكر كردند و گفتند خوب كاري كرديد كه حداقل اين موضوع را گفتيد كه كسي بشنود.

دقيقا چه اتفاقي براي دخترتان افتاد؟
دختر من در خارج از كشور دانشجو بود اما به خاطر مشكلات اقتصادي كه پيش آمد و با اينكه من همه تلاشم را كردم كه درسش را تمام كند، ديگر با دلار 4 هزار تومان نشد كه او بماند و مجبور شد يك ترم مانده به پايان تحصيلش برگردد. دانشگاهش هم بلوار فردوسي و ميدان آزادي بود، يعني دقيقا در مناطقي كه جزو آلوده‌ترين مناطق تهران هستند. اين بچه مجبور بود از صبح تا ساعت 8 شب كه كلاس داشت، اين هوا را تنفس كند و ديگر اين شد كه حالش بد شد و...

يعني فقط به خاطر آلودگي هوا بود؟ چون خيلي‌ها اين هوا را تنفس مي‌كنند و همه دچار اين مشكل نمي‌شوند!
ببينيد دختر من چند سال بود ايران زندگي نمي‌كرد. اصلا بگذاريد برايتان يك مثال بزنم؛ اگر قورباغه را در آب 100 درجه بيندازي يك دفعه از آب مي‌پرد بيرون اما اگر آب را كم‌كم گرم كني مي‌ماند و مي‌ميرد. ما مثل همين قورباغه‌هايي هستيم كه كم‌كم داريم داغ مي‌شويم تا بميريم و خبر نداريم چه به سرمان مي‌آيد اما كسي كه از بيرون مي‌آيد و وارد اين هوا مي‌شود، بدنش واكنش نشان مي‌دهد، مثل دختر من كه يك دفعه واكنش نشان داد و ريه‌هايش بيمار شد!

بيشتر توضيح مي‌دهيد؟ يعني چي شد دقيقا؟ كي به پزشك مراجعه كرديد و چه گفتند؟
اول كه تشخيص نمي‌دادند و به خاطر سرفه‌هاي شديدي كه داشت، برايش آنتي‌بيوتيك تجويز مي‌كردند. تا اينكه وضعيت به جايي رسيد كه آنقدر سرفه مي‌كرد كه از شدت سرفه سياه مي‌شد و نمي‌توانست حتي 5 دقيقه شب‌ها بخوابد. او را بردم پيش پزشكي كه خودم براي ريه‌ام مي‌رفتم. وقتي معاينه‌اش كرد، گفت چه خوب كاري كردي كه دخترت را آوردي چون وضعيتش خيلي بدتر از خودت است و اصلا همان جا به من گفت دخترت دارد مي‌ميرد! و آزمايش‌هاي مختلف گرفتند. جواب آزمايش‌ها هم كه آمد، من ايران نبودم و وضعيت دخترم آنقدر بد بوده كه خود پزشك او را بستري مي‌كند.

الان در چه وضعيتي است؟
از نظر جسمي ‌بهتر شده؛ در بيمارستان اكسيژن گرفته و آنتي‌بيوتيك مصرف مي‌كند اما از نظر رواني آسيب ديده! واقعا آسيب‌ديده! دختر من هيچ مشكلي نداشت. داشت درسش را مي‌خواند كه به خاطر مسائل مالي كه آن هم به خاطر نالايقي مسوولان به وجود آمد، مجبور شد درسش را رها كند، بيايد ايران و در اين هوا تنفس كند و فشار رواني به او وارد شود. مثل خيلي جوان‌هاي ديگر اضطراب بكشد و مثل خيلي‌هاي ديگر كه شما صدايشان را نمي‌شنويد، ريه‌هايش را از دست بدهد. من هم با اينكه خيلي تلاش كردم تا نگذارم اين اتفاق بيفتد، نشد. باور مي‌كنيد من بعد از اين همه سال هنوز حقوق 4-3 سال قبلم را از تلويزيون نگرفته‌ام؟!

گفتيد ريه خودتان هم به خاطر آلودگي هوا دچار مشكل شده؟
بله، اما ديگر خودم را فراموش كردم چون از وقتي هم كه برگشتم ايران، تصادف كردم و آسيب‌ديدگي‌هايي برايم پيش آمد. بيماري دخترم هم كه بود و قضيه فراموش شد. الان هم كه به دخترم گفتند بايد از تهران بروي بيرون چون هواي تهران برايش سم است و خود من هم براي معالجه ستون‌فقراتم و رباط پا و قضيه آلودگي بايد چند وقتي كلا از ايران بروم.

تا اينجا از بي‌مسووليتي مسوولان گفتيم. به نظرتان فقط مسوولان در اين زمينه مقصر هستند؟ اين را مي‌پرسم چون مي‌دانم شما به شخصه در زمينه محيط‌زيست خيلي فعال هستيد.
واقعا ما هم بايد يك جاهايي خودمان را آناليز كنيم و ببينيم رفتارمان درست است يا نه. مثلا من نمي‌دانم كي قرار است به خودمان بياييم و از اين اتومبيل‌‌هاي تك‌سرنشين دست برداريم؟ كي قرار است فرهنگ اتوبوس‌سواري و مترو جا بيفتد؟ كي قرار است دست از آلوده كردن محيط‌زيست با اين پلاستيك‌ها برداريم؟ همين موضوع پلاستيك كه خودتان مي‌دانيد من چقدر دنبالش كردم تا بتوانم فرهنگ استفاده از آنها را با فرهنگ استفاده از ليوان‌هاي گياهي جايگزين كنم اما مگر بعضي‌ها مي‌گذارند؟! مي‌دانيد چرا؟

به خاطر مسائل مادي حتما!
بله! چون انبارهايشان پر است از پلاستيك و تا آنها را به مردم نفروشند، اجازه نمي‌دهند محصول ديگري وارد بازار شود و مردم استفاده كنند. واقعا آدم احساس خفقان و درد مي‌كند. زير تابلوي آلودگي هوا ايستادي و نمي‌تواني نفس بكشي كه مي‌بيني يك ماشين با دود و دم از كنارت مي‌گذرد، يكي پلاستيك روي زمين مي‌ريزد و... اينها نشان مي‌دهد ما هم مقصريم اما مسوولان صداي مردم را كه دارند زير بار هزينه دوا و درمان خم مي‌شوند، نمي‌شنوند.

دوشنبه 25 آذر 1392





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 66]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن