تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 8 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):بالاترين درجه دانايى، تشخيص اخلاق از يكديگر و آشكار كردن اخلاق پسنديده و سركوب ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

ویترین طلا

کاشت پای مصنوعی

مورگیج

میز جلو مبلی

سود سوز آور

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

مبلمان اداری

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1802475897




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

روزنامه نگاران و ميراث استاد معتمدنژاد


واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: روزنامه نگاران و ميراث استاد معتمدنژاد


تسلط كم‌نظير ايشان بر سه حوزۀ حقوق (از حقوق اساسي تا حقوق ارتباطات و رسانه)، روزنامه‌نگاري و علوم ارتباطات؛ اشراف به دستاوردهاي علمي ملل ديگر؛ جد و جهد چند دهه‌اي براي سازگار نمودن تجربه‌هاي جهاني با مولفه‌ها، استعدادها و نيازهاي بومي؛ و نهايتاً سماحت و بزرگواري، صبوري و متانت، مدارا و سازگاري دليل آشكاري بر اين مدعاست.

اعتدال در نگرش به رويداد، انصاف در روايت و قضاوت، اخلاق و ادب در رويارويي، صبوري در برابر ناملايمات، تلاش براي اصلاح و نزديك كردن ديدگاه‌ها، مدارا و سازگاريِ همراه با مقاومت و تلاش سازنده، عدم ترجيح منافع فردي و حتي صنفي بر منافع ملي؛ و نهايتاً ترجيح دادن مسئوليت‌هاي اجتماعيِ روزنامه‌نگار بر رضايتِ سرمايه‌گذاران رسانه‌ها «ذات روزنامه‌نگاري» است. همان‌گونه كه اگر «خبر» داراي «خير اجتماعي» نباشد فقط يك روايت است، خبرنگاري «هنر انسان بودن» است. لذا محبت را سپاس مي‌گفت اما دل‌بسته تقدير نبود. كه اگر بود، رهاوردهاي آن را به روزنامه‌نگاري و يا امور خيريه پيشكش نمي‌كرد.

به جاي سركشي، آشتي مي‌آموخت. و به جاي دور شدن، در پي همراهي بود. نه مفتون متون غربي بود و نه متعصبانه به ستيز با تجربه‌هاي مثبت بشري مي‌پرداخت. نه روحيه تقليدي از نسخه‌هاي بيگانه داشت و نه عقب‌ماندگي يا در خلاء ماندنِ ايران در عرصه ارتباطات را تاب مي‌آورد. از فاصله مطبوعات ايران با استانداردهاي روز رنج مي‌برد و براي پر كردن اين فاصله از خود مي‌گذشت. چه بسا بدليل همين جوششِ دروني، در طول دهه‌هاي گذشته متواضعانه و بارها با شاگردانِ دو نسل بعد از خود نيز دور يك ميز مي‌نشست تا بلكه گرهي از مشكلات حقوقي، آموزشي و صنفيِ روزنامه‌نگاري بردارد.

من توفيق دانشجويي استاد را نداشتم. گمانم اولين بار ايشان را (كه خدايش رحمت كند) و شاگرد برجسته او دكتر شكرخواه را (كه خدا سلامتش بدارد) در سال 74 و در مركز گسترش و آموزش رسانه‌ها ملاقات كردم. در آستانه برگزاري جشنواره مطبوعات. واقعيت اين است كه روزنامه‌نگار شدن من مديون دكتر كاظم معتمدنژاد و روزنامه‌نگار ماندنم از جمله مديون استاد عزيزم دكتر يونس شكرخواه است. استاد اول با برخورد دل‌نشين و لحن پدرانه دل مرا به روزنامه دوخت. واژه واژۀ سخنان كوتاهش لذت آموختن اين «حرفۀ مقدس» را در من شناور كرد. و از استاد دوم جز زلالي، بزرگ‌منشي، صداقت، ادب و در يك كلمه انسانيت نديدم.

آموختم كه خبرنگاري يعني هم سطح و براي مردم بودن. اين شرافتِ بزرگ، روزنامه‌نگار نگَهَم داشت. بعدها و به مناسبت‌هاي مختلف، استاد دور يك ميز و كريمانه در كنار شاگردان مي‌نشست. آرمان داشت اما پيشرفت را حتي اگر چند قدم باشد، به سكون و عقب‌ رفت ترجيح مي‌داد. درد اصلي را مي‌شناخت ولي از درمانِ دردهاي كوچك‌تر فرو نمي‌گذاشت. رسانه و حاكميت را روبروي هم نمي‌دانست و دنبالِ آشتيِ همراه با مفاهمه بود.

به طور مثال؛ فراموش نمي‌كنم كه در روندِ تدوين آئين‌نامه هويت حرفه روزنامه‌نگاري، منشور نظام‌نامه حرفه روزنامه‌نگاري و برخي ميثاق‌هاي اخلاقي و حرفه‌اي، صبورانه و فعالانه در بحث‌ها مشاركت مي‌كرد تا همان كار كوچك نيز پختگي بيشتري بيابد. عليرغم شرايط جسماني، فعال‌ترين عضو جلسات بود. اينكه متوليان امور چقدر حرمت استاد و نظراتش را نگه داشتند، بماند...

اكنون ما مانديم و ميراث و دغدغه‌هاي استاد. در اين چند روز به گونه‌اي كم‌سابقه همه آنان كه دستي در پهنه روزنامه‌نگاري دارند بر يگانگي ايشان در شناخت دردهاي روزنامه‌نگاري و درمان آن اذعان كرده‌اند. از اهالي صنف تا متوليان و تصميم‌گيران دولتي. از نازك طبعانِ اهل ادب تا راديكال‌هاي هر دو جناح سياسي. و از شاگردان نوپاي روزنامه‌نگاري تا همه استادان عزيزي كه براي ما بوي مرشدشان را مي‌دهند و سلامتي‌شان دعاي ماست.

پيشنهادي دارم. به نظر مي‌رسد بهترين تقدير از استاد، به نتيجه رساندنِ بزرگترين نياز جامعه رسانه‌اي كشور از ديدگاه او است. حل مشكلات كشور در حوزه رسانه، نه كليد كه شاه‌كليد مي‌خواهد. و آن «نظامِ حقوقي واحد و جامع رسانه‌اي» است. شاه‌كليدي كه اگر به درستي تدوين شود، كليد حل همۀ مشكلات مربوط با صنف، آموزش، محاكم و ... را نيز در ذات خود خواهد داشت.

يادداشت‌هاي پر شماري كه ايشان با عشق و دغدغه در خصوص نظامِ مطلوب رسانه‌اي در ايران نوشته‌اند، مي‌تواند زيربنايي محكم براي بنايي پايدار باشد.

قبل از اين كار؛ نوشتن و تدوين هر قانون و آئين‌نامه و بخشنامه‌اي، افزودن و پيچيده‌تر كردن مشكلات است. متوني موازي كه هر يك ديگري را نفي مي‌كنند و سليقه طيفي را در تفسير به رأي از قانون براي محدودتر كردن روزنامه‌نگاري بازتر مي‌كند. مثلاً تدوين نظام صنفي براي اهل رسانه لازم است و دغدغه استاد هم بود، اما اين تنها يك شاخه است. ريشه اين درخت «نظام جامع و واحد رسانه‌اي» است و تا ريشه مستحكم و شاداب نباشد، شاخه و برگش به طراوت نخواهد رسيد. اگرچه متوني به همين نام تهيه شده است؛ اما راه، بايد از يادداشت‌هاي استاد آغاز شود. مي‌توان با همراهي بزرگان و نخبگان آن كارِ ناتمام را به سرانجام رساند و همچنان به بيراهه نرفت.

لفظ استاد زيبنده كساني است كه درس آموختن از آنان در گرو زبان گشودن‌شان نيست. همچون مرحوم معتمدنژاد كه در خاموشي هم مي‌شد از او درس گرفت. پس اهل درس گرفتن اگر باشيم، كلاس او همچنان داير است. او فراتر از اين بود كه «آقاي روزنامه‌نگار» وصف شود، بلكه بواسطۀ شخصيت فردي و حرفه‌اي‌اش بايد «آقاي روزنامه‌نگاري» دانسته شود. همۀ احترام ما نثارش و رحمت واسعه الهي روزي‌اش در ديار باقي باد. ان شاء الله

* توضيح: اين يادداشت به پاسداشتِ انتشار ويژه‌نامه استاد معتمدنژاد، به ماهنامه مديريت ارتباطات تقديم شده است.

يکشنبه 24 آذر 1392





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: همشهری]
[مشاهده در: www.hamshahrionline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 50]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن