واضح آرشیو وب فارسی:مردم سالاری: محمد بنا: آمدم، حتي اگر به قيمت آبرويم باشد
محمد بنا از دلايلش براي بازگشت به كشتي فرنگي ميگويد. او ميگويد كه آمده تا به دور از حاشيهها خانهاش را از نو بسازد. بازگشتش به كشتي يكي از اتفاقات خوب ورزش بود. محمد بنا كه كشتي فرنگي ايران را از نو بنا كرده يك سال پس از جدايي از كشتي به خانهاش برگشت. او آمده اما مشكلات كم نيستند. فدراسيون هنوز در گير و دار نداشتن رئيس است. بدهيها سر به فلك كشيدند و البته منتقدان زيادي بازگشت مربي دوستداشتني مردم را خيلي هم اتفاقي خوشايند نميدانند. او خودش هم چراهاي زيادي براي تصميمي كه گرفته دارد اما دل به دريا زده و قدم به پيش گذاشته است. او كه چندي هست تقويم را پيش رويش گذاشته و هر روز قلمي قرمز ميكشد روي روزهايي كه از پي هم ميروند. دلش تاب ندارد. روزها را يك به يك ميشمارد تا تابستان برسد. وقتي كه قرار است دخترش براي اولين بار بيايد به ايران، سرزمين پدرياش را ببيند.او در اين گفتوگو با خبر آنلاين از كشتي، دلمشغوليهاي اين روزها و از فوتبال ميگويد:
بالاخره برگشتيد. ولي روزهاي سختي پيش روي شماست.
قطعا همينطور است. خودم ميدانم كه روزهاي سختي دارم. راستش خودم هم دلايل زيادي داشتم براي نيامدن اما اين قدر معذورات اخلاقي و دلي داشتم كه نتوانستم جلوي خودم را بگيرم. اينجا خانه من است و نميتوانم چشمم را ببندم و به خانهام پشت كنم.
البته انتقادها هم از همين روز اول كم نبوده. از سوي ديگر حالا همه از شما انتظار دارند در همه اوزان فقط طلا بگيريد!
ميدانم چه ميگوييد. ميدانم چقدر كارم سخت است. ميدانم كه راه دشواري پيش روي همه ماست. مشكلات را ميدانم اما آمدهام كه باشم. من هرچه دارم را از كشتي دارم. كشتي تمام زندگي من است. اسمم، اعتبارم و آبرويم را از اين كشتي و اين لطف مردم بدست آوردم پس حالا ترسي ندارم از اينكه همهاش را يك جا به پاي كشتي بگذارم و بروم. فكر نميكنم حتي در بدترين شرايط هم تصميم اشتباهي گرفته باشم. من براي اداي دينم آمدم. در اين مدتي كه نبودم كم حرف نشنيدم. مگر نگفتند فلاني شارلاتان است اما ماندم و سكوت كردم چون هميشه گفتم نياز كشتي، آرامش است. اگر من شارلاتان باشم، مردم مرا طرد ميكنند و اگر نه هم خدا عزت ميدهد تا در ميانشان ذره احترامي داشته باشم.
پس دوباره بايد اميد داشته باشيم به درخشش كشتي فرنگي ايران ؟
ببينيد چند سال قبل يعني بعد از المپيك چين كه آمدم، زميني را براي كشت و كار به من دادند كه چند هزار متري بود. بايد شخمش ميزدم، ميكاشتم و برداشتش ميكردم. زمان داشتم، كار را شروع كرديم و بچههايم مزد زحماتشان را گرفتند. حالا اما آن مزرعه شخم خورده، كچل شده و خيلي از خاكش از بين رفته. ولي اين بار همه از من ميخواهند در 6 ماه معجزه كنم. از خود شما رسانهها، مردم، اهالي كشتي و حتي آنهايي كه شايد دلشان به برگشت محمد بنا نباشد. خم رنگرزي كه نيست. بايد كار كني. بايد يكدل باشي. همه بايد در كنار هم كار كنيم تا به موفقيت برسيم. من كه حاضرم، لخت شدم و حالا وسط ميدان ايستادم. يا علي گفتم و آمدم جلو. فكر ميكنم همه هم قرار است پاي عهدشان بمانند. اصلا گوشم را با اين حرفها كه ميگويند قرار است زير پايم خالي شود يا آيههاي ياس پر نميكنم. من مرد و مردانه آمدم وسط، ميدانم كه وقتي نيتت خير نباشد، سرت ميخورد به طاق پس اگر كسي جور ديگري فكر كند، روزگار خوشي برايش نميماند. البته اين بار من فقط مسئول تيم بزرگسالانم. اين كمي از حجم كارم كم ميكند.
كارتان از كي آغاز ميشود؟
از شنبه استارت زديم. تيم ملي باز ميشود با همه سرمايهاش. به همه بچهها گفتم كه برگردند. مهم نيست چند وقت است كه روي تشك نرفتند. بايد همه بيايند اردو. از اميد نوروزي، بشير باباجانزاده، حبيب اخلاقي تا قاسم رضايي و بقيه. همه قرار شده بيايند و با هم شروع كنيم. كادرم را هم كه معرفي كردم. البته من از نوربخش هم خواستم بيايد كه البته او خيلي علاقهاي به همكاري مجدد با ما نداشت و نيامد. راستش خيلي وقت است كه خيليها تلاش كردند تا بين ما و رفقايمان اختلاف بيندازند. شايد گاهي هم موفق شدهاند، شايد هم نه.
ما كه از برگشتنتان به كشتي خيلي خوشحاليم. شما هم همين حس را داريد؟
خوشحالم؟ اگر بگويم اين عزاي زندگيام است، ميخنديد اما با همه علاقه و عشقي كه دارم، ترس هم دارم. چون مسئوليتي بزرگ بر دوشم گذاشته شده. مسئوليت خواسته 75 ميليون هموطن در شرايطي كه مشكلات هم كم نيستند.
براي همين است كه ميگويم دستم براي كمك به سوي همه دراز است. البته پول هم كه نيست يعني براي ما كشتيگيرها و ديگر رشتههاي مدالآور نيست.
هنوز هم از فوتباليها دلخوريد؟
ببينيد دلخور نيستم. خودتان ميدانيد كه من عاشق فوتبالم. ولي ميگويم اين درست نيست كه فقط براي فوتبال همه چيز باشد. كيروش و ولاسكو خيلي بزرگند. دستشان درد نكند كه دل اين همه ايراني را شاد كردند ولي طلاي المپيك هم لبخند را به لب مردم مينشاند پس اقلا يك گوشه عنايتي كه به آن رشتهها ميشود را به ما هم داشته باشيد. من دردم ميگيرد وقتي بچههايم اين همه سختي دارند آن هم تازه بعد از كسب مدال طلاي المپيك. محمد بنا كي تا حالا چيزي را براي خودش خواسته؟ من حرف خودم را نميزنم. رشتههايي مثل ما كم نيستند. اصلا من تيم ملي و فدراسيون، كيروش يا ولاسكو را هم كه خيلي موفق بودند، نميگويم. برويد به هزينههاي باشگاهي نگاه كنيد. اينها هم كه بودجههايشان از همين بودجههاي عمومي است ديگر. اين نكته را ميدانم كه خود مسئولان عاليرتبه ورزش كشور هم به آن پي بردند و به فكر تغيير اين نگرش هستند.
يکشنبه 24 آذر 1392
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مردم سالاری]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 43]