واضح آرشیو وب فارسی:مردم سالاری: هرگز زمان به عقب برنميگردد
هرگز عقربه زمان به عقب برنميگردد. تاكنون هيچ كس نتوانسته است كه آب رفته را به جوي بازگرداند. يكي از فلاسفه پيش از ميلاد گفته است كه هيچ پايي را دوبار نميتوان در آب رودخانه اي فرو برد. اين حقيقت سير جهان و جبر زمان است. حتي گفتهاند كه اگر رويدادهاي تاريخي هم دوبار تكرار شوند همانند هم نيستند، بار اول تراژدياند و بار دوم كاريكاتور وقايع و صحنههاي نخست. بنابراين هر تلاشي براي بازگرداندن وضع پيشين، بيفايده، هزينه بر، عمر بربادده و مذبوحانه است. اگر ميشد، ايران همان ابرقدرت دوران هخامنشي و عصر ساساني بود. انسان امروز هم انسان ديروز نيست، نگرشش، تمايلاتش، حساسيتهايش و تبيين و تفسير و تحليل سياسي، اجتماعي و فرهنگياش، همه و همه با ديروز تفاوت دارد. از نظر علوم زيستي، سلولهاي امروزي بدنش نيز همان سلولهاي ديروزي نيستند.
اگر اوضاع ثابت ميماند اگر بشر ميتوانست چرخ زمان را به عقب برگرداند، هميشه يك حزب پيروز بود. هميشه افكار پرورده و ساخته بشر بر مسند خود پايدار ميماند. هيچ تغييري رخ نميداد و هيچ مستضعفي نميتوانست مستكبري را از اريكه استكبار به زير بكشد و در نتيجه «خافضه رافعه» سوره مبارك واقعه هم فقط خاص عرصه قيامت بود. آري چنين است، هميشه اوضاع دگرگونه ميشود، رودها به دريا ميريزند اما هرگز به سرچشمه خود بازنميگردند. اگر بازگشت ميسر بود، مولاي متقيان (ع) ميتوانست خوي و منش مردم زمان رسول الله (ص) را احيا كند. در حالي كه تاريخ به عنوان شاهد صادق، گواه آن است كه حتي همه صحابه هم، همان منش و اخلاص خود را نتوانستند حفظ كنند تا با علي (ع) مواسا نمايند يا شهادت بدهند كه حسين (ع) فرزند فاطمه(ع) است و پرورده دامن رسول و بر دوش وي نشسته به وقت نمازاست ! و خارجي و خارج از دين نيست. اگر هم شهادت ميدادند ظرفيت پذيرش در مردم مفتون بني اميه نبود. اين و صدها شاهد تاريخي همه گواه آن است كه مصداقش را در محيط، در كشور و در انقلابمان به روشني ميتوان ديد.
... گفتي: «اسرار در ميان آور
كو ميان اندرين ميان كه منم
كي شود اين روان من ساكن
اين چنين ساكن روان كه منم
حقيقت مقصود اين مقدمه آن است كه دوران اعتدال هرگز و با هر تمهيدي نيز به عقب باز نميگردد و احياي زمان احمدينژاد ممكن نيست. همان گونه كه در عصر احمدينژاد، هر تلاشي براي زنده كردن دوران خاتمي بي فايده بود. هر دورهاي ويژگيهاي خاص خودش را دارد. هر قلمي كه اين حقايق را درك نكند، چپ باشد يا راست، برخطاست و هر قدمي كه اكنون براي منكوب كردن دوران اعتدال برداشته ميشود، آزاري برگرده ناسور مردم رنجيده و مضطري است كه به اين دولت و سياست داخلي و خارجي اش دل بسته اند و بنا به وعدههايش به وي راي داده اند. ماجراهاي برخي دانشگاهها در حول و حوش توجيهات سخنوران ضرورت نشناس و حد ندان در 16 آذر 92، يك حقيقت است. به عنوان مثال اوراد مذاكرات هسته اي با 1 + 5 را نه ما ميتوانيم پس بخوانيم و نه غرب. بنابراين، آزردن « طيب نياها » و لغز خواندن بر « ظريف »ها هيچ چيز را عوض نميكند. استعفاها هم در مجلس ممكن است اهرم فشاري باشد و پيامد ناگواري ايجاد كند و هزينه ندانم كاريها را باز هم بالا ببرد، اما در اصول آنچه بر كرسي نشسته است، خدشه اي وارد نخواهد كرد، فقط دلهاي مردم را به درد خواهد آورد و خواهند گفت كه به شما راي نداده ايم كه در مقابل بركشيده و برگزيده مسند رياست جمهوري ما بايستيد، فقط آنها را مصمم تر خواهد كرد و نتيجه اش تجديد نظر و عدم اعتماد به برخي نمايندگان، در انتخابات آتي خواهد شد. چون با سوالي ساده و استدلالي درست ميپرسند كه اين مخالف خوانيها و اين رجز و تهديد و خط و نشان كشيدنها در دولتي كه لايحه بودجه اش را آنچنان به مجلس ميآورد و برخي مصوبات شما را قابل اجرا نميدانست و نسبت به آن نهاد قانونگذاري كه به نص بنيانگذار كبير انقلاب «در راس امور بود و هست» تلقي مشمول مرور زمان داشت و با طنز پاسخ ميداد. اين تلاشها و عكسالعملها كجا بود؟
يکشنبه 24 آذر 1392
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مردم سالاری]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 104]