واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: رويارويي و پنهانكاري

در چين كسب و كار دارند يا سهامدار بنگاههاي چينياند.
باراك اوباما نخستين رئيسجمهوري آمريكاست كه در حوضة پاسيفيك بزرگ شده است. بسياري از خاطرات كودكي او از ايام زندگي در خانة ناپدريش در اندونزي است. حافظة او مملو از خاطرههاي مناظر و رايحههاي جاكارتاست. او ايام نوجواني را در هاوايي، ايالتي كه بيشتر آسيايي است تا اروپايي، سپري كرد. چندان فراستي لازم نيست كه بتوان وجود فرهنگهاي آسيايي را در اوباما ديد؛ اروپا در پيرامون اوست نه در درونش. حتي كنترل بر نفس افسانهاي او ـ عدم فورانهاي خشم بيل كلينتون، يا اظهارات «با ما يا بر ما»ي جرج بوش، او را همانند سياستمداري خونسردتر و خويشتندارتر از نوع سياستمداران محيط آسيايي جلوه ميدهد.
لذا جاي شگفتي نيست كه او عزم آن داشت كه مرتكب اشتباه كلينتون در محكوم كردن «قصابهاي پكن» در مبارزات انتخاباتي 1992 ـ سه سال بعد از كشتار ميدان تيان آنمن نشود ـ كلينتون بعداً تغيير مسير داد و راه ورود چين به سازمان تجارت جهاني را گشود. ضمناً نميخواست اشتباه بوش را تكرار كند كه چين را «هماورد استراتژيك» خواند و به دستيارانش اجازه داد راجع به استراتژيهاي مهار كردن صحبت كنند ـ اما وقتي كه بوش احتياج پيدا كرد كه چين استراتژي ضد تروريسم وي را بپذيرد، اين كشور را «شريك استراتژيك» خواند.
در مقابل، اوباما مرتكب خطايي تقريباً متضاد شد، خطايي كه بسياري از يارانش اكنون علناً از آن سخن ميگويند. او آنقدر نسبت به حساسيتهاي چين تفاهم نشان داد كه رهبران پكن حمل بر ضعف كردند و واكنشهاشان سرانجام اوباما را مجبور به اتخاذ روشي سختتر كرد.
اوباما در نخستين سال رياست خود هرچه به فكرش ميرسيد انجام داد تا چينيها را متقاعد كند كه او آماده است كه قبول كند بزرگي و نفوذ آنها به ايشان مجالي بسيار گستردهتر در امور جهان ميدهد.
يكي از اولين تصميمات دولت اوباما عدم صرف وقت در تكيه بر موضوعات حقوق بشر بود ـ خلاصه اينكه اشتباهي كه بيل كلينتون در 1993 مرتكب شده بود، تكرار نشود. كلينتون در مبارزات انتخاباتي خود تهديد كرده بود كه موقعيت تجاري چين را با رفتار سران آن كشور با مردم خودشان مرتبط خواهد ساخت. كشتار در ميدان تيانآنمن هنوز در حافظة همگان زنده بود و اظهارات كلينتون با استقبال فراوان روبهرو شد. سپس وي پي برد كه اين نوع اقدامات هميشه مثل بومرنگ به سوي ايالات متحده برميگردد؛ هيچ كس بيش از شركتهاي آمريكايي متكي به عرضهكنندگان چيني يا كساني كه در آنجا كسب و كار دارند، زيان نخواهد ديد.
چنين بود كه هيلاري كلينتون در اولين سفرش به چين در مقام وزير خارجه، دربارة سركوب مخالفان ـ كه معلوم شد بسيار بدتر شده است ـ چندان حرف نزد.
او در ماه اول وزارتش اظهار داشت كه «ما خوب ميدانستيم كه آنها چه خواهند گفت.» به عبارت ديگر وقتي كه ميدانيد پكن مجال نخواهد داد، چرا خودتان را خسته كنيد، و ابزار فشارتان را هدر دهيد؟ جفري بادر مشاور اصلي اوباما در امور آسيا، كه در اين سفر همراه بود، بعداً واكنش چينيها را توصيف كرد: او با لبخندي شيطنتآميز گفت «از او (هيلاري كلينتون.م) سخت انتقاد شد. اگرچه هر كسي كه 30 سال در دولت ايالات متحده بوده دقيقاً ميداند كه منظور او چيست، چون خصيصة اين مباحثات همين است.»
تفسيرهاي كلينتون لحن آشتيجويانهاي براي چينيها داشت، كه با تغيير روش اوباما براي آنكه به چينيها نشان دهد كه آنها را از جملة مهمترين بازيگران اقتصادي در جهان ميشمارد ـ اعتراضي كه اروپاييها دراز مدتي از آن خودداري ميكردند ـ تقويت شد.
شنبه 23 آذر 1392
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 35]