واضح آرشیو وب فارسی:ايران: هنوز هم راضي به افشاي اسرار نظام نيستم
ادامه از صفحه 23
جريان بيمهايران چيست. در مجلس شنيده شد كه شما طي دو چك 300 ميليون رشوه گرفتهايد و صحبتهايي هم درباره خيابان فرشته شد اين مسائل به هم چه ربطي دارند؟
حقيقتاً نميدانم جريان بيمه چيست؟! اين مورد، ديگر از عجايب روزگار است كه بنده را به پرونده بيمه ايران مربوط ميكنند! آقاي نادران با اشاره به ادعاي كذب يكي از متهمان، ادعا كردند بنده وي را براي تسهيل در پرونده به چهار مقام قضايي معرفي كردهام. عجيب است كه من در طول عمرم اين چهار نفر را نديدهام و با ايشان مذاكره و مكالمهاي ـ به واسطه يا بيواسطه ـ نداشتهام. براي بررسي ادعاي ايشان، آقايان مجيد انصاري، معاون پارلماني رئيسجمهور و آشوري، عضو هيأت رئيسه مجلس، با مقامهاي قضايي ذكر شده تماس گرفتند. آنها نيز اساس قضيه را كذب محض دانستند. علاوه بر اين، شعبه رسيدگيكننده به پرونده بيمه ايران طي نامهاي به شماره 9210110225400350 مورخ 1/8/92 خطاب به بنده اعلام نمود: «به استحضار ميرساند جنابعالي جزو متهمان پرونده بيمه ايران نبودهايد و هيچ پرونده اتهامي نيز در اين دادگاه نسبت به شما وجود ندارد.»
يعني خود شما اين مسأله را استعلام كرديد؟
بله، بالاتر از اين، پس از استعلام معاون پارلماني رئيسجمهور و تني چند از نمايندگان مجلس از وزارت اطلاعات و حفاظت اطلاعات قوه قضائيه، اين مرجع نيز وجود هرگونه سابقهاي را در مراجع قضايي تكذيب نمود. باوجود تكذيب ادعاي مطروحه، جاي تعجب است كه آقاي نادران ادعاي خود را در صحن علني مجلس شوراي اسلامي تكرار نمودند!
اگر اتهام سنگيني همچون اخذ رشوه متوجه اينجانب بوده است، چرا قوه قضائيه در چند سال گذشته حتي يك سؤال از بنده نكرده است؟ واقعاً چنانچه عدهاي در كشور با اتهامزني و تخريب، مستندات قضايي و امنيتي را ناديده بگيرند و بدون التزام به هرگونه منطق و اخلاقي و بدون بررسي عميق خبرها و شايعات، اينگونه خادمان مردم را زير سؤال ببرند، تكليف چيست؟ كدام مرجع بايد جلوي نشر چنين اكاذيب و بهتانهايي را بگيرد؟ آيا با تمام اين مسائل، براي ما مسجل نميشود كه اساساً قصد، قصدي ديگر است. غرض، غرض سياسي است كه از طريق تريبونهاي عمومي، از جمله تريبون مجلس، هر آنچه ميخواهند و ميتوانند ميكنند و كسي جلودار ايشان نيست. من برخي از اسناد و مدارك را به شما ارائه ميدهم و در صورت صلاحديد، ميتوانيد در روزنامه منتشر نماييد. من بالغ بر سي مورد از مسائل و مشكلات آقايان را يادداشت كرده بودم كه اتفاقاً، اكثر آنها مدلل و مستند بوده است. هم دوستانم مرا از افشاي آنها نهي كردند و هم خودم به سبب مراعات جوانب اخلاقي و حيثيتي از بيانش منصرف شدم. با خودم گفتم اتهام را با اتهام نبايد پاسخ داد و زماني تعجب و تأسف دوچندان ميشود كه آقاي نادران با انگيزه سياسي با ادعاي خلاف واقع و بدون هيچ دليلي مدعي صدور حكم جلب اينجانب شده است در صورتي كه چنين پروندهاي وجود خارجي ندارد.
شما بعد از حوادث 88 نامهاي به مقامات نوشته بوديد، جريان آن نامه چيست؟ اين نامه خطاب به چه كسي بود و آيا اين نامه پيوست داشته يا تك نسخهاي بوده است؟
نامه يادشده، خطاب به وزير اطلاعات بوده است و نه مقام ديگري كه تعبير جام زهر از آن شود. ثانياً نامه، يك نامه محدود و داخلي بوده است كه پس از واقعه كهريزك و ساير وقايع تأسفآور با طبقهبندي سري به شخص وزير اطلاعات وقت تقديم شد. نظير چنين نامهاي به وسيله ساير همترازان بنده نيز صادر شده بود كه نميدانم چرا قرعه فال را به نام اشخاص ديگر نزدند و ما را مورد لطف و محبت قرار دادند؟! حال چطور اين نامه داخلي و سري، كه گيرنده آن نيز تنها يك نفر و يك مرجع بوده است، در اختيار آقاي نادران قرار ميگيرد، جاي تأمل دارد! ثالثاً مضمون نامه، دلسوزانه و گلهآميز بود. رابعاً درباره تهيه نامهاي به وزير وقت اطلاعات، با همكاران سابقم مذاكرهاي داشتيم. مفاد و مضمون و رئوس قابل طرح در نامه نيز مشخص شد. بنده به حسب اعتماد به دوستانم، پس از تهيه آن، نيازي به مطالعه نديدم و آن را تأييد كردم. حال چطور يك نامه داخلي، تطبيق داده ميشود به يك مسأله بزرگ ملي به نام قطعنامه 598 و خوراندن جام زهر و…؟!
متن نامه به چه مواردي اشاره داشت؟
بسياري از مطالب مندرج در نامه، مربوط به مديريت ناصحيح حاكم بر دولت گذشته و عملكرد غيراصولي و غيركارشناسي وزارت در برخورد با حوادث 88 و دفاع چشم و گوش بسته از رفتارهاي افراطآميز رئيس دولت قبل بوده است. بايد گفت آقاي نادران يا نامه را خواندهاند كه در اين صورت بايد بفرمايند چگونه به يك نامه طبقهبندي شده با گيرندهاي خاص، دسترسي يافتهاند و همچنين بگويند كه كجاي نامه تداعي قطعنامه 598 و جام زهر ميباشد و بفرمايند با چه فوت و فني متن نامه را قلب و جعل نمودهاند؛ يا نامه را نخواندهاند اين ادعاي واهي چگونه مطرح شده است و آيا ميتوان به صرف مسموعات اكتفا نمود. كه در اين صورت ظلم بزرگي در حق اينجانب مرتكب شدهاند. من هم ميتوانستم ابهامات زيادي را كه درخصوص آقاي نادران مطرح شده است بيان نمايم.
آقاي توكلي بعد از خروج شما از جلسه رأي اعتماد طي تذكري به سابقه علمي شما شبهاتي را وارد كردند البته ايشان طي نوشتهاي در سايتها به اين مسأله نيز پرداختند. جريان مقالات شما و كتابهاي چاپ شده چيست؟
بنده در هشت سال گذشته، هيچ گونه سمت دستوپاگير اجرايي نداشتهام. هشت سال فعاليت علمي نمودهام. نظارت علمي كردهام. خواندهام و نوشتهام. ثانياً در آمارهاي يادشده اغراق مغرضانهاي شده است. تعدادي از فعاليتهاي علمي در بازه زماني چند ساله را آوردهاند و آن را به مثلاً يك سال نسبت دادهاند! ثالثاً درج مقاله در يك مجله يا فصلنامهاي كه گروه و رتبه براي اينجانب مترتب نميكند مورد مناقشه قرار گرفته است در حالي كه اين نشريه، اساساً علمي ـ پژوهشي نيست و از نظر ارتقاي گروه و رتبه براي اينجانب تأثيري ندارد. ضمناً درج هشت مقاله براي 16 شماره نشريه يادشده، به گونهاي ديگر مطرح شده است، به طوري كه مخاطب احساس ميكند در هر شماره يك يا چند مقاله از اينجانب در نشريه چاپ شده است. رابعاً قرارداد مركز مطالعات استراتژيك با دانشگاه آزاد اسلامي، در عاليترين سطوح (جناب آقايان دكتر روحاني و دكتر جاسبي) منعقد شده است و بنده به عنوان نماينده مركز براي پيگيري روند پيشرفت كار معرفي شده بودم. تفاهمنامه يادشده، قانوني بوده است و نظام دخل و خرج آن كاملاً قانوني صورت گرفته و از طريق سيستم مالي مركز، وفق ضوابط قانوني، مديريت شده است. كجاي كار، غيرشفاف بوده است كه آقاي توكلي نوشتهاند: (فيه تامل)!
خامساً از يكصد پژوهش انعقاديافته، تنها 27 مورد آن به حوزه معاونت بنده اختصاص داشته است و الباقي در معاونتهاي ديگر مركز مطالعات استراتژيك توزيع شده است. عناوين پژوهشها نيز اعلان عمومي شد و فراخوان داده شد تا پژوهشگران، همكاري نمايند. اسامي تمام پژوهشگران در مركز و نزد اينجانب موجود است. شما يك مورد نميتوانيد پيدا كنيد كه دانشجوي اينجانب عهدهداريك پژوهش از عناوين يادشده در قرارداد شده باشد. اساساً اكثريت قاطع آنها داراي مدرك دكترا بودهاند كه به دانشگاههاي مختلف مربوط ميشدند. در اين باره مدارك و مستندات زيادي موجود است كه نشان ميدهد آقاي توكلي بدون بررسي عميق ـ خواسته يا ناخواسته ـ خود را در فضاي احساسات و هيجان قرار دادهاند و در اين مسير اتهامات بياساسي را به من و مجموعه همكارانم در مركز مطالعات استراتژيك وارد ساختهاند. جالب توجه اينكه در دولت قبل در سايتها در مورد اخذ بورسيه و مدرك تحصيلي آقاي دكتر توكلي ابهامات مختلفي بيان شده كه اينجانب كماكان جهت رعايت اصول اخلاقي و حتي براي دفاع از خود از كنكاش و بيان آن پرهيز ميكنم.
برخي از نمايندگان گفته اند كه شما مشايي، رئيسجمهور هستيد. چه پاسخي براي اين شبيه سازي داريد؟
همگان ميدانند كه دولت سابق محصول تلاشها و عملكرد امثال آقاي مشايي در مجلس و همفكران ايشان بوده است. تفاوت بنده و آقايان در اين است كه من اين جريان را در سال 1384 شناخته بودم ولي ايشان با تأخير زياد متوجه ماهيت اين جريان شدند. حال به جاي اينكه مورد تقدير واقع شويم، اينچنين مورد هتك حيثيت و آماج تهمت و بهتان قرار ميگيريم.
طرح اين مسائل و شبيهسازي بنده با آقاي مشايي، نوعي فرار به جلو تلقي ميشود. اين افراد بايد يك نگاهي به اطرافيان خود داشته باشند و فيلم را برگردانند تا به خاطر بياورند چه كساني مخالفان آقاي احمدينژاد را مخالف نظام و انقلاب معرفي ميكردند؟! چه كساني در مجلسْ آب نيمخورده او را به قصد تبرك و شفا مينوشيدند؟! اگر قصد آقاي نادران از بيان نام آقاي مشايي، تداعي «انحراف فكري و عقيدتي» در دولت آقاي روحاني باشد، اتهامي بزرگ و گناهي نابخشودني خواهد بود. دولت آقاي روحاني، بدون هوچيگري و عوامفريبي و فارغ از هر گونه هياهو براساس انديشههاي بلند امام و رهبري و با وفاداري به گفتمان اعتدال و پايبندي به حقوق و مطالبات مردم بنا شده است. آقايان به جاي شبيهسازي، بايد پاسخگوي ظلمهاي بزرگ به مردم و جامعه باشند.
شنبه 23 آذر 1392
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 19]