محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1842196273
گفتگويي با شيرين يزدانبخش به بهانه اكران فيلم استرداد
واضح آرشیو وب فارسی:باشگاه خبرنگاران جوان: گفتگويي با شيرين يزدانبخش به بهانه اكران فيلم "استرداد"
شيرين يزدانبخش از آن نعمتهايي است كه چند سالي است خداوند به سينماي ايران هديه كرده؛ افشين هاشمي در اين ميان فقط وسيله بوده است!
به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، افشين هاشمي كسي است كه تصميم گرفت مسير ديگري را براي خاله شيرين، همان تماشاگر ثابت نمايشهاي تئاتر شهر رقم بزند، همان زماني كه او را براي بازي در «لطفا مزاحم نشويد» به محسن عبدالوهاب معرفي كرد و اين فيلم سيمرغ جشنواره فجر را براي او به ارمغان آورد. چهار سال از آن زمان ميگذرد و اين بانوي مهربان با بازي در «جدايي نادر از سيمين» و «برف روي كاجها» خودش را بيش از پيش به مخاطبان سينما شناسانده است.
به بهانه اكران «استرداد» و ورود همزمان فيلم شريف «بوسيدن روي ماه» به شبكه نمايش خانگي او را به تحريريه روزنامه دعوت كرديم تا از كار و زندگياش براي ما بگويد. بازي او به نقش احترامالسادات زني كه 20 سال منتظر فرزند خود است تا از جبهه برگردد براي هميشه در حافظه تماشاگران سينما ثبت شد. مرور صداي محزون يزدان بخش هنگام اداي اين ديالوگ ارجاع درخشاني به چشمانتظاري بيپايان و ابدي مادران شهدا و جوانان مفقودالاثر ميدهد: 20 سال تموم، هر ماه، بيا برو، منتظر يه خبر؛ اما نه اينجوري.
درباره ورودتان به سينما در جاهاي مختلف صحبت كردهايد، اما شايد مرور دوبارهاش در اينجا خالي از لطف نباشد. گفتيد كه ورودتان به سينما تقصير افشين هاشمي بود!
(ميخندد) بله، تقصير افشين بود، اي بگويم خدا چه كارش نكند!
يعني الان پشيمانيد كه وارد دنياي بازيگري شديد؟
نه مادر، پشيمان نيستم. آدم نبايد ناشكري كند و دروغ بگويد. فقط به دليل اين كه سني از من ميگذرد و 32 سال كارمند دولت بودم، ديگر زمان آن گذشته كه با انرژي و رفتار يك جوان با مسائل برخورد كنم. بنابراين كمي اذيت ميشوم. گاهي كه اين طوري صحبت ميكنم به من ميگويند خانم فلاني 70 سالش است و همچنان دارد با شور و انرژي بازي ميكند، ميگويم حرفه او همين است. مثل من كه 32 سال اداره رفتم و هيچ وقت خسته نشدم.
واقعا خسته نشديد؟
خدا شاهد است كه نه. من بعد از بازنشستگي كارم به دكتر كشيد. براي اين كه يك روز صبح از خواب بيدار شدم و گفتم خب حالا چكار كنم؟! بعضي هستند كه ميگويند بعد از بازنشستگي به زندگيام ميرسم و نوههايم پيشم ميآيند و... اما من به دليل اين كه تنها هستم قضيهام فرق ميكند. خلاصه به دكتر رفتم و او يك سري دارو برايم نوشت.
فكر كنم بهترين دارو را خواهرتان براي شما تجويز كرد؛ اين كه به تماشاي تئاتر و ديدن كنسرت برويد.
بله، خواهرم به من گفت، شيرين تو تنهايي، نه زاغ و زوغي داري و نه آقابالاسري. بيا برو فيلم و تئاتر ببين. تو كه اين همه عاشق موسيقي هستي برو تماشاي كنسرت. من موسيقي را ديوانهوار دوست دارم.
سازي هم ميزنيد؟
نه متاسفانه. 19 سال داشتم كه استخدام شدم، پنجاه ساله هم بودم كه بازنشسته شدم. يعني آن عمر مفيدي را كه آدم ميتواند خيلي از كارها انجام دهد را براي پرداختن به اين كار از دست دادم. گرچه اگر آدم براي انجام هر كاري اراده كند در هر سني ميتواند به آن بپردازد، اما از برخي واقعيتها هم نميشود چشمپوشي كرد؛ چرا ميگويند بچه را از پنج سالگي به كلاس موسيقي بفرستيد؟ چون نت ياد گرفتن كار يك آدم پنجاه ساله نيست. ياد گرفتن موسيقي ذهن تميز و خالي بچه را لازم دارد. من آن فرصت را از دست دادم، الان فقط شنونده پروپاقرص موسيقي هستم و به ديدن تمام كنسرتهاي تالار وحدت ميروم.
سنتي يا پاپ؟
تالار وحدت بيشتر كنسرت موسيقي سنتي برگزار ميكند، كنسرتهاي پاپ بيشتر در برج ميلاد و تالار وزارت كشور برگزار ميشود.
منظورم اين است كه علاقه شما بيشتر به كدام نوع موسيقي است؟
نه اين كه از پاپ بدم بيايد، اما موسيقي سنتي به سن من بيشتر ميخورد. اتفاقا آثار خوب پاپ را هم گوش ميكنم. استاد محمد نوري پاپ ميخواند. محمد اصفهاني پاپ ميخواند. اگر موسيقي اصالتي داشته باشد فرق نميكند پاپ باشد يا سنتي. ساز سولو را هم دوست دارم. مثل سمفونيهاي بتهوون و موتزارت. از اين نظر خيلي با شوهرم هماهنگي داشتيم. آن موقع تمام نوار كاستهاي اينها را داشتيم و گوش ميكرديم، مثلا باله «فندقشكن» چايكوفسكي را.
اين علاقه ريشه خانوادگي داشت؟
پدرم با اين كه يك ارتشي تمامعيار بود، اما بسيار به موسيقي علاقه داشت. برادرم كه چهار سال از من بزرگتر است ميگويد شيرين، يادت نيست بابا تار ميزد؟ اما من چون خيلي كوچك بودم يادم نيست. مادرم هم علاقهمند به موسيقي بود. خاله من زن عموي استاد فرهنگ شريف است؛ يعني شوهرخالهام عموي فرهنگ شريف بود؛ يعني دورادور با موسيقي در ارتباط بوديم، اما خودمان بيشتر شنونده بوديم. وقتي هشت سالم بود به من ميگفتند به تو ميخورد خواننده شوي! من جزو گروه سرود مدرسه بودم و برنامه اجرا ميكرديم.
شما متولد اصفهان هستيد، چطور از آنجا سردرآورديد؟!
چون پدرم ارتشي بود، هر كدام از ما بچهها در يك شهر به دنيا آمديم. آن موقع ارتشيها بايد به نقاط مختلف ميرفتند. پدر من هم حدود 17 سال را در اصفهان، بهبهان، شيراز و جاهاي ديگر زندگي و كار كرد. براي همين من اصفهان دنيا آمدم، برادرم در شيراز و خواهرم هم در بهبهان. يك برادر ديگرم هم وقتي به تهران آمديم به دنيا آمد.
خاطرهاي از اصفهان داريد؟
نه، خيلي كوچك بودم، ولي هنرمنداني چون رضا ارحام صدر و نصرتالله وحدت با پدرم سلام و عليك داشتند، چون پدرم هميشه به همراه ارتشيها در اصفهان به ديدن تئاترهاي آنها ميرفت.
روحيه نظاميگري پدر روي شما تاثير گذاشت؟
بله، اينقدر كه از بعضي لحاظ به من ميگفتند تو اصلا بايد مرد ميشدي! (ميخندد)
ميتوانم بپرسم كجا كار ميكرديد؟
بله، در شركت دخانيات كه وابسته به وزارت صنايع و معادن بود. دقيقا 31 سال و شش ماه در آنجا كار كردم.
كارتان را دوست داشتيد؟
من رواني كارم بودم!
سخت نبود با وجود علاقه فراوان به هنر اين همه سال منتظر ورود به اين حرفه باشيد؟
من اصلا منتظر نبودم، خودش اتفاق افتاد. من بعد از بازنشستگي هميشه دوست داشتم وقتم مال خودم باشد و هر وقت ميخواهم به كنسرت، سينما و تئاتر بروم.
زندگي الان شما با قبل فرق كرده است؟
اصلا قابل مقايسه نيست. موقعيت يك كارمند دولت با كسي كه جلوي دوربين ميرود فرق ميكند. هيچ بحثي در اين باره نيست و يك چيز دو دو تا چهار تاست. آن موقع بيشتر وقتم مال خودم بود و بيش از حد كتاب ميخواندم.
هنوز هم ميخوانيد؟
نه، به دليل افزايش فشار چشم ديگر نميتوانم كتاب بخوانم. از وقتي دكتر تشخيص داد فشار چشمم بالاست حتي روزنامه هم نميخرم. البته دكتر هيچ وقت به من نگفت كتاب نخوان، ولي خودم احساس ميكنم در اين سن نبايد فشار زيادي به چشمم وارد شود. براي همين هم هيچ وقت خانه خواهرم جلوي كامپيوتر نمينشينم. خواهرزادهام كه كلاس دوم دبستان است هميشه به من ميگويد تو ديگر بزرگ شدي، پير شدي، بيا بهت كامپيوتر ياد بدم! من بلدم، تو بلد نيستي؟! راستش، خودم هم از اين وضع راضي نيستم كه خواندن كتاب و روزنامه را كلا كنار گذاشتهام. انصافا هم شايد كمي در اين مورد زيادهروي كرده باشم.
آن موقعي كه ميتوانستيد، چه كتابهايي ميخوانديد؟
همه نوع كتابي را ميخواندم. شركت ما كتابخانه خيلي بزرگي داشت. شوهرم هم اهل كتاب خريدن بود. عشقش اين بود كه جلوي كتابفروشيهاي دانشگاه تهران قدم بزند و كتاب بخرد. خودم كتابهاي مختلفي ميخواندم، از رمانهاي ايراني و خارجي تا كتابهايي در زمينه آمار و ژئوپوليتيك گرسنگي! يا كتابي خريده بوديم به نام «هنر در گذر زمان» كه نميشد يك دستي بلندش كرد! اصلا فكر كنم يكي از دلايلي كه به چشمم فشار آمد مطالعه همين كتابها باشد. (ميخندد)
برخورد مردم با شما چطور است؟
مردم كه خيلي لطف دارند. من چون معمولا اتوبوس BRT سوار ميشوم خيلي با اظهار لطف و برخوردهاي خوب مردم روبهرو ميشوم. گاهي جلو ميآيند و ميپرسند خانم، شما هماني نيستي كه فيلم بازي ميكني؟
حالا مخاطبان خاص و پيگير سينما و تئاتر كه شما را به اسم ميشناسند، اما فكر كنم عموم مردم اسم و فاميلتان را نميدانند و فقط ميدانند شما بازيگريد.
خيليها اسم مرا نميدانند. بيشترين فيلمي هم كه باعث شد اسمم در دهانها بيفتد و مرا تا اندازهاي بشناسند، جدايي نادر از سيمين بود. چون اين فيلم اسكار گرفت و كمتر كسي در ايران هست كه اين فيلم را نديده باشد. براي همين همه مرا به اسم مادر سيمين ميشناسند.
تا قبل از بوسيدن روي ماه شايد اين طور بوده باشد، اما فكر كنم با بازي در اين فيلم حالا خيليها شما را با بازي در اين فيلم ميشناسند.
بله، همين طور است.
شما براي اولين حضورتان در سينما، برنده سيمرغ بلورين بهترين بازيگر نقش مكمل زن از بيست و هشتمين جشنواره فيلم فجر براي بازي در فيلم «لطفا مزاحم نشويد» شديد. فكر ميكرديد برنده شويد؟
نه، بچههاي گروه ميدانستند كه من برنده ميشوم، ولي چيزي به من نگفتند. شب قبل از مراسم اختتاميه محسن قرايي (دستيار اول كارگردان لطفا مزاحم نشويد) به من تلفن زد و گفت: كانديداي جايزه شدي. گفتم برو بابا! قسم خورد و من هم گفتم خب، دستت درد نكند كه خبر دادي، اما فقط كانديدا شدم ديگر.
يعني با كانديدا شدن هم سرذوق نيامديد؟
خوشحال شدم، اما نه خيلي. براي همين ميگويم هر چيزي سن خودش را دارد. شايد هم من غيرآدميزاد باشم، چون ديگران را ميبينم كه چه كار ميكنند! آن شب هم ميخواستم به تماشاي تئاتر بروم و نميخواستم به مراسم بروم. محسن گفت حتما بايد بيايي. خلاصه با ماشين دنبالم آمد و همراه او، برادرش و افشين هاشمي به مراسم رفتيم. با اين كه خانمها آزيتا حاجيان، مهناز افشار و آنا نعمتي هم در آن سال و اين بخش نامزد دريافت جايزه بودند، ولي خودم دوست داشتم خانم سليمه رنگزن بازيگر فيلم «عصر روز دهم» برنده جايزه شود، چون بازي او در فيلم «عروس آتش» را بسيار دوست داشتم. من همين طوري نشسته بودم و آماده تشويق فرد برنده بودم كه ناگهان اسم مرا صدا زدند. به هر ترتيبي بود، رفتم بالا و سيمرغم را گرفتم.
اين جايزه الان كجاست؟
روي ميز كامپيوتر خواهرزادهام! تنديس بسيار زيبايي كه براي بوسيدن روي ماه از جشنواره مقاومت گرفتم هم همان جا نگهداري ميشود!
سيمرغ زيباتر است يا تنديس مقاومت؟
اين تنديس خيلي خوشتراشتر و زيباتر از سيمرغ است.
البته الان سيمرغ هم تغيير شكل داده است.
باز هم قشنگ نيست! هنوز هم وِل و گَل و گشاد است! البته سليقهها فرق ميكند.
سيمرغ احتمالي بعدي را هم كه خواهيد گرفت، به خانه خواهرتان ميبريد؟!
(ميخندد) حتما همين كار را ميكنم، چون در آنجا حداقل دو نفر آن را ميبينند و لذت ميبرند.
كار در لطفا مزاحم نشويد چطور بود؟
با اين كه من و بازيگر نقش همسرم در لطفا مزاحم نشويد هر دو نابازيگر بوديم، ولي بدون هيچ تمرين و دورخواني مستقيم رفتيم جلوي دوربين. براي همين آقاي محسن عبدالوهاب، كارگردان فقط با ما صحبت ميكرد تا ما را براي بازي آماده كند.
اولين مواجهه با دوربين ترس نداشت؟
نه، ابدا. انگار نه انگار. اصلا عبدالوهاب تعجب كرده بود. بچهها ميگفتند اين راحتي به خاطر اين بود كه تئاتر زياد ميديدي.
اولين نمايشي كه ديديد، چه بود؟
اولين تئاتري كه ديدم «ريچارد سوم» داوود رشيدي بود كه سعيد پورصميمي، فاطمه معتمدآريا و علي دهكردي بازيگران آن بودند. اينقدر از كار خوشم آمد كه دفعه بعد خواهر و خواهرزادههايم را هم بردم. بعد از آن نمايش «دندون طلا»ي داوود ميرباقري را ديدم كه حدود چهار ماه روي صحنه بود. با ديدن اين نمايشهاي خوب بود كه گفتم، نه بابا، تئاتر بدجايي هم نيست!
آن موقع كه اين كارها را ميديديد، دوست نداشتيد جاي يكي از بازيگرها بوديد؟
اصلا. عشقم فقط تماشا كردن اين نمايشها بود.
هنوز و بعد از اين كه بازيگر شديد هم همين حس را داريد؟
بله، بستگي به نمايش و بازيگر هم دارد. مثلا «شكار روباه» دكتر علي رفيعي را شش بار ديدم. نمايش «افرا»ي آقاي بيضايي را هم شش بار ديدم. دوستان ميگفتند تو چطوري حوصله ميكني اين نمايشهاي طولاني را چند بار ببيني؟ من هم جواب ميدادم كه از ديدن آنها لذت ميبرم. دوست دارم تماشاگر باشم، ولي وقتي ميگويند براي فيلمبرداري شش صبح بايد سرصحنه باشي، غصهام ميگيرد چون من تازه ساعت شش ميخوابم.
بازي در بوسيدن روي ماه چطور پيش آمد؟
بعد از بازي در لطفا مزاحم نشويد به افشين هاشمي گفتم، ديگر در هيچ فيلمي بازي نميكنم، اما بعد بازي در جدايي نادر از سيمين پيش آمد. بعد از اين فيلم هم گفتم ديگر در كار ديگري بازي نخواهم كرد، اما پيمان معادي كه در فيلم آقاي فرهادي نقش دامادم را بازي ميكرد، براي برف روي كاجها با من تماس گرفت.
پس تا اينجا سرنوشت بازيهاي شما در سينما رفاقتي رقم خورده است.
بله، تا حالا كه اين طوري بوده. اول به پيمان گفتم بازي نميكنم. او گفت: مامان خودت سند گذاشتي و مرا از بازداشتگاه آوردي بيرون! (اشاره به فيلم جدايي...) تا اين كه به من گفت قرار است در فيلم نقش صاحبخانه حسين پاكدل را بازي كني و خب، من پاكدل را از دوران مديريتش در مجموعه تئاتر شهر ميشناختم. به هر حال بازي در اين فيلم را قبول كردم تا اين كه روزي آقاي منوچهر محمدي، تهيهكننده بوسيدن روي ماه تماس گرفت. من فيلم طلا و مس آقايان محمدي و همايون اسعديان را چهار بار ديده بودم و خيلي دوست داشتم. به من گفتند ميخواهيم نقش اول فيلم را شما بازي كنيد. با عبدالوهاب مشورت كردم و او گفت، آنها خودشان شما را انتخاب كردهاند و مسئوليت خوب و بد كار هم با آنهاست. من هم به دفتر توليد فيلم رفتم تا بگويم اين نقش در توان من نيست، ولي وقتي با بزرگواري و متانت آقايان اسعديان و محمدي روبهرو شدم نتوانستم جواب منفي بدهم. آن موقع فقط خلاصه فيلمنامه (سيناپس) سي صفحهاي كار آماده بود.
اسعديان براي نقش احترامالسادات چه كدي به شما ميداد؟
در اين فيلم، نه دورخواني داشتيم نه تمرين جدي. آقاي اسعديان از روز اول به همه گفت كه فقط مرا با اسم احترامالسادات صدا كنند تا به نقش عادت كنم. خلاصه همه مقدمات انجام شد تا براي فيلمبرداري در خانه احترام مستقر شديم. گروه صحنه خيلي براي طراحي اين خانه زحمت كشيد. فرداي روزي كه فيلمبرداري تمام شد، اين خانه را با بولدوزر خراب كردند. آقاي محمدي خيلي خلاصه به من گفت نقش مادري را داري كه 20 سال منتظر بچهات هستي كه از جنگ برگردد. من به شوخي به آقاي اسعديان گفتم نميتواني فيلم را شبها فيلمبرداري كني كه من روزها بخوابم؟! او هم ميگفت احترام! تو بايد به اداره بروي، كدام اداره شب باز است؟! فقط آن يك بار كه آهنگ دلانگيز را ميخواندم ـ كه من اصلا دوستش نداشتم! ـ ما شب كار بوديم و بقيه فيلم در روز فيلمبرداري شد.
كمي از اين نقش دشوار بگوييد. جدا از مشكلات توليد حتما لحظات سخت حسي هم داشتيد، درست است؟
دو بار به دليل اين كه نتوانستم جلوي گريه خودم را بگيرم، فيلمبرداري قطع شد. يكي آنجا كه از بيماري فروغ (رابعه مدني) خبردار شدم و ديگري هم جايي بود كه قرار شد به اتاق شهدا برويم. آقاي اسعديان هر دو بار كات داد و گفت احترام گفتيم گريه كن، ولي نه اين جوري. او به خانم گريمور كار كه ميخواست قطره اشك مصنوعي به چشمم بريزد، گفت نيازي به اين كار نيست. به هر حال در اين دو صحنه خيلي اذيت شدم، چون تداعيكننده درگذشت همسرم بود.
تصور موقعيتي كه احترام دارد دشوار است. جدا از اين فيلم نظرتان نسبت به چنين مادراني چيست كه سالها منتظر فرزندان خود هستند؟
چشم انتظاري سخت است. من در زندگي واقعي مادر نيستم. براي همين همه متعجب شدند كه چطور توانستهام نقش اين مادر را به اين شكل بازي كنم.
كمي هم درباره همبازيهايتان در اين فيلم صحبت كنيد.
به صابر ابر گفتم نقشت را خيلي خوب بازي كردي. شبنم مقدمي كه بازيگر شناخته شده تئاتر است يا بازيگر نقش نوه من شيدا خليق كه دختر خانم ناهيد مسلمي بازيگر خوب تئاتر است. خانم رابعه مدني و آقايان فروتنيان و پورصميمي و رايگان هم كه ديگر نيازي به تعريف و تمجيد ندارند.
فيلم را با تماشاگران ديدهايد؟
چند بار. يك بار آقايي بعد از ديدن فيلم با چشمان پف كرده سراغم آمد و گفت من برادر شهيدم و ميخواهم به خاطر اين بازي خوب و پرحس و حال از شما تشكر كنم. شما شهيد دادي؟ به او گفتم من اصلا مادر نشدهام و معذرت ميخواهم اگر باعث ناراحتي شما شدم. همين چند روز پيش ديويدي فيلم را با خواهر و خواهرزادههايم در خانه ديديم و همه زدند زير گريه. من به آنها گفتم ديوانهها براي چه گريه ميكنيد؟! من كه سالم و سرحال پيش شما نشستهام. (ميخندد)
فكر ميكنيد غير از خودتان چه بازيگري ميتوانست نقش احترام را بازي كند؟
نميدانم، هيچ وقت به اين مساله فكر نكردم.
بازيگران محبوبتان چه كساني هستند؟
ما بازيگر خوب زياد داريم و اگر قبلش به من ميگفتيد، اسامي آنها را يادداشت ميكردم. از كساني كه همين الان ميتوانم به آنها اشاره كنم رويا تيموريان، حميد فرخنژاد، فاطمه معتمد آريا، ليلا حاتمي، حامد بهداد، شهاب حسيني، صابر ابر و بزرگاني مثل آقايان عزتالله انتظامي، جمشيد مشايخي و علي نصيريان هستند. واقعا تعدادشان زياد است و من الان اسم همه بازيگران خوب يادم نيست.
خانمهاي بازيگر زيادي وجود دارند كه علاوه بر اين كه هم سن و سال شما هستند، سابقه حرفهاي و طولاني در اين حرفه دارند. در اين مدت شده كه به شما به چشم يك رقيب نگاه كنند و مثلا بگويند با آمدن ناگهانيتان جاي آنها را تنگ كردهايد؟
راستش آدم نميتواند ذهن كسي را بخواند، ولي اين را زياد از ديگران شنيدم كه اگر فلاني نبود، اين نقش به من ميرسيد. البته اميدوارم چنين چيزي نباشد.
ظاهرا پيشنهادهاي زيادي هم براي بازي به شما ميشود، ولي بيشتر نقشها را نميپذيريد. چرا؟
چندان توان و كشش اين كار را ندارم.
شايد هم به خاطر اين كه برنامه خوابتان به هم ميخورد، برخي نقشها را رد ميكنيد! (ميخندد) ولي به نظر ميرسد اگر كمي بيشتر به شما اصرار كنند به خاطر عطوفت و مهربانيتان دل كسي را نشكنيد.
ميدانم چه ميگوييد، شايد اين طور باشد. البته فعلا دارند مرا مجاب ميكنند در تئاتر بازي كنم. ميگويم حوصله داريد؟! در تئاتر بعد از اين كه كلي تمرين كردي تازه بايد هر شب جلوي آن همه تماشاگر روي صحنه بروي كه كار من نيست.
راستي چرا در تلويزيون بازي نميكنيد؟
چون خودم خيلي تلويزيون نميبينم. البته ميدانم فيلم و سريالهاي خوبي ساخته ميشود و مردم بيشتر از اين كه به سينما بروند، تلويزيون ميبينند. خودم هم در يك فيلم به نام «خراش» ساخته محمد حمزهاي و بازي بيتا فرهي، بهناز جعفري، لاله اسكندري، فريبا كامران، چنگيز جليلوند و كوروش سليماني براي شبكه نمايش خانگي بازي كرده بودم كه در نهايت به عنوان تلهفيلم از شبكه چهار پخش شد. ظاهرا هم فيلم موفقي بوده و در جشنواره فيلم فجر هم در بخش فيلمهاي ويدئويي برنده جايزه شد.
پس حضور در تلويزيون هم برايتان خوشيمن است؟
من اصلا نميگويم كار در تلويزيون بد است، بلكه از هميشه جلوي چشم بودن خوشم نميآيد. تلويزيون خودم تا زماني كه نخوابيدم روشن است، ولي صدايش بسته است! چون ميخواهم احساس كنم كسي در خانه هست و تنها نيستم. در خانه من هميشه تلويزيون روشن است، ولي صدا، صداي راديوست.
پس تلويزيون و راديو با همديگر همدم تنهايي شما هستند؟
بله، همين طور است.
امسال هم كه با سه فيلم يكي از پركارترين بازيگران جشنواره فيلم فجر هستيد.
البته نقشهايم در فيلمهاي «برف» (مهدي رحماني) و «ملبورن» (نيما جاويدي) كوتاه است، ولي در فيلم «آشغالهاي دوستداشتني» به كارگرداني محسن اميريوسفي نقش اصلي كار را بازي ميكنم كه نقش و فضايي بسيار متفاوت با بوسيدن روي ماه دارد.
جمله پاياني را خطاب به خوانندگان روزنامه و مخاطبان نقشهايتان بگوييد.
اميدوارم از اين چند فيلمي كه بازي كردم لذت برده باشند و بازيهاي من آنها را اذيت نكرده باشد و هيچ وقت هم كسي فكر نكند كه جايش را گرفتهام، چون اصلا در حدي نيستم كه بخواهم خودم را با يك بازيگر پيشكسوت مقايسه كنم. من يك كارمند پيشكسوت هستم، نه يك بازيگر پيشكسوت.
جمعه 22 آذر 1392
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: باشگاه خبرنگاران جوان]
[مشاهده در: www.yjc.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 38]
صفحات پیشنهادی
پرفروشترین فیلمهای سینمایی در حال اکران/ «استرداد» و «سر به مهر» در صدر فهرست
پرفروشترین فیلمهای سینمایی در حال اکران استرداد و سر به مهر در صدر فهرست پنج فیلم سینمایی استرداد سر به مهر جیب بر خیابان جنوبی تنهای تنهای تنها و ابرهای ارغوانی از زمان اکران تا امروز فروش یک میلیارد و پنج میلیون تومانی را تجربه کردند به گزارش نامه نیوز مساله اقتصاد سینمتابور از ده فیلم برتر اکراننشده ۲۰۱۳ در سایت فیلم کالت فرانسه
تابور از ده فیلم برتر اکراننشده ۲۰۱۳ در سایت فیلم کالت فرانسه فیلم سینمایی تابور به کارگردانی وحید وکیلیفر از ایران در موفقیتی دیگر در عرصه بینالمللی از نظر سایت فرانسوی فیلم کالت یکی از ده فیلم برتر اکراننشده سال ۲۰۱۳ جهان شناخته شد به گزارش حوزه سینما باشگاه خباكران نسخه كامل فيلم «فون ترير» در جشنواره برلين
اكران نسخه كامل فيلم فون ترير در جشنواره برلين قسمت اول از فيلم نيمفومينيا جديدترين ساخته لارس فونترير در بخش خارج از مسابقه جشنواره برلين براي اولينبار به نمايش گذاشته خواهد شد به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران ايسنا مخاطبان جشنواره بينالمللي فيلم برلين اولين تماشاپرفروشترین فیلمهای سینمایی در حال اکران
پرفروشترین فیلمهای سینمایی در حال اکران پنج فیلم سینمایی استرداد سر به مهر جیب بر خیابان جنوبی تنهای تنهای تنها و ابرهای ارغوانی از زمان اکران تا امروز فروش یک میلیارد و پنج میلیون تومانی را تجربه کردند خبرگزاری ایرنا پنج فیلم سینمایی استرداد سر به مهردر انتظار خروج از توقيف / فيلمهاي پرحاشيهاي كه شايد به زودي اكران شوند
در انتظار خروج از توقيف فيلمهاي پرحاشيهاي كه شايد به زودي اكران شوند به گزارش خبرگزاري خبرآنلاين يكي از رسمهاي سينماي ايران اين است كه با تغيير مديريت معمولا فيلمهايي كه در مديريت قبلي توقيف شدهاند فرصت نمايش به دست ميآورند اين اتفاق در سال ۱۳۸۸ با نمايش دو فيلم به رنگآغاز اكران فيلم خسته نباشيد
آغاز اكران فيلم خسته نباشيد آغاز اكران فيلم خسته نباشيد اكران عمومي فيلم خسته نباشيد ساخته محسن قرائي و افشين هاشمي از شب گذشته 28 آذر ماه در سينما آزادي آغاز شد عليرضا سعيديپور مدير سينما آزادي در اينباره به خبرنگار مهر گفت كپي 35 اين فيلم تا ديروز آماده نمايش نبود و يكجنتي در مراسم اكران خصوصي فيلم «روز رستاخيز»«روز رستاخيز» در چند كشور اكران خواهد شد
جنتي در مراسم اكران خصوصي فيلم روز رستاخيز روز رستاخيز در چند كشور اكران خواهد شد اكران خصوصي فيلم روز رستاخيز آخرين ساخته احمدرضا درويش با حضور برخي اعضاي دولت و خانوادههاي آنها و سخنراني وزير ارشاد برگزار شد به گزارش خبرنگار سينمايي خبرگزاري فارس اكران خصوصي فيلم سينماييدبير كميته آموزش و بين الملل فيلم 100فيلمهاي جشنواره 100 در قم اكران ميشود
دبير كميته آموزش و بين الملل فيلم 100فيلمهاي جشنواره 100 در قم اكران ميشود دبيركميته آموزش و بينالملل فيلم 100 گفت بر اساس هماهنگيهاي انجام شده همزمان با تهران فيلمهاي جشنواره 100 در قم نيز اكران مي شود بهنام بهادري در حاشيه كارگاه از ايده تا فيلم نامه كه به همت حوزه هنرياكران عيدفطر به استرداد نرسيد
اكران عيدفطر به استرداد نرسيد تهيهكننده استرداد به عنوان بهترين فيلم جشنواره فجر سال گذشته عنوان كرد كه اين فيلم قرباني بيتدبيري دفتر پخشكننده آن شده و به جاي عيد فطر قرار است از اواسط آبان روي پرده برود محسن علياكبري در گفتگو با خبرنگار مهر درباره سرنوشت اكران فيلم اسرحمتی در اکران خصوصی فیلم نازنین+ عکس
رحمتی در اکران خصوصی فیلم نازنین عکس اکران خصوصی فیلم سینمایی نازنین با حضور ورزشکاران و بازیگران کلید خورد مهدی رحمتی در اکران خصوصی فیلم سینمایی نازنین شرکت کرد رحمتی در اکران خصوصی فیلم نازنین رحمتی در اکران خصوصی فیلم نازنین رحمتی در اکران خصوصی فیلم نازنین چهتاثير مساجد در اكران مردمي فيلم هاي عمار/ هر كسي با هر تواني مي تواند فيلم هاي عمار را اكران كند
تاثير مساجد در اكران مردمي فيلم هاي عمار هر كسي با هر تواني مي تواند فيلم هاي عمار را اكران كند عوامل برگزاري اكران هاي مردمي جشنواره فيلم عمار از ظرفيت مردمي اين جشنواره و جايگاه مساجد به عنوان پايگاه مردمي هنر انقلاب سخن گفتند به گزارش خبرنگار مهر سيد ناصر حسيني پور دبير اجرآخرين آمار فروش فيلمهاي روي پرده «استرداد» 600 ميليوني شد
آخرين آمار فروش فيلمهاي روي پرده استرداد 600 ميليوني شد فروش فيلم استرداد به 560 ميليون تومان فيلم سر به مهر به 132 ميليون تومان فيلم جيببر خيابان جنوبي به 120 ميليون تومان فيلم تنهاي تنهاي تنها به 101 ميليون تومان و فيلم ابرهاي ارغواني به 70 ميليون تومان رسيد غاكران فيلمهاي جشنواره سينما حقيقت در آبادان
اكران فيلمهاي جشنواره سينما حقيقت در آبادان آبادان واحد مركزي خبر اجتماعي تصويردارد اكران فيلم هاي جشنواره سينما حقيقت امروز در آبادان كليد خورد مدير اداره ارشاد اسلامي آبادان گفت در اين جشنواره 2 روزه كه تا فردا ادامه دارد شماري از مستند سازان برجسته كشور حضور دارند آقاي ع-
گوناگون
پربازدیدترینها