تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 16 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):سفره هايتان را با سبزى، زينت دهيد ؛ زيرا سبزى با بسم اللّه الرحمن الرحيم، شيطان...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826548893




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

غش نکنی!


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: غش نکنی!
خنده
رضایتمردی خودرویی خرید. بعد از چند ماه از او پرسیدند: از ماشینت راضی هستی؟گفت: من نه ولی مکانیکه خیلی راضیه! موتوردو نفر دزد، خودروی فولکس را دزدیدند و با آن به سمت شهرستان حرکت کردند تا آن را در آنجا اوراق کرده، بفروشند. دویست کیلومتر که رفتند ماشین خراب شد و ایستاد. راننده پایین آمد و کاپوت را بالا زد او که نمیدانست موتور فولکس در قسمت عقب فولکس جا دارد وقتی متوجه این موضوع شد با نگرانی  به دوستش گفت: یعنی ما دویست کیلومتر عقب عقب اومدیم. مهمانیتوی یک مهمانی گفتند که آقایی در این مهمانی حضور دارد که شعر میگوید. اجازه بدهید یکی از شعرهایش را در اینجا بخواند. همه ساکت شدند و مرد شاعر، شعرش را خواند. بعد از پایان شعر، یکی از مهمانها گفت: احسنت! شعر شما مرا یاد انیشتن انداخت.مهمانها گفتند: اما انیشتن که بلد نبود شعر بگوید. مرد گفت: خب این آقا هم بلد نیست شعر بگوید. خوابمردی به دوستش گفت: من مشغول بازی در یک نمایش هستم. تو را به دیدن این نمایش دعوت میکنم به شرطی که بعد از پایان نمایش نظرت را بگویی.دوستش قبول کرد. با هم به سالن رفتند اما چند دقیقه از شروع نمایش نگذشته بود که دوستش به خواب رفت. بعد از پایان نمایش مرد به دوستش گفت: تو که همهاش خواب بودی. من دوست داشتم نظرت را بگویی.دوستش گفت: پس آن خواب چه بود؟ ویالنمردی در یک تصادف رانندگی، هر دو دستش شکست. او را به بیمارستان بردند. در بیمارستان هر دو دست او را گچ گرفتند. بعد از مدتی دستهای مرد خوب شد و قرار شد که گچش را باز کنند. مرد به دکتر گفت: آقای دکتر بعد از باز شدن گچ دستم میتوانم ویالن بزنم.دکتر گفت: چرا نمیتوانی؟ خوب هم میتوانی.مرد حسابی خوشحال شد و شروع کرد به خنده و شادی. دکتر گفت: حالا چرا اینقدر خوشحالی؟مرد جواب داد: آخه قبل از تصادف نمیتوانستم ویالن بزنم  دعوت مردی به یک مهمانی باشکوه رفت بدون اینکه از او دعوتی شده باشد. مردم از او پرسیدند: تو دیگر برای چه به این مهمانی آمدی؟ تو که دعوت نشدی.جواب داد: اگر صاحبخانه وظیفهی خودش را نمیداند، من که وظیفهام را میدانم. گودال مادر به بچهاش گفت: وا... خاک بر سرم چرا اینقدر گلی و شلخته شدهای؟پسر گفت: داشتم میآمدم که وسط خیابان زیر پایم یک گودال باز شد و من افتادم توی گودال.مادر با عصبانیت گفت: آخه چرا شلوار به این نویی را به این روز در آوردی؟پسر گفت: مامان ببخشید، گودال یکدفعه دهان باز کرد دیگر وقت شلوار عوض کردن نبود. هواپیماربایانچند تا هواپیماربا هواپیمایی دزدیدند و برای سوختگیری به اجبار در یک کشور خارجی فرود آمدند. آنها از مقامات فرودگاه خواستند که فوری به آنها سوخت بدهند و گرنه در هر ده دقیقه یکی از سرنشینان هواپیما را خواهند کشت. مقامات فرودگاه با هم جلسه گرفتند که چه کار کنند. جلسهی آنها طول کشید و هواپیمارباها یک نفر را کشتند و جسدش را از هواپیما بیرون انداختند.مسوولین فرودگاه دیدند که هواپیمارباها خیلی یکدنده هستند، فوری سوخت هواپیما را تامین کردند تا هواپیما پرواز کند. اما باز هم هواپیما پرواز نکرد. وقتی علت را از رییس هواپیمارباها پرسیدند. رییس کمی سرش را خاراند و گفت: راستش آن کسی که کشتیم. خلبان بود.
خنده
 تنظیم :بخش کودک و نوجوان *************************************** مطالب مرتبطقند و نمک بیا با هم بخندیم لبخند بزن دوست من! گل لبخند برای تو بیا با هم بخندیم بیا با هم بخندیم





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 191]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن