واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
ضرورت طرح مباحث مهدويت با توجه به لزوم معرفت امام نويسنده:احمدی-فرزانه فردمنبع: تنهاراه أَينَ مُضطَرُّ ألّذِي يُجابُ إذا دَعی؟ پيش از پرداختن به هر کاري, اگر ضرورت و بايستگي آن معلوم باشد، انسان براي انجام آن، انگيزه و نشاط لازم را پيدا ميکند. وقتي سخن از مباحث «مهدويّت» به ميان ميآيد، ممکن است سؤال شود: با وجود موضوعات بسيار گوناگوني که در جهان علم و دانش وجود دارد، چرا بايد به مباحث مهدويّت پرداخت؟در پاسخ بايد گفت که، «انديشهي مهدويّت» پاسخ گويي کامل و جامع به خواسته و نياز ديرين انسانها در اصلاح وضعيت نابسامان بشري است و «دولت مهدوي» پاسخگوي تمام کاستيها و ناراستيها - براساس محوريت دين, اخلاق و معنويت - است.بنابراين اثبات لزوم طرح اين معارف و ارائهي تصويري روشن از آيندهي موعود، نياز به پژوهش و تحقيقات گستردهاي دارد که در اين بحث به چند مورد از ابعاد گوناگون آن اشاره ميشود:1- لزوم معرفت امامدر فرهنگ ديني - قرآن و روايات - بحث معرفت و شناخت امام و اعتقاد به او، از اهميتي ويژه برخوردار است؛ به گونهاي که در رديف اصول اعتقادي يعني؛ توحيد، نبوت و معاد قرار گرفته است. در واقع اعتقاد به وجود امام، در هر عصر و زماني واجب است و به موجب دلايل عقلي و نقلي، ايمان بدون شناخت امام هر زمان تحقق نميپذيرد، زيرا که پيروي کردن بدون معرفت و شناخت امکان ندارد.در منابع روايي موجود، احاديث بسياري وجود دارد که بيانگر اهميت شناخت امام است. در اينجا به چند نمونه از آنها اشاره ميکنيم:الف) شناخت امام، شرط اسلام واقعيرسول گرامي اسلام(صلي الله عليه و آله وسلم) فرمودهاند: «مَن ماتَ و لَم يَعرِف اِمامَ زَمانِه مَاتَ مَيتَةً جاهلِيَّة»؛1 «هر کس بميرد و امام زمانش را نشناسد، به مرگ جاهليت مرده است.»بر اساس اين حديث شريف که متواتر بين شيعه و سني است،2 شناخت امام شرط اسلام است و اگر کسي بي شناخت امام بميرد، گويا از اسلام بيبهره بوده است، هر چند مناسک و اعمال اسلامي را انجام داده باشد.معرفت امام زمان (عليه السلام) آنگاه ميتواند ما را از مرگ جاهلي برهاند که بتوانيم با شناسايي امام عصر خود از هدايتهاي او بهرهمند شويم و اوامر و نواهي او را پاس داريم. و گرنه صرف اينکه بدانيم چه کسي در عصر حاضر امام ماست بي آن که اين امام تأثيري در زندگي و فعل و ترک ما داشته باشد، نميتواند مايهي نجات و رستگاري ما باشد.بيان آيت الله جوادي آملي در مورد حديث فوق اين است که: «مرگ محصول زندگي است و اگر مرگ، مرگ جاهلي است، براي اين است که زندگي، زندگي جاهلي است و کسي که با امام زمان رابطه ندارد و او را نميشناسد مرده، و کسي که او را ميشناسد زنده است.يعني کسي که هشتاد سال زندگي کرده، مثل يک درخت هشتاد ساله است، او عصارهي درخت زندگي را در يک کاسه و در يک ليوان ميريزد و موقع مردن سر ميکشد. حال اگر مرگ، مرگ جاهليت است، معلوم ميشود اين کاسه عصارهي جاهليت ماست.»3ب) شناخت امام، عامل هدايتامام صادق (عليه السلام) فرمودهاند که بهترين دعا براي دوران غيبت حجت الهي و همچنين براي حفظ دين در فتنههاي آخر الزمان اين دعا است:«اللهُمَّ عَرِّفْنِي نَفسَكَ فاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفنِي نَفْسَك لَم اَعْرِفْ رَسُولَک، اللهُمَّ عَرِّفنِي رَسُولَك فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي رَسولَك لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَكَ، اللهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفنِي حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ ديِنِي»؛4 «بارخدايا! خود را به من بشناسان كه اگر خودت را به من نشناساني، پيامبرت را نخواهم شناخت. بارخدايا! رسولت را به من بشناسان كه اگر رسول خود را به من نشناساني, حجّتت را نخواهم شناخت. پروردگارا! حجّت خودت را به من بشناسان كه اگر حجّتت را به من نشناساني, از دين خود گمراه خواهم شد.»معرفت و شناخت امام زمان (عليه السلام) چراغ هدايت و رمز دينداري در دوران غيبت است و بديهي است که اين شناخت در مراحلي چند قابل تصور است. البته در جامعهي کنوني ما، همهي افراد بشر در ضمير ناخودآگاه خودشان کم و بيش با آن حضرت آشنا هستند، آنچه حايز اهميت است باور و ايمان قلبي به آن حضرت است که تأثير عملي در وجود انسان دارد. يعني اگر فردي بتواند در وجود خود يک باور حقيقي و ايمان واقعي نسبت به آن حضرت داشته باشد، به سوي هدايت راه يافته و از پرتو نور پرفروغ آن مشعل هدايت بهرهمند شده است.ج) شناخت امام و ثواب ياري ايشان در زمان ظهورامام صادق (عليه السلام) در پاسخ يکي از شاگردان خود به نام فضيل بن يسار که در مورد آيهي يومَ نَدعُو كُلََّ اُناسٍ بِاِمامِهِم؛5 روزي كه هر مردمي را با امامشان ميخوانيم سؤال کرده بود، فرمودند:«يا فُضَيل! إِعرِف اِمامَكَ فَاِنَّكَ اِذا عَرَفتَ امامَك لَم يَضُـرُّكَ تَقَدَّمَ هذَا الأمرِ اَو تَاَخَّرَ. و مَن عَرَف اِمامَهُ ثُمَّ ماتَ قبلَ اَن يَقومَ صاحبُ هذَا الامرِ، كانَ بِمَنزلَهِ مَن كانَ قاعِداً فِي عَسكرهِ، لا بَل بِمَنـزِلَةِ مَن قَعَد تَحتَ لِوائِهِ»؛6 «اي فضيل امام خود را بشناس، زيرا اگر معرفت امام خود را داشته باشي، جلو افتادن يا به تأخير افتادن اين امر زياني به تو نميرساند و كسي كه امام خود را بشناسد، سپس (با معرفت) قبل از آنكه صاحب اين امر قيام کند از دنيا برود، همچون كسي است كه در لشكر آن حضرت بوده باشد. نه، بلكه (بالاتر) مانند كسي است كه زير پرچم ايشان (در ميدان جنگ) نشسته باشد.»آنچه در اين روايت مورد تأکيد واقع شده، اين است که انسان بايد بيش از پيش و در همه حال به معرفت امام عصر (عليه السلام) اهميت دهد.د) شناخت امام، راه معرفت خداامام صادق (عليه السلام) ميفرمايند: «خَرَجَ الحسين بن علي (عليهم السلام) ذاتَ يوم علی اصحابه فَقَالَ بَعدَ الحمدُ لله جَلَّ وَ عَزَّ وَ الصَّلاة علَی محمّد(صلي الله عليه و آله وسلم): يا أَيّها النّاس إِنَّ الله - و اللهِ - مَا خَلَقَ العِبادَ إِلّا لِيَعرِفُوهُ، فَإِذا عَرَفُوهُ عَبَدُوهُ، فَإِذا عَبَدُوهُ استغنُوا بِعِبَادَتهِ عَن عِبادَةِ مَن سِوَاهُ. فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ: بِأَبِي أَنتَ و أُمّي يا بنَ رَسُولِ الله، مَا مَعرِفَةُ الله؟ قالَ (عليه السلام): مَعرفة أَهلِ کلّ زمانٍ إِمَامَهُم الّذي يجب عَلَيهِم طَاعَتُهُ.»؛7 «روزي امام حسين (عليه السلام) نزد اصحاب خود آمدند و بعد از حمد خداي عزّوجل و صلوات بر حضرت محمّد(صلي الله عليه و آله وسلم) فرمودند: اي مردم، قسم به خدا، پروردگار بندگان را نيافريد مگر براي اينكه به او معرفت پيدا كنند، پس وقتي معرفت او را يافتند، به عبادت او بپردازند، پس با بندگي او، از بندگي غير او بي نياز شوند. آنگاه مردي از ايشان پرسيد: پدر و مادرم فداي شما، اي پسر رسول خدا، معرفت خدا چيست؟ حضرت فرمودند: يعني مردم هر زمان، امام خودشان را که اطاعت او برايشان واجب است، بشناسند.»از اين روايت فهميده ميشود که کمال انسان و هدف خلقت او، رسيدن به مقام عبوديت و بندگي خداست. و ماَ خَلَقتُ الجِنَّ و الإِنسَ إِلَّا لِيَعبُدُونِ؛8 «و خلق نکرديم جن و انس را مگر اينکه مرا عبادت کنند.» مقدمهي عبوديت و بندگي، شناخت و معرفت خداوند است، که اگر انسان عظمت حق تعالي را دريابد، در مقابل او بندگي خواهد نمـود و راه شناخت خداوند متعال، شناخت و معرفت امام زمان (عليه السلام) است.شيخ صدوق (ره) در تبيين حديث ياد شده ميگويد: «مراد اين است که مردم هر زمان بدانند خداوند کسي است که آنها را در هر زمان از امام معصوم خالي نگذاشته است، پس کسي که عبادت کند خدايي را که براي آنان حجت قرار نداده، پس غير خدا را عبادت کرده است.»9آري، فلسفهي آفرينش انسان، رسيدن به مقام معرفت خداست. و اين معرفت حاصل نميشود مگر با معرفت امام و حجت عصر (عليه السلام)؛ چرا که امام آينهي تمام نماي حق و واسطهي شناخت خداست. چنان که امام صادق (عليه السلام) فرمودند: «... نحنُ العَالِمُون (القَائِمُون) بِأمرِهِ وَ الدّاعُونَ إِلی سَبِيلِه، بنا عُرِفَ الله وَ بِنَا عُبِدَ الله، نحنُ الأدلّاءُ عَلَی الله و لَو لا نا ما عُبِدَ الله.»؛10 «ما دانايان (برپادارندگان) به امر خدا و دعوت کنندگان به راه او هستيم. به واسطهي ما خدا شناخته و پرستيده ميشود. ما راهنمايان به سوي خدا هستيم و اگر ما نبوديم خدا پرستيده نميشد.»پي نوشت ها:1. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 51، ص 160 .. علی اکبر مهدیپور، او خواهد آمد، صص 94 ـ 117 .. فصلنامهي انتظار، ش 13، مهدويّت و عدل الهی، ص 46 .. شيخ صدوق، كمال الدين و تمام النعمة، ج 2، ص343 .. اسراء (17)، 71 .. کلينی، اصول كافی، ج1، ص371 .. علامه مجلسی، بحار الانوار، ج 23، ص 93 .. ذاريات (51)، 56 .9. علل الشرايع، ج 1، ص 9 .. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 26، ص 260 .
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 403]