واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: از تصوير كاغذی تا تصوير ذهنی چندي قبل، برخي رسانههاي حامي دولت، سخنان يك سالخورده نه چندان تيزهوش را منتشر كردند كه در آن ادعا شده بود »دستور امام براي تاييد انتخابات تهران در مجلس سوم، متاثر از گزارشهاي غلط اطرافيان بوده است«. اين سخن نيز كاري جز پارهكردن تصوير ذهني جوانان از امام نبود كه كاركرد آن، قطعا هزاران برابر بيشتر از عقدهگشايي نسبت به تصوير كاغذي امام است. روزنامه آفتاب یزد در سرمقاله شماره امروز خود آورده است:هفته گذشته، سيماي جمهوري اسلامي ايران در اقدامي بيسابقه، فيلمي را پخش كرد كه حاوي اهانت به تصوير رهبر فقيد انقلاب بود. پس از پخش اين فيلم، كمتر كسي در ميان فعالان سياسي ايران وجود داشت كه »سكوت« پيشه سازد. نظر اجماعي همه اظهارنظركنندگان، محكوميت اين اقدام بود. اما به دليل دسترسي وسيع اصولگرايان به صدا و سيما و تريبونهاي حكومتي، صداي آنها بيش از رقباي اصلاحطلب در داخل كشور شنيده شد. همين دسترسي، گاه موجب سوءاستفادههايي گرديد تا بر صفحات دفتر تسويهحساب برخي مدعيان اصولگرايي با اصلاح طلبانِ فاقد تريبون، افزوده شود. البته ترديدي نيست كه اغلب محكوم كنندگان »اهانت به تصوير امام« تنها در صدد ابراز علاقه خويش به بنيانگذار جمهوري اسلامي و انعكاس نگراني خود از حرمتشكني نسبت به بزرگترين شخصيت انقلاب اسلامي بودند اما به هر حال برخي ابراز ارادتها و اظهار تاسفها، خالي از شائبه فرصتطلبي نبود. بعضي از افرادي كه در اين روزها نسبت به اين اهانت، فرياد كشيدند - و فرياد، حق آنان بود - همان كساني هستند كه وقتي در يك آزمون دولتي، به ساحت مقدس رسول اعظم (ص) اهانت شد نه تنها فريادي از آنها برنخاست بلكه فرياد زنندگان را نيز به سكوت دعوت و از پرداختن معترضان به اين موضوع، ابراز تعجبميكردند. پس بعضي اصلاحطلبان حق دارند ادعاي بيتابي عدهاي در اهانت به فرزند رسول اعظم (ص) را نپذيرند و به آن، با ديده ترديد بنگرند.در ميان معترضان امروز، كساني هستند كه وقتي مراجع تقليد، از اهانت به قرآن كريم در يك جلسه رسمي برآشفته شدند، نسبت به تذكر و هشدار علما بيتوجهي كردند و لذا، امروز باور اين كه اهانت به تصوير يك »خادم قرآن« تا اين حد عدهاي را برآشفته كرده باشد كمي سخت به نظر ميرسد. ترديدي وجود ندارد كه بسياري از اصولگرايان همچون رقباي اصلاح طلب خود از اين اهانت، غصهدار هستند اما باور بعضي سوگواريها بسيار سخت است زيرا در سالهاي اخير و قبل از اهانت به تصوير امام (ره) منشور اخلاقي، سياسي و حكومتي او بارها مورد اهانت قرار گرفت و برخي مدعيان اصولگرايي، حتي يك بار احساس غم نكردند. امام خميني كه اهانت مشكوك و توطئهآميز به تصوير او، همه نيروهاي انقلاب را نگران كرد بارها خطاب به سياسيون كشور هشدار داد كه »نميشود كسي براي خدا، آبروي يك مومن را ببرد« آيا در سالهاي اخير و به ويژه در هفتههاي منتهي به انتخابات و ماههاي پس از آن، هيچگاه اين توصيه امام توسط بعضي از مدعيان اصولگرايي زير پا گذاشته نشد؟ آيا اين كار كه نقض دستور اسلام هم ميباشد به اندازه توهين تاسف انگيز به تصوير امام، نگران كننده نبود؟بسياري از جوانان و نوجوانان اين كشور، دوران حيات امام را درك نكردهاند. اما به همت نيروهاي انقلابي، تصويري از آن رهبر فقيد در ذهن آيندهسازان كشور نقش بسته است. بر اساس اين تصوير، امام خميني شخصيتي هوشمند بود كه دوست و دشمن را به خوبي ميشناخت و بر اساس شناخت هوشمندانه، مسئوليتها را به افرادي واگذار ميكرد. اما مدتهاست كه كينهتوزينسبت به ميرحسين موسوي كساني را قانع كرده كه تصوير بنيانگذار نظام جمهوري اسلامي در اذهان جوانان را » پاره« كنند. كسي كه ميگويد » موسوي از ابتدا منافق بود « آيا جز پارهكردن تصوير امام - به عنوان يك سياستمدار هوشمند- در ذهن جوانان كار ديگري ميكند؟ آيا طرح اين ادعا و تكثير آن در تيراژ ميليوني توسط خبرگزاريها و رسانههاي دولتي، بدتر از پاره كردن »تصوير كاغذي امام (ره)« آن هم در گوشهاي مخفي از يك جمع محدود نيست؟ لابد مدعيان اصولگرايي سخنان رئيس مركز رسيدگي به امور مساجد- عضو كميسيون امنيت ملي مجلس- كه مجموع سبزهاي روز 16 آذر را 200 نفر اعلام كرد، شنيدهاند. آيا تحرك مشكوك چند نفر از اين جمع 200 نفره، به اندازه تبليغات گسترده حاميان دولت در تخريب چهره ذهني جوانان از امام ، باعث نگراني نيست؟نكته قابل تامل در تسويه حساب برخي حاميان دولت با موسوي، آن است كه ادعا ميكنند يك جوان مومن- كه قبل از چشيدن سرد و گرم روزگار و دنياي سياست، به شهادت رسيد- منافق بودن موسوي را تشخيص داده است. پس جوانان امروزي - اگر خداي نخواسته به پرگويي بعضي »تازه سياستمدارشدگان« اعتماد كنند- حق دارند به دنبال پاسخي براي اين پرسش باشند كه چرا رهبر فقيد انقلاب، حتي به اندازه يك جوان نتوانست موسوي را بشناسد و 8 سال در بالاترين سطح از او حمايت كرد؟چندي قبل، برخي رسانههاي حامي دولت، سخنان يك سالخورده نه چندان تيزهوش را منتشر كردند كه در آن ادعا شده بود »دستور امام براي تاييد انتخابات تهران در مجلس سوم، متاثر از گزارشهاي غلط اطرافيان بوده است«. اين سخن نيز كاري جز پارهكردن تصوير ذهني جوانان از امام نبود كه كاركرد آن، قطعا هزاران برابر بيشتر از عقدهگشايي نسبت به تصوير كاغذي امام است.چندي پيش يكي از روحانيون سالخورده، از دست رئيس دولت، نشان خدمت گرفت.اين روحاني سالخورده همان كسي است كه در سالهاي اخير بارها از انجمن حجتيه دفاع كرد و با جسارت كامل، يكي از مهمترين مباني مورد نظر امام در خصوص خطر بزرگ اين انجمن را زير پا گذاشته است. آيا جنگيدن علني با يك ديدگاه مبنايي امام، از اهانت به تصوير كاغذي امام - كه هنوز هم ابعاد آن آشكار نشده - كم اهميتتر است؟ اين روحاني كه اخيرا از او تقدير شد با پافشاري بر حمايت خود از انجمن حجتيه،خدمات اين انجمن را كم نظير ميداند و در توجيه تضاد موضع خود با د يدگاه امام، مدعي ميشود كه »به امام اطلاعات غلط ميدادند!« قطعا بسياري از جوانان، ضمن احترام به تـصـويـر و صـورت امام، آشنايي با سيرت او را نيز خواهان هستند. آنها موضعگيريهاي مكرر رهبر فقيد انقلاب در برابر انجمن حجتيه را شنيدهاند كه آن انجمن را به »مار خوشخط و خال« تشبيه كرده و خطر آن براي اسلام و انقلاب را از بالاترين خطرها دانسته است. همين جوانان اكنون ميشنوند كسي كه موضعگيري قاطع امام را ناشي از »اطلاعات غلط« ميداند از دست عاليترين مقام اجرايي كشور »مدال« دريافت كرده است. راستي اين جوانان، در خصوص ساير ديدگاههاي امام - كه قاطعيت برخي از آنها درحد موضعگيري ايشان عليه انجمن حجتيه نبوده - چه قضاوتي خواهند داشت و بر سرِ تصوير امام در ذهن اين جوانان، چه خواهد آمد؟ بـرخـي مـدعـيان اصولگرايي، در سالهاي گذشته از ساختارشكني اصلاحطلبان گلايه كردهاند و اكنون اهانت به تصوير امام را تداوم همان ساختار شكنيها ميدانند. همين گروه امروز تماشاگر ساختارشكنيهاي رسمي هستند كه حوزههاي مديريتي، عقيدتي و سياسي نظام را در برميگيرد. آيا دخالت صريح مقامات اجرايي در امور قضايي و صدور احكام قطعي همراه با اتهام افكني عليه رقبا و منتقدان خويش، جز شكستن يكي از مهمترين ساختارهاي نظام يعني تفكيك قوا، مفهومي دارد؟ آيا طرح اتهامات اثبات نشده عليه گروهي از روحانيون خوش سابقه، چيزي جز شكستن ساختارهاي تاكيد شده ديني است؟ كساني كه توصيههاي ديني و دستورات علني رهبري فعلي نظام در خصوص»عدم اهانت به ديگران« را زير پا ميگذارند آيا توقع دارند كسي نگراني آنها در خصوص ساختارشكني از طريق اهانت به تصوير امام را باور كند؟
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 300]