واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: دیر برگردی محکم چوبش رو می خوری
رهاورد نور(4)امروز در آستانه جزء چهارم یکی از تکان دهنده ترین آیات سوره آل عمران را تقدیمتان می کنیم.گرچه قرآن کتاب رحمت است اما بعضی وقتها رحمت در تذکر و یا حتی تنبیه جلوه گری می کند.کام جانتان با کلام الهی روشن باد! إِنَّ الَّذِینَ تَوَلَّوْاْ مِنكُمْ یَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ إِنَّمَا اسْتَزَلَّهُمُ الشَّیْطَانُ بِبَعْضِ مَا كَسَبُواْ وَلَقَدْ عَفَا اللّهُ عَنْهُمْ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ حَلِیمٌ همانا كسانى از شما كه روز برخورد دو گروه، به جنگ پشت كردند شیطان، آنها را بر اثر پارهاى گناهان كه مرتكب شده بودند منحرف ساخت و البته خدا از آنان در گذشت، چرا كه خدا آمرزندهى بردبار استدر هر ناكامى و احساس شكستى باید پیش از هر چیز از همه ژرفنگرانه و صادقانه به نیّتها و اندیشهها و گفتار و عملكرد خویش بیندیشیمگناه توبه نکرده سرچشمه گناه دیگر است این آیه كه باز ناظر به حوادث جنگ احد است حقیقت دیگرى را براى مسلمانان بازگو مى كند و آن اینكه : لغزشهائى كه بر اثر وسوسه هاى شیطانى به انسان دست مى دهد و او را به گناهانى مى كشاند نتیجه زمینه هاى نامناسب روحى است كه بر اثر گناهان پیشین در انسان فراهم شده و راه را براى گناهان دیگر هموار ساخته است و گرنه وسوسه هاى شیطانى در دلهاى پاك كه آثار گناهان سابق در آن نیست اثرى در آن نمى کند و به این ترتیب به آنها مى آموزد كه براى كسب پیروزى در آینده باید بكوشند نخست خود را تربیت كنند و دل را از گناه بشویند. ممكن است منظور از گناهى كه سابقا مرتكب شده اند همان گناه دنیاپرستى و جمع آورى غنائم و مخالفت فرمان پیامبر در بحبوحه جنگ بوده باشد و یا گناهان دیگرى كه قبل از حادثه احد مرتكب شده بودند و نیروى ایمان را در آنها تضعیف كرده بود
«انّ الّذین تولّوا منكم یوم التقى الجمعان انّما استزلّهم الشّیطان ببعض ماكسبوا»: روزى كه دو گروه توحیدگرا - به پیشوایى پیامبر و سپاه شرك - به سركردگى ابوسفیان - در میدان «اُحُد» با هم رویارو شدند، كسانى كه به میدان كارزار پشت كردند و از برابر شرك گرایان گریختند، جز این نبود كه به شومى پارهاى از گناهانى كه بدانها دست یازیده بودند، شیطان آنان را منحرف ساخت و یا خواست آنان را بلغزاند. دستهاى از مفسّران برآنند كه منظور از «ببعض ماكسبوا»، گناهانى است كه روى برتافتگان از جنگ، بدانها دست یازیده بودند یا پارهاى دیگر گفتهاند: مقصود، عشق به غنیمت و آز به دنیا و زندگى در آن است؛ به اعتقاد عدّهاى، این جمله آنان را بهدلیل سستىورزیدن در كارها و آنچه مایه تردید و ضعف آنان در انجام دادن وظیفه شد، نكوهش مىكند؛ و پارهاى نیز بر این اندیشهاند كه شیطان آنان را به سبب ترس از گناهانشان و كشتهشدن پیش از توبه و اداى حقوق دیگران، دستخوش لغزش ساخت. « و لقد عفااللّه عنهم انّاللّه غفورٌ حلیمٌ» و بیقین خداوند از آنان گذشت؛ چرا كه خدا آمرزنده و بردبار است در این جمله، خداى جهانآفرین، یكبار دیگر براى برانگیختن امید به آمرزش و بخشایش خود در آنان و ریشهكنساختن یأس و نومیدى از دلهایشان، و براى آنكه گمانشان به خدا نیكو شود، از عفو و بخشایش خود یاد مىكند. «بلخى» گفته است: در پیكار «اُحُد»، جز سیزده نفر با پیامبر نماندند كه پنج تن از مهاجران بودند و هشت تن از انصار. مهاجران عبارت بودند از: امیرمؤمنان، ابوبكر، طلحه، عبدالرّحمن ابن عوف، سعدبن ابىوقّاص. گفتنى است كه درمورد ثباتقدم همه اینان جز امیرمؤمنان اختلاف هست. از عمربن خطاب نقل كردهاند كه: « من بسان قوچ كوهى از دامنه كوه بالا مىرفتم و از میدان كارزار مىگریختم؛ عثمان نیز فرار كرد و پس از سه روز باز آمد». باید ایمان داشته باشیم كه هر عمل شایستهاى، سرچشمه كارهاى شایسته دیگر و هر گناه و لغزشى، ریشه و رویشگاه خار بىمقدار و رنج آور گناه و لغزش دیگرى استپرتوى از آیات انسانها و جامعهها دربرابر شكستها و عقبماندگیهایى كه گاه براثر غفلت یا لغزش یا درنتیجه تلاشنكردن و نداشتن كارآیى، دامنگیرشان مىشود، دو دستهاند: 1. بعضى بجاى اینكه هوشمندانه و صادقانه به عقب بازگردند و علل شكست و انحطاط خود و جامعه و تمدّنشان را بجویند و ریشه و منشاءِ آنها را دریابند و بسوزانند و براى همیشه درس عبرت گیرند و با شناخت راز شكست، همان را به پلّهاى براى پیروزى و موفّقیت آینده تبدیل سازند، زبونانه و بزدلانه به فریب وجدان و فطرت خود و دیگران روى مىآورند و مىكوشند با توجیه و تأویل و بهانهجویى، گناه بى كفایتى و خودخواهى یا غفلتشان را به این و آن، آشنا و بیگانه، یا دشمنان ساخته ذهن خویش نسبت دهند. در وجود اینان از شهامت و انصاف و حقجویى و حقپذیرى خبرى نیست؛ اینان هماره عقب خواهند ماند.
2. امّا برخى دیگر از انسانها و جریانهاى فكرى و دولتها و جامعهها، ژرفنگرانه و باشهامت و با روح حقجویى و انصاف ازپى ریشه و منشأ و علل واقعى ناكامى خویش مىروند؛ و نیك مىدانند كه اگر در پیكر یك انسان، زمینهاى براى ورود و رشد و تكثیر میكرب بیمارى نباشد و یا در جامعهاى بهسبب رفتار و كردار نادرست و خودكامگیها و حقكشیها، زمینهاى براى نفوذ نداهاى رنگارنگ این و آن نباشد، نه آن میكربهاى مرگبار مىتوانند در سازمان وجود انسان جاى گیرند و تباهى كنند و نه بیگانگان را راهى براى نفوذ در چنین جامعه و تمدّنى است. پس باید منشاءِ ترقّى و ریشه عقبماندگیها را پیش از هر چیز در خود جستجو كرد. در داستان درسآموز اُحُد و آیاتى كه تفسیر آنها گذشت، قرآن، ضمن بیان نكات بسیار دقیق و آموزنده، روى دو نكته بسیار حسّاس انگشت مىگذارد:1. در هر ناكامى و احساس شكستى باید پیش از هر چیز از همه ژرفنگرانه و صادقانه به نیّتها و اندیشهها و گفتار و عملكرد خویش بیندیشیم. 2. باید ایمان داشته باشیم كه هر عمل شایستهاى، سرچشمه كارهاى شایسته دیگر و هر گناه و لغزشى، ریشه و رویشگاه خار بىمقدار و رنج آور گناه و لغزش دیگرى است؛ چرا كه قرآن مىفرماید: آن كسانى كه در روز رویارویى دو سپاه توحید و شرك در اُحُد فرار كردند، جز این نبود كه شیطان آنان را بهسبب پارهاى از گناهانى كه پیشتر بدانها دست یازیده بودند، به لغزش افكند...پس بکوشیم از اعمال نا روای گذشته خود که بیاد داریم و یا آنکه فراموش کرده ایم توبه کنیم که این ماه ،ماه توبه و بخشش خداوندی است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 388]