واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: روستايي که در زمستان زندان يخي مردم است، روستايي که در تابستان، بچه ها طعم گس بازي هاي آفتاب سوز را در روستاي بدون کوچه تجربه مي کنند و مبلمان راحتي آنها سنگهاي برنده کوهستان و دره است. انگار همين دو سه ساله پيش بود که عکس پيرمرد روستاي سرآقاسيد بمب خبري شد آن هنگام که در انتخابات مجلس شوراي اسلامي تهران چند عکاس، عکس اين پيرمرد را به خود نسبت دادند و ثبت تصوير تنگدستي مردم سرآقاسيد افتخاري براي عکاسان تهراني شده بود. حالا اسم او مريم است،نوه همان پيرمرد، فرزند نهم خانواده، زندگي او زيستکوه بزرگي است، زندگي در آستان کوه ، زندگي در آستانه امامزاده، زندگي بر پشت بام همسايه يعني زيست بر ايوان خانه خويش و مريم با چشم هاي هميشه باراني اش به گردشگران اين روستاي شگرف، تنگناي زندگي بر آستان کوه را مي آموزد. روستاي شگرف سرآقاسيد در منتهي اليه جاده کوهرنگ به شيخ عليخان واقع شده است که همسايگي استان هاي اصفهان از سمت فريدن و لرستان را يدک مي کشد و در دامنه اي مشرف به کوه هفت تنان جا خوش کرده است. راستي ، هفت تنان کوه اسطوره اي است و منظرگاه دورادور آن چونان اسبي بر دو پاي بلند ايستاده که براي رسيدن به آن بايد از چلگرد به روستاي شيخ عليخان حرکت کرد، روستايي در آستانه تنگه حادثه آفرين عسل کشان که خدا نکند در روز برفي در آن کسي گير افتاده باشد. روزگاري اين مسير ايلوگ يا جاده ايلرو بوده که اينک رفته رفته جاده اي مالرو شده که گاهي خودروها از آن عبور مي کند و صداي زيستکوه تاريخي روستايي شگرف را در آن مي توان شنيد. روستاي سرآقاسيد روستاي تمام سادات است يعني از همين خانه اول تا انتهاي کوه نام همه افراد سيد است و سيد خفته بر آستانه امامزاده آن را نيز سيد عيسي از نوادگان امام موسي کاظم (ع) مي دانند که از جور خلفاي عباسي هنگام سفر به کاشان در اين منطقه به شهادت رسيده است. سرآقاسيد هم به همين خاطر نام روستا لقب گرفته که سيد عيسي امامزاده، پايين روستا دفن شده و درب تمام خانه هاي روستا به سمت امامزاده باز مي شود تا هر صبحگاه مردم روستاي سرآقاسيد عرض ادبي به پيشگاه امامزاده مدفون در آستانه روستا کنند. سرآقاسيد يعني، آنها بالاي سر سيد خانه دارند و سيد براي آنها بسيار قابل احترام است و خوبي خاک آنها به وجود همين سيد است و آنها هرچه دارند نذر امامزاده خويش مي کنند که اين در رگ و پوست شان ريشه دوانيده است. روستاييان زندگي ساده اي دارند، هر چه دارند با هم قسمت مي کنند،درست مثل پشت بام خانه هاشان که آن را حياط خلوت همسايه خويش کرده اند. مريم دختر نهم خانواده دادور است،شبيه همه بچه هاي سرآقاسيدي شعر مي خواند و لبخند مي زند و با همه گردشگران اين ديار، نيلوفرانه رفتار مي کند و صورت نيمه سوخته اش انگار روز شمار آفتاب تابان برتابيده بر اين روستاست که همه مريم هاي عکاس، دوست دارند چهره (پرتره) او را مدام عکاسي کنند. روستاي سر آقاسيد از روستاهاي دهستان موگويي از توابع شهرستان کوهرنگ در استان چهارمحال وبختياري است يعني روستاي هدف گردشگري و يکي از جذاب ترين روستاهاي فلات مرکزي ايران مي باشد. اين روستا با معماري زيباي سنتي و پلکاني يکي از روستاهاي ديدني غرب ايران است و که سبک معماري اين روستا خانه هاي خشتي و گلي انفضايي ساده و صميمي را به وجود اورده و اين معماري با وجود ابزارهاي مدرن هرگز انتزاعي نشده و اصالت خويش را حفظ کرده به گونه اي که سيد سادات روستا، قدمت آن را به هزاران سال پيش مي رساند چه اين که در شجره نامه امامزاده حداقل 600سال سابقه تاريخي روستا براي آنان اثبات شده است. معماري اين روستا به گونه اي است که حياط هر خانه پشت بام خانه زيرين بوده و خانه ها به صورت زنجير به هم متصل و پيوستگي ويژه اي بر آنها حاکم است و اين معماري در دره اي شبيه دره غلامعلي کوه چگاله است با اين تفاوت که اين دره نشيني در قسمتي هاي از روستا با شيب 68درجه اتفاق مي افتد. جمعيت اين روستا در فصل تابستان که ايل از قشلاق بازگشت مي کند شايد نزديک به دو هزار و 500 نفر بر سد و زمستان تعداد روستاييان به يک هزار نفر مي رسد و مردمان راه کوچ کوه را پيش مي گيرند. وجه تسميه اين روستا نيز به دليل وجود حريم امامزاده سيد عيسي است که مقبره آن در پايين روستا قرار دارد و چون روستا به شکل پلکاني مي باشد و ساختار معماري آن در بالاي امامزاده شکل گرفته از اين جهت نيز به آن سراقاسيد گفته اند. مردم روستا از ايل چهار لنگ و زبان آن ها لري بختياري و گونه اي از لري اليگودرزي لرستان مي باشد و فرهنگ حاکم بر روستا فرهنگ سنتي و بومي است اما زنان روستا بسان شيرزنان شريان اقتصادي و توليدي روستا را در دست دارند و هم پاي مردان روستاي تلاشي خستگي ناپذير دارند. روستاي سرآقاسيد يکي از روستاهايي است که لباس زنان و دختران آن به صورت محلي و به شکل بلند و کشيده تا قوزک پا ديده مي شود و رنگ سياه لباس آنان نيز به دليل احترام به صاحبان عزا در روستا مي باشد که اگر کسي در روستا دارفاني را وداع کرد زنان روستا با رنگ سياه به چله مي نشيند و با صاحب عزا همراهي مي کنند. گيسوان حلفه اي بافته شده زنان و دختران روستاي سراقاسيد نيز در نوع خود در ايران يکي از شگفتي ها مردمشناسي است چرا که نوع بافتن گسيوان آنها خواسته يا ناخواسته حافظه تاريخي دارد و نوع گيس باف آنان نيز برگرفته از گيس بافت هاي زنان شعرهاي حماسي ايران است. تابستان براي زنان و دختران اين روستا فصل کار است يعني فصل سختي،فصل طاقت فرساي کار تا هر آنچه دارند اندوخته کنند براي زمستان معروف موگويي، در آن هنگام که جاده هاي روستا به روي هر بني بشري بسته مي شود و امکان تردد در جاده ها رويايي دست نيافتني است. زنان و دختران با پاشنه هاي پر از ترک به کوه مي زنند و پشته اي گندم دور شده از داشت خويش را برداشت مي کنند و به روستا مي آوزند تا بخشکاند و آن را ذخيره زمستان خود کنند. در بخش غربي روستا چشمه خدر وجود داشته که اين بخش را در روزگاني دور بي آبه نام مي نهادند و هنگامي که سيد وارد آن روستا شده چشمه بي آبه پرآب شده و روان گشته ، البته روايتي ديگر نيز برآن استوار است که اين چشمه را به حضرت حضر نسبت داده اند. ما جماعت عکاس را که مي ديدند، شايد تنها خواسته زنان سرآقاسيد حضور مداوم يک پزشک در اين روستا بود که به درد دل آنها گوش فرا دهد و آنان را التيامي چند ببخشايد. کودکان روستا ابزار بازي شان تنها چند تکه چوب است يا اسباب بازي هايي که از شهر براي آنها آورده اند، اما نگاه شان با کودکان شهر هيچ تفاوتي ندارد. براي آنها مهم نيست که شبکه تلويزيوني استاني چه برنامه اي پخش مي کتد، چرا که آنها شبانگاه خسته خويش را بدون تلويزيون سپري مي کنند و در بام خانه هاي خويش گرداگرد هم مي نشينند و مي گويند و بر مي خيزند. بچه هاي روستا، شاهنامه خواني را فراموش کرده اند اصلا از شاهنامه خواني چندان خوش شان نمي آيد چرا که قصه جومونگ را تا آخر بلدند و اداي جومونگ را با تکه چوبي به خوبي در مي آورند. روستاي سراقاسيد روستايي تاريخي در چهارمحال وبختياري است و انگيزه اي براي گردشگري، آْن هم گردشگري اکوتوريسم، اما سهم درآمد آنها از اين اکوتوريسم هيچ اندر هيچ است. روستاي سرآقا سيد روستاي هارموني صداها و موتيف هاي معماري است اما غناي فرهنگي روستاي سرآقاسيد در مواجه با انگاره هاي فرهنگي تا کي دوام بياورد خدا مي داند. ايران اسلامي با گستردگي جغرافيايي داراي تنوع اقوام کهن است که فرهنگ غني پويا ايراني اسلامي بر بلنداي تاريخ داراي هويت و اصالت عميق است درست مانند روستاي سراقا سيد که نيازمند حمايت همه جانبه است. فضاي روستايي و عشايري ايران نه تنها بستر شکوفايي بخش مهمي از تمدن و فرهنگ گذشته ايران زمين است بلکه در شرايط تاريخي حافظ بي بديل سرزمين و جلو ه هاي گوناگون ميراث فرهنگي نيز بوده است. روستاهايي مانند سراقاسيد نيازمند توجه جدي فرهنگي و اقتصادي است چرا که اين روستاها علاوه بر بروز استعدادهاي گردشگري در حفظ اصالت ها سهم عظيمي براي آيندگان خواهند داشت. به گزارش ايرنا،روستاي سرآقا سيد با بيش ار دو هزار نفر جمعيت در 170کيلومتري مرکز چهارمحال وبختياري در شهرستان کوهرنگ و دهستان موگويي واقع شده و يکي از بي نظيرترين روستاهاي کوهستاني ايران است.گزارشگر اعزامي محمود رييسي 7359/671
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 426]