واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: هر سنگي پرنده است اگر... نگاهي به مجموعه شعر قابيل توبه ميكند
«قابيل توبه ميكند» نخستين دفتر شعر ابراهيم اكبري ديزگاه است. مجموعه شعري كه در مدّت كوتاهي كه از انتشارش ميگذرد به موفقيتهاي قابل توجهي دست يافته و توانسته است يكي از برگزيدگان بخش مسابقة سومين جشنوارة شعر فجر و نيز جشنوارة هنر آسماني (جشنوارة ويژة هنرمندان حوزههاي عليمه) باشد. شعرهاي اين مجموعه زباني ساده و عاري از پيچيدگي دارد. علاوه بر اين در آنها خبري از تكنيكهاي پيچيدة روايي و ساختاري نيست. بيشتر شعرهاي اين مجموعه نيز در فضاهايي ملموس و آشنا اتفاق ميافتد. همة اينها «قابيل توبه ميكند» را به مجموعه شعري آسان و خوش خوان تبديل كرده است كه مخاطب به راحتي ميتواند با آن ارتباط برقرار كند. مردي كه / كوير را شخم ميزند / بذر نميپاشد / خود را ميكارد / صد هزار سال بعد / گنجشكي نشسته روي بيلي / كنار گلي / ميخواند: كوير را شخم بزنيدشايد... (صفحة36)من زادة كوهم / شير خوردهام از سينههاي سنگياش / همه ميدانند / من فرزند كوهم / پاي در زنجيردر اين ميدان / هر روز دود ميخورم از لولة ماشينها (صفحة 17) تنوع موضوعات و فضاها از ديگر نكات قابل توجه اين مجموعه است. به رغم اينكه اين مجموعه نخستين دفتر سرودههاي اكبري ديزگاه است اما او سعي كرده است كه فضاهاي گوناگون را در آن تجربه كند؛ از شعرهاي طبيعتگرايانه گرفته تا شعرهاي مذهبي و شعر جنگ و... . جالب اينجاست كه اين تنوع فضاها به كيفيت شعرها لطمهاي نزده است و شاعر توانسته در فضاهاي مختلف نمونههاي قابل قبولي به دست دهد. مثلاً جداي از دو نمونة بالا كه به تقابل انسان و طبيعت ميپردازد و از كارهاي خوب مجموعه است در شعرهاي مربوط به جنگ اين مجموعه هم چند كار قابل توجه ديده مي شود:
يك هفته بعد از جنگ: تق تق تق / مادر! / صداي در / در باز ميشود / مردي بيسر (صفحة 42) خرمشهر آزاد شد / كودك / روزنامه را ورق ميزند / مادر / دوباره ميخواندخرمشهر...كودك ميافتد / خون از پيشانياش جاري ميشود / مادر ميگريد / شايد گلولهاي از تيتر خارج شده است (صفحة60)فقط كاش شعرهاي مرتبط با هم پشت سر هم ميآمد و هر كدام از آنها در دستههاي جداگانه از يكديگر تفكيك ميشد. با اين همه، اين مجموعه داراي ضعفهايي است كه نميتوان به راحتي از آن چشم پوشيد. سادگي مورد بحث در همة موارد منجر به خلق شعر نشده است؛ بلكه در بسياري از شعرها يا با تصاويري ساده مواجهيم كه هيچ كشف يا اتفاق خاصي در آن به چشم نميخورد يا صرفاً با نثري ساده و خام مواجهيم كه هيچ تلاشي براي تبديل شدن به شعر روي آن انجام نشده است. مثلاً: مجسمة شاه: او را از ميدان شهر كندند / و كشان كشان بردند / بچهها بر سرش / تخم مرغ زدند / سنگ زدند / مردان ناسزا گفتند / زني با نوك عصايش به چشمهايش ميكوبيد / و ميگفت:ذليلمرده هميشه چشم دوخته بود / به پنجرة ما (صفحة13)گنجشكي در مسجد: وقتي كه قامت بستيم / و گفتيم الله اكبر! / او شروع كرد به خواندن / وقتي به ركوع رفتيم / پر زد و رفت نشست روي منبر / و ادامه داد / ما سلام كرديم / و دست داديماو همچنان... (صفحة 15)
تعداد قابل توجهي از شعرهاي اين مجموعه نزديكيهايي به هايكو و شعرهاي طبيعتگرايانه دارد. جداي از آنها چند شعر هم هست در فرم ظاهرياش هم آشكارا به تقليد از هايكوهاي ژاپني نوشته شده است. در اين دسته شعرها هم يكي دو نمونة قابل قبول ميتوان يافت مثل: بارش برف / باد تند زمستان / كلاغي پاشكسته صفحة (56) اما اين شعرها هم در ساير نمونهها در حد طرح و ايده باقي مانده است و نه تنها به شعر تبديل نشده است، بلكه حاصل كار تصويرهايي طنزآميز و پيش پا افتاده از كار درآمده است. پروانهاي / در ترمينال / روي آينة اتوبوس (صفحة55)آب ميشود / در مقابل مسجد / آدمبرفي (صفحة58)پروانهاي / روي سجاده / الله اكبر (صفحة59) اما به نظر من اصليترين مشكل اين مجموعه مشكلات ويرايشي آن است. به راحتي ميشد معادلها و جايگزينهاي بهتري براي خيلي از واژههاي موجود يافت. نحو جملات كمي خشك و تصنعي است و جاي خالي حروف ربط و اضافه در آن كاملاً محسوس است. در عين حال بعضي فعلها به راحتي ميتواند به قرينة لفظي يا معنوي حذف شود. شاعر در بسياري از شعرها آشكارا خلاف نحو و موسيقي طبيعي كلام عمل كرده است. در حاليكه ميتوانست با كمي ويرايش و تغيير در جملات به نحوي بهتر و دلنشينتر دست يابد. از اين منظر به نمونههاي زير توجه كنيد: پرت ميكنم سنگي / پرنده ميشود / مينشيند روي گل / پرت ميكنم / سنگي / تير ميشود / تقسيم ميكند به دو قسمت مساوي / پرنده ـ گل / روي سنگ مينويسم / ميگذارم/ روي قبرِ گل«هر سنگي پرنده است اگر...» (صفحة22) روي تكقبر / نيم متر برف / فاتحه معالصلوات (صفحة 57)
به نظر شما تقدّم فعل در ابتداي جملات در دو شعر نخست بر اساس ضرورتي شاعرانه انجام گرفته است يا صرفاً از روي نوعي عادت و تقليد؟ آيا شاعر نميتوانست با اندكي تأمل فعل بهتري را جايگزين پرت ميكنم كند؟ يا مثلاً نميشد به جاي عبارتهاي زمخت تكقبر يا نيممتر برف به جايگزينهاي بهتري فكر كرد و تصويرهاي شاعرانهتري به دست داد؟ يا ... با اين همه، قابيل توبه ميكند به عنوان نخستين تجربة شاعر جوان ابراهيم اكبري ديزگاه در قياس با مجموعههاي منتشر شدة ديگر شاعران جوان مجموعهاي نسبتاً قابل قبول است. اميد است كه شاعر مجموعههاي بعدياش را با دقت و وسواس بيشتر و ِاعمال ويرايشي سختگيرانهتر به دست چاپ بسپارد. مرتضي کاردرتنظيم براي تبيان : زهره سميعي
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 508]