محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1827685831
بازخورد سخنراني امام سجاد(عليهالسلام) در مسجد شام
واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: بازخورد سخنراني امام سجاد(عليهالسلام) در مسجد شام
حضرت على بن الحسين(عليهماالسلام از يزيد درخواست نمود كه در روز جمعه به او اجازده دهد در مسجد خطبه بخواند، يزيد اجازه داد. چون روز جمعه فرا رسيد يزيد يكى از خطباى مزدور خود را به منبر فرستاد و دستور داد هر چه ميتواند به على و حسين(عليهماالسلام) اهانت نمايد و در ستايش شيخين و يزيد سخن گويد، و آن خطيب چنين كرد. امام سجاد(عليهالسلام) از يزيد خواست تا به وعده خود وفا نموده و به او اجازه دهد تا خطبه بخواند، يزيد از وعدهاى كه به امام داده بود پشيمان شد و قبول نكرد. معاويه پسر يزيد به پدرش گفت: خطبه اين مرد چه تأثيرى دارد؟ بگذار تا هر چه مىخواهد، بگويد. يزيد گفت: شما قابليتهاى اين خاندان را نمىدانيد، آنان علم و فصاحت را از هم به ارث مىبرند، از آن مىترسم كه خطبه او در شهر فتنه برانگيزد و وبال آن گريبانگير ما گردد.(1) به همين جهت يزيد از قبول اين پيشنهاد سر باز زد و مردم از يزيد مصرانه خواستند تا امام سجاد (عليهالسلام) نيز به منبر رود.يزيد گفت: اگر او به منبر رود، فرود نخواهد آمد مگر اين كه من و خاندان ابوسفيان را رسوا كرده باشد! به يزيد گفته شد: اين نوجوان چه تواند كرد؟ معاويه پسر يزيد به پدرش گفت: خطبه اين مرد چه تأثيرى دارد؟ بگذار تا هر چه مىخواهد، بگويد. يزيد گفت: شما قابليتهاى اين خاندان را نمىدانيد، آنان علم و فصاحت را از هم به ارث مىبرند، از آن مىترسم كه خطبه او در شهر فتنه برانگيزد و وبال آن گريبانگير ما گردد.يزيد گفت: او از خاندانى است كه در كودكى كامشان را با علم برداشتهاند.بالاخره در اثر پافشارى شاميان، يزيد موافقت كرد كه امام به منبر رود. آنگاه حضرت سجاد(عليهالسلام) به منبر رفته و پس از حمد و ثناى الهى خطبهاى ايراد كرد كه همه مردم گريستند و بيقرار شدند. امام فرمود: اى مردم! خداوند به ما شش خصلت عطا فرموده و ما را به هفت ويژگى بر ديگران فصيلت بخشيده است؛ به ما علم، بردبارى، سخاوت، فصاحت، شجاعت و محبت در قلوب مؤمنين؛ ارزانى داشت و ما را بر ديگران برترى داد به اين كه پيامبر بزرگ اسلام، صديق(اميرالمؤمنين على عليهالسلام)، جعفر طيار، شير خدا و شير رسول خدا(صلى الله عليه و آله و سلم) (حمزه)، و امام حسن و امام حسين (عليهماالسلام دو فرزند برزگوار رسول اكرم(صلى الله عليه و آله) را از ما قرار داد.(2) (با اين معرفى كوتاه) هر كس مرا شناخت كه شناخت، و براى آنان كه مرا نشناختند با معرفى پدران و خاندانم خود را به آنان مىشناسانم. يزيد گفت: اگر او به منبر رود، فرود نخواهد آمد مگر اين كه من و خاندان ابوسفيان را رسوا كرده باشد! به يزيد گفته شد: اين نوجوان چه تواند كرد؟ يزيد گفت: او از خاندانى است كه در كودكى كامشان را با علم برداشتهاند.اى مردم! من فرزند مكه و منايم، من فرزند زمزم و صفايم، من فرزند كسى هستم كه حجرالاسود را با رداى خود حمل و در جاى خود نصب فرمود، من فرزند بهترين طواف و سعى كنندگانم، من فرزند بهترين حج كنندگان و تلبيهگويان هستم، من فرزند آنم كه بر براق سوار شد، من فرزند پيامبرى هستم كه در يك شب از مسجدالحرام به مسجد الاقصى سير كرد، من فرزند آنم كه جبرئيل او را سدرة المنتهى برد و به مقام قرب ربوبى و نزديكترين جايگاه مقام بارى تعالى رسيد، من فرزند آنم كه با ملائكه آسمان نماز گزارد، من فرزند آن پيامبرم كه پروردگار بزرگ به او وحى، من فرزند محمد مصطفى و على مرتضايم، من فرزند كسى هستم كه بينى گردنكشان را به خاك ماليد تا به كلمه توحيد اقرار كردند. من پسر آن كسى هستم كه كنار پيامبر با دو شمشير و با دو نيزه مىرزميد، و دو بار هجرت و دوبار بيعت كرد، و در بدر و حنين با كافران جنگيد، و به اندازه چشم بر هم زدنى به خدا كفر نورزيد، من فرزند صلح مؤمنان و وارث انبيا و از بين برنده مشركان و امير مسلمانان و فروغ جهادگران و زينت عبادت كنندگان و افتخار گريه كنندگانم، من فرزند بردبارترين بردباران و افضل نمازگزاران از اهل بيت پيامبر هستم، من پسر آنم كه جبرئيل او را تأييد و ميكائيل او را يارى كرد، و من فرزند آنم كه از حرم مسلمانان حمايت فرمود و با مارقين و ناكثين و قاسطين جنگيد و با دشمنانش مبارزه كرد، من فرزند بهترين فرد قريشم، من پسر اولين كسى از مؤمنين هستم كه دعوت خدا و پيامبر را پذيرفت، من پسر اول سبقت گيرندهاى در ايمان و شكننده كمر متجاوزان و از ميان برنده مشركانم، من فرزند آنم كه به مثابه تيرى از تيرهاى خدا براى منافقان و زبان حكمت عباد خداوند و يارى كننده دين خدا و ولى امر او، و بوستان حكمت خدا و حامل علم الهى بود. او جوانمرد، سخاوتمند، نيكو چهره، جامع خيرها، سيد، بزرگوار، ابطحى، راضى به خواست خدا، پيشگام در مشكلات، شكيبا، دائما روزهدار، پاكيزه از هر آلودگى و بسيار نمازگزار بود. او رشته اصلاب دشمنان خود را از هم گسيخت و شيرازه احزاب كفر را از هم پاشيد. او داراى قلبى ثابت و قوى و ارادهاى محكم و استوار و عزمى راسخ بود و همانند شيرى شجاع كه وقتى نيزهها در جنگ به هم در مىآميخت آنها را همانند آسياب خرد و نرم و بسان باد آنها را پراكنده مىساخت. هنگامى كه موذن گفت: اشهد ان محمدا رسول الله، امام به جانب يزيد روى كرد و فرمود: اين محمد كه نامش برده شد، آيا جد من است و يا جد تو ؟! اگر ادعا كنى كه جد توست دروغ گفتى و كافر شدى، و اگر جد من است چرا خاندان او را كشتى و آنان را از دم شمشير گذراندى؟! او شير حجاز و آقا و بزرگ عراق است كه مكى و مدنى و خيفى و عقبى و بدرى و احدى و شجرى و مهاجرى(3) است، كه در همه اين صحنهها حضور داشت. او سيد عرب است و شير ميدان نبرد و وارث دو مشعر(4)، و پدر دو فرزند: حسن و حسين. آرى او، همان او (كه اين صفات و ويژگيهاى ارزنده مختص اوست) جدم على بن ابى طالب است. آنگاه گفت: من فرزند فاطمه زهرا بانوى بانوان جهانم. و آنقدر به اين حماسه مفاخرهآميز ادامه داد كه شيون مردم به گريه بلند شد! يزيد بيمناك شد و براى آن كه مبادا انقلابى صورت پذيرد به مؤذن دستور داد تا اذان گويد تا بلكه امام سجاد(عليهالسلام) را به اين نيرنگ ساكت كند!!
مؤذن برخاست و اذان را آغاز كرد، همين كه گفت: الله اكبر، امام سجاد(عليهالسلام) فرمود: چيزى بزرگتر ار خداوند وجود ندارد. و چون گفت: اشهد ان لا اله الا الله، امام فرمود: موى و پوست و گوشت و خونم به يكتائى خدا گواهى مىدهد. و هنگامى كه گفت: اشهد ان محمدا رسول الله، امام به جانب يزيد روى كرد و فرمود: اين محمد كه نامش برده شد، آيا جد من است و يا جد تو ؟! اگر ادعا كنى كه جد توست دروغ گفتى و كافر شدى، و اگر جد من است چرا خاندان او را كشتى و آنان را از دم شمشير گذراندى؟! سپس مؤذن بقيه اذان را گفت و يزيد پيش آمد و نمار ظهر را گزارد.(5) در نقل ديگرى آمده است كه چون مؤذن گفت: اشهد ان محمدا رسول الله، امام سجاد(عليهالسلام) عمامه خويش از سر برداشت و به مؤذن گفت: تو را به حق اين محمد، لحظهاى درنگ كن، آنگاه روى به يزيد كرد و گفت: اى يزيد! اين پيغمبر، جد من است و يا جد تو؟ اگر گويي جد من است، همه مىدانند كه دروغ مىگويى، و اگر جد من است پس چرا فرزندش را از روى ستم كشتى و مال او را تاراج كردى و اهل بيت او را به اسارت گرفتى؟ امام اين جملات را فرمود و گريبان چاك زد و گريست و گفت: به خدا سوگند اگر در جهان كسى باشد كه جدش رسول خداست، آن منم، پس چرا اين مرد، پدرم را كشت و ما را مانند روميان اسير كرد؟! آنگاه فرمود: اى يزيد! اين جنايت را مرتكب شدى و باز مىگويى: محمد رسول خداست؟! و رو به قبله مىايستى؟! واى بر تو! در روز قيامت جد و پدر من در آن روز دشمن تو هستند. پس يزيد فرياد زد كه مؤذن اقامه بگويد! در ميان مردم هياهويى برخاست، بعضى نماز گزاردند و گروهى نماز خوانده پراكنده شدند.(6) و در نقل ديگري آمده است كه امام سجاد(عليهالسلام) فرمود: من فرزند حسين شهيد كربلايم، من فرزند على مرتضى و فرزند محمد مصطفى و پسر فاطمه زهرايم، و فرزند خديجه كبرايم، من فرزند سدرة المنتهى و شجره طوبايم، من فرزند آنم كه در خون آغشته شد، و پسر آنم كه پريان در ماتم او گريستند، و من فرزند آنم كه پرندگان در ماتم او شيون كردند. (7)يهودى گفت: سبحان الله!! اين فرزند دختر پيامبر است كه او را كشتهايد؟! شما چه جانشين بدى براى فرزندان رسول خدا بوديد؟! به خدا سوگند كه اگر پيامبر ما موسى بن عمران در ميان ما فرزندى مىگذاشت، ما گمان مىكرديم كه او را تا سر حد پرستش بايد احترام كنيم، و شما ديروز پيامبرتان از دنيا رفت و امروز بر فرزند او شوريده و او را از دم شمشير خود گذرانديد؟! واى بر شما امت!! بارتاب خطبه امام سجاد(عليه السلام) هنگامى كه امام سجاد(عليهالسلام) آن خطبه رسا را ايراد فرمود، مردم حاضر در مسجد را سخت تحت تأثير قرار داد و انگيزه بيدارى را در آنان برانگيخت و به آنان جرأت و جسارت بخشيد، يكى از علماى بزرگ يهود كه در مجلس يزيد حضور داشت از يزيد پرسيد: اين نوجوان كيست؟! يزيد گفت: على بن الحسين است. سؤال كرد: حسين كيست؟ يزيد گفت: فرزند على بن ابى طالب است. باز پرسيد: مادر او كيست؟ يزيد گفت: دختر محمد. يهودى گفت: سبحان الله!! اين فرزند دختر پيامبر است كه او را كشتهايد؟! شما چه جانشين بدى براى فرزندان رسول خدا بوديد؟! به خدا سوگند كه اگر پيامبر ما موسى بن عمران در ميان ما فرزندى مىگذاشت، ما گمان مىكرديم كه او را تا سر حد پرستش بايد احترام كنيم، و شما ديروز پيامبرتان از دنيا رفت و امروز بر فرزند او شوريده و او را از دم شمشير خود گذرانديد؟! واى بر شما امت!! يزيد در خشم شد و فرمان داد تا او را بزنند، آن عالم بزرگ يهودى بپا خاست در حالى كه مىگفت: اگر مىخواهيد مرا بكشيد، باكى ندارم! من در تورات يافتهام كسى كه فرزند پيامبر را مىكشد او هميشه ملعون خواهد بود و جايگاه او در آتش جهنم است. (8) سپس يزيد دستور داد تا سر مقدس امام حسين(عليهالسلام) را بر سر در كاخ خود بياويزند. عكس العمل زن يزيدهند - دختر عبدالله بن عامر - همسر يزيد، وقتي شنيد كه يزيد سر امام حسين(عليهالسلام) را بر سر در خانهاش آويخته است، پردهاى را كه يزيد را از حرمسراى او جدا مىكرد، پاره كرد و بدون روسرى به سوى يزيد دويد، در آن هنگام يزيد در مجلس عمومى نشسته بود، هند به يزيد گفت: اى يزيد! سر فرزند فاطمه دختر رسول خدا بايد بر سر در خانه من آويخته شود؟! يزيد از جاى خود برخاست و او را پوشاند و گفت: آرى براى حسين ناله كن! و بر فرزند دختر پيامبر اشك بريز! كه همه قريش بر او گريه مىكنند! عبيدالله بن زياد در كشتن او شتاب كرد كه خدا او را بكشد!(9) اينگونه امور باعث گرديد كه يزيد از آن غرور و شادى كه در آغاز كار داشت و بر لبان امام حسين چوب مىزد و شعر مىخواند دست بردارد و با نسبت دادن قتل امام حسين(عليهالسلام) به عبيدالله بن زياد خود را تبرئه كند! در كتاب تذكره سبط ابن جوزى و هم در كامل ابن اثير نقل شده است كه: وقتي سر امام را به شام آوردند، نخست يزيد شاد شد و از كار ابن زياد اظهار خشنودى نمود و براى ابن زياد جوايز و هدايايى فرستاد، اندكى كه از ماجرا گذشت، نفرت و خشم مردم را از اين عمل زشت احساس كرد و ديد كه مردم به او دشنام مىدهند، از كرده و گفته خود پشيمان شد و مىگفت: خداوند پسر مرجانه را لعنت كند كه كار را آنچنان بر حسين سخت گرفت كه راه مرگ را آسانتر شمرد و شهيد گرديد! و مىگفت: مگر در ميان من و ابن زياد چه بود كه مرا چنين مورد خشم مردم قرار داد و تخم دشمنى مرا در دل نيكوكار و بزهكار كاشت؟!(10) سيوطى مىگويد: «فسر بقتلهم اولا ثم ندم لما مقته المسلمون على ذلك وابغضه الناس و حق لهم ان يبغضوه!»(11) البته اين امر در تاريخ بيسابقه نيست كه اميران و فرمانروايان و پادشاهان چون عملى انجام مىدادند كه مردم را به خشم مىآرود، تلاش مىكردند كه براى تثبيت اقتدار خود انجام آن عمل را به ديگران نسبت داده و خود را تبرئه كنند! و در همين راستا يزيد پس از خطبه حضرت زينب(عليهاالسلام) و خطبه على بن الحسين(عليهماالسلام) و اعتراض ابوبرزه اسلمى و همسر خود هند دختر عبدالله بن عامر و ديگران، به ناگهان مشى سياسى خود را تغيير داد و قتل امام حسين(عليهالسلام) را به عبيدالله بن زياد نسبت داد! و مىگفت: «لعن الله ابن مرجانة!»(12) گفتگوي منهال بن عمرو و امام سجاد عليه السلامامام سجاد(عليهالسلام) روزى در بازار شام با منهال بن عمرو ملاقات كرد. منهال به خدمت امام آمد و سؤال كرد: «كيف امسيت يابن رسول الله؟!»؛ «اى پسر رسول خدا! شب را چگونه سپرى كردى ؟!»، امام سجاد(عليهالسلام) فرمود: در اين امت، ما همانند بنى اسرائيل گرفتار فرعونيانيم! مردان را كشتند! و زنان را بيوه كردند! اى منهال! عرب بر عجم مىبالد كه محمد مصطفى از ماست! و قبيله قريش بر ديگر قبايل مباهات مىكند كه رسول خدا قريشى است! و اينك ما فرزندان اوئيم كه حق ما غصب گرديده و خون ما به ناحق ريخته شده! و ما را از خانمان خود آواره كردهاند! فانالله و انا اليه راجعون از اين مصيبت كه بر ما گذشت .(13) حرث بن كعب نيز از فاطمه دختر امام حسين(عليهالسلام نقل كرده كه مىگفت: يزيد ما را در مكانى جاى داد كه آفتاب بطور مستقيم به ما مىتابيد؛ به حدى كه پوست بدن ما سوخته و ريخته مىشد.(14) پينوشتها:1- نفس المهموم، شيخ عباس قمي، 450.2- در اين خطبه آمده كه هفت عامل برترى به اهل بيت داده شده، ولى شش خصلت بيشتر ذكر نگرديده است. در نقل كامل بهائى آمده است كه خصلت هفتم: «و المهدى الذى يقتل الدجال»؛ «و مهدى كه دجال را مىكشد، از ماست.» (نفس المهموم، 450).3- از شجره رسالت و در بيعت شجره شركت كرد، و از مكه به مدينه هجرت نمود.4- ممكن است مراد از دو مشعر، دو بهشت باشد زيرا مشعر به موضعى گفته مىشود كه داراى درخت زيادى باشد، بنابراين مراد «وارث دو بهشت است»، و در آيه مباركه آمده است (و لمن خاف مقام ريه جنتان)؛ و ممكن است مراد از مشعر، مزدلفه باشد و آن جايى است كه حاجيان شب دهم تا طلوع آفتاب روز دهم ذيحجه در آنجا وقوف مىكنند و اين موقف از جمله مكانهاى حرم است، و در اين صورت مراد از دو مشعر، مزدلفه و عرفات باشد.5- بحار الانوار، ج 45، ص137/ الاحتجاج، ج 2، ص132 به اختصار نقل كرده است.6- نفس المهوم، 451.7- نفس المهموم، 451.8- حياة الامام الحسين، ج 3، ص395.9- ابن زياد پس از واقعه عاشورا به شام آمد و يزيد به او مال فراوانى بخشيد! و در نزد خود نشانيد و او را به حرمسراى خود برده و شراب خوردند و در حال مستى مىگفت:اسقنى شربة تروى مشاشى ثم مل فاسق مثلها ابن زياد صاحب السر و الامانة عندى و لتسديد مغنمى و جهادى قاتل الخارجى اعنى حسينا و مبيد الاعداء و لاضداد. طبرى مىگويد: «فسر بقتلهم اولا و حسنت بذلك منزلة عبيدالله عنده ثم لم يلبث الا قليلا حتى ندم على قتل الحسين»، تا آنجا كه مىگويد يزيد گفت: «لعن الله ابن مرجانة! فبتغضنى الى المسلمين و زرع لى فى قلوبهم العداوة فبغضنى البرو الفاجر بما استعظم الناس من قتلى حسينا!»، از اين نقل واضح است كه تزلزل موقعيت اجتماعى و خشم مردم نسبت به او، يزيد را وادار به تغيير روش كرد. (تاريخ طبرى، ج 5، ص255)/ بحارالانوار، ج 45، ص 142.10- قمقام زخار، ص 577.11- تاريخ الخلفاء، ص 208.12- تاريخ طبرى، ج 5، ص255.13- لهوف، سيد بن طاووس، ص 81، ولى در الاحتجاج، ج 2، ص 134 همين قضيه را از مكحول كه از اصحاب پيامبر مىباشد نقل كرده است.14- امالى شيخ صدوق، مجلس 31، حديث 4.برگرفته از لهوف، سيد بن طاووس/ نفس المهوم شيخ عباس قمي/ قصه كربلا، على نظرىمنفرد. سايت تبيان مهري هدهدي
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 247]
صفحات پیشنهادی
بزرگ ترین سنــگ کلیــه به اندازه نـارگیــل
بزرگ ترین سنــگ کلیــه به اندازه نـارگیــل-بزرگ ترین سنــگ کلیــه به اندازه نـارگیــلجراحان بیمارستانی در مجارستان با عکسبرداری توسط اشعه ی ایکس از کلیه ی ...
بزرگ ترین سنــگ کلیــه به اندازه نـارگیــل-بزرگ ترین سنــگ کلیــه به اندازه نـارگیــلجراحان بیمارستانی در مجارستان با عکسبرداری توسط اشعه ی ایکس از کلیه ی ...
عجیب ترین سنگ کلیه دنیا به اندازه یک نارگیل + عکس
عجیب ترین سنگ کلیه دنیا به اندازه یک نارگیل + عکس-جراحان در بیمارستانی در مجارستان از دیدن یک سنگ کلیه به اندازه یک نارگیل- به وزن بیش از ۱۱۰۰ گرم ... یا رژیم غذایی مخصوص به آنان میدهند و سنگهای بزرگ تر را نیز با جراحی خارج میکنند ...
عجیب ترین سنگ کلیه دنیا به اندازه یک نارگیل + عکس-جراحان در بیمارستانی در مجارستان از دیدن یک سنگ کلیه به اندازه یک نارگیل- به وزن بیش از ۱۱۰۰ گرم ... یا رژیم غذایی مخصوص به آنان میدهند و سنگهای بزرگ تر را نیز با جراحی خارج میکنند ...
سنگ كلیه چیست ؟
بزرگ ترین سنــگ کلیــه به اندازه نـارگیــل-بزرگ ترین سنــگ کلیــه به اندازه ... میكند نوشابههای گازدار، یكی از مهمترین عوامل تولید سنگ كلیه سنگ كلیه چیست؟
بزرگ ترین سنــگ کلیــه به اندازه نـارگیــل-بزرگ ترین سنــگ کلیــه به اندازه ... میكند نوشابههای گازدار، یكی از مهمترین عوامل تولید سنگ كلیه سنگ كلیه چیست؟
سنگ بزرگ
بزرگ ترین سنــگ کلیــه به اندازه نـارگیــل-بزرگ ترین سنــگ کلیــه به اندازه نـارگیــلجراحان بیمارستانی در مجارستان با عکسبرداری توسط اشعه ی ایکس از کلیه ی ...
بزرگ ترین سنــگ کلیــه به اندازه نـارگیــل-بزرگ ترین سنــگ کلیــه به اندازه نـارگیــلجراحان بیمارستانی در مجارستان با عکسبرداری توسط اشعه ی ایکس از کلیه ی ...
یكی از مهمترین عوامل تولید سنگ كلیه
بزرگ ترین سنــگ کلیــه به اندازه نـارگیــل-بزرگ ترین سنــگ کلیــه به اندازه ... میكند نوشابههای گازدار، یكی از مهمترین عوامل تولید سنگ كلیه سنگ كلیه چیست؟
بزرگ ترین سنــگ کلیــه به اندازه نـارگیــل-بزرگ ترین سنــگ کلیــه به اندازه ... میكند نوشابههای گازدار، یكی از مهمترین عوامل تولید سنگ كلیه سنگ كلیه چیست؟
از بین بردن سنگ کلیه به وسیله ی ورزش!!
شاید باورتان نشود ولی تلویزیون چندی پیش بزرگترین سنگ گله جهان به اندازه تقریبا یک نارگیل ! را نشان داد. این سنگ کلیه بزرگ سالها در حال تشکیل شدن بوده ...
شاید باورتان نشود ولی تلویزیون چندی پیش بزرگترین سنگ گله جهان به اندازه تقریبا یک نارگیل ! را نشان داد. این سنگ کلیه بزرگ سالها در حال تشکیل شدن بوده ...
تولد چاقترین دوقلوهای جهان + عكس
بزرگ ترین سنــگ کلیــه به اندازه نـارگیــل تصویر پایین، عکس این سنگ کلیه را نشان می دهد که توسط اشعه ایکس گرفته شده است. ... مطالبی جالب و خواندنی:دومین ...
بزرگ ترین سنــگ کلیــه به اندازه نـارگیــل تصویر پایین، عکس این سنگ کلیه را نشان می دهد که توسط اشعه ایکس گرفته شده است. ... مطالبی جالب و خواندنی:دومین ...
عکس :تومور 15 کیلویی در صورت یک مرد
بزرگ ترین سنــگ کلیــه به اندازه نـارگیــل تصویر پایین، عکس این سنگ کلیه را نشان می دهد که توسط اشعه ایکس گرفته شده است. ... سه روز باز است مردی شبیه ...
بزرگ ترین سنــگ کلیــه به اندازه نـارگیــل تصویر پایین، عکس این سنگ کلیه را نشان می دهد که توسط اشعه ایکس گرفته شده است. ... سه روز باز است مردی شبیه ...
عکس: شگفت انگیز که هزار ها راز در هر کدام نهفته است
بزرگترین سنگ کلیه دنیا به اندازه نـارگيــل ******************************** دختری که خون می گرید ******************************** عکس: چـشم های کــــــــــــرم زده ...
بزرگترین سنگ کلیه دنیا به اندازه نـارگيــل ******************************** دختری که خون می گرید ******************************** عکس: چـشم های کــــــــــــرم زده ...
تصاویر: تولد نوزاد یک روزه با دو دندان گنده
بزرگ ترین سنــگ کلیــه به اندازه نـارگیــل ... در مجارستان با عکسبرداری توسط اشعه ی ایکس از کلیه ی یک بیمار متوجه سنگ كلیه ... ها مطالبی جالب و خواندنی:دومین ...
بزرگ ترین سنــگ کلیــه به اندازه نـارگیــل ... در مجارستان با عکسبرداری توسط اشعه ی ایکس از کلیه ی یک بیمار متوجه سنگ كلیه ... ها مطالبی جالب و خواندنی:دومین ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها