تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 15 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):مهدى مردى است از ما، از نسل فاطمه.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1821236568




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

ریشخندهای قرآنی


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: نیش و نوشهای قرآنیچكیدهطنز آموزنده طنزی است كه در آن لطف و حكمت‏به هم درآمیخته و مشتمل بر معجونی از نیش و نوش به منظور تعالی و دایت‏باشد . نمونه‏هایی از طنزهای قرآن به این قرار است: تشبیه صدای بلند به عرعر خر، تشبیه رفتار بلعم باعورا به پارس سگ و . . . . در این مقاله نكات پیش گفته به تفصیل آمده‏است .  1 . مقدمه عده‏ای بر این باورند كه طنز در قرآن فراوان به كار رفته است; زیرا طنز نوعی استعاره و كنایه است و در قرآن استعاره و كنایه بسیار است . در سرتاسر قرآن استعاره و كنایه و تشبیه و تمثیل به چشم می‏خورد . استعاره‏های قرآن از ظرافت و لطافت ویژه‏ای برخوردار است و این مهم یكی از موجبات اعجاز قرآن تلقی شده‏است . در مقابل، عده‏ای دیگر طنز در قرآن را انكار می‏كنند و تمثیلات و استعارات قرآن را مقوله‏ای متفاوت از طنز می‏دانند; اما نگارنده دیدگاه نخست را ترجیح می‏دهد . 2 . مفهوم طنز مفهومی از طنز كه در این نوشتار اراده‏شده‏است، هر بیان و رفتاری است كه به ظاهر غیر جدی و به صورتی لطیف و همراه با مزاح، ولی در واقع بیانگر واقعیتی جدی است . هدف از این طنز توجه دادن به معایب و مفاسد و مبارزه با رذایل و رشد فضائل است . 3 . پیشینه طنز در نگارش‏های علوم قرآنی بسیاری از مفسران قرآن و نگارندگان علوم قرآنی به وجود زیباشناختی قرآن و جلوه‏های هنری آن بویژه طنز تمثیلی اشاره كرده‏اند . در این مجال نگارنده درصدد معرفی همه كتابهایی كه در این زمینه تدوین یافته نیست . فقط به چند نمونه اشاره می‏كنیم: 1 . در قرن هفتم كمال الدین عبدالواحد بن‏عبد الكریم زملكانی (ت‏651) چندین اثر در وجوه زیباشناختی قرآن، به نگارش درآورد و گامهای بلندی در مباحث علوم قرآنی برداشت و به تفسیر آیات مشتمل بر طنز پرداخت . وی در یكی از آثار خویش با عنوان «التبیان فی علم البیان، المطلع علی اعجاز القرآن‏» به پیرایش كتاب «دلایل الاعجاز» جرجانی پرداخت و به دقایق معانی آیات و ظرافتهای ویژه هنری و ادبی و بلاغی آن از جمله طنز تمثیلی اشاره كرد (1) . 2 . كتاب دیگر وی درباره قرآن و بلاغت و فصاحت و شیوه‏های ظریف بیانی و هنری تحت عنوان «البرهان الكاشف عن اعجاز القرآن‏» است (2) . زملكانی در این كتاب با اشاره به حقیقت «بیان‏» ، آراء عالمان را درباره اعجاز و دریچه‏های آن برمی‏شمرد و آنگاه به ابعاد مانندناپذیری بیانی قرآن می‏پردازد و به ظرافتها و اشارتها و حكایتهای آیات مشتمل بر طنز اشاره می‏كند (3) . عده‏ای بر این باورند كه طنز در قرآن فراوان به كار رفته است; زیرا طنز نوعی استعاره و كنایه است و در قرآن استعاره و كنایه بسیار است . در سرتاسر قرآن استعاره و كنایه و تشبیه و تمثیل به چشم می‏خورد . استعاره‏های قرآن از ظرافت و لطافت ویژه‏ای برخوردار است و این مهم یكی از موجبات اعجاز قرآن تلقی شده‏است . عالمان پس از زملكانی ضمن استفاده از آثار وی، چیره دستی و فطانت و ذكاوت وی را در دانش معانی بیان و تیزفهمی و سرعت انتقال و گستردگی در آگاهی‏های گونه گون و احاطه بر جلوه‏های هنری قرآن ستوده‏اند (4) . 3 . عبدالعظیم عبد الواحد، زكی الدین، معروف به ابن‏ابی الاصبع (ت‏654) از بلندآوازگان شعر و ادب و ابعاد قرآنی است . وی گام شریفی در شناخت و شناساندن وجوه زیباشناختی و ابعاد بلاغی و ظرافتهای ویژه قرآن از جمله ظنز تمثیلی برداشت . وی ابتدا كتاب «تحریر التحبیر فی صناعة الشعر و النثر و بیان اعجاز القرآن‏» را نگاشت و در آن انواع فنون بدیعی و صنایع لفظی و معنوی بویژه جلوه‏های هنری طنز تمثیلی را گزارش داد; آنگاه «تحریر التحبیر» را گزینش كرد و آنچه ویژه قرآن بود، از آن برگرفت و «بدیع القرآن‏» را پرداخت . 4 . ابن‏ابی الاصبع «بدیع القرآن‏» را در یكصد و نه باب تنظیم نموده و در هر باب به یكی از انواع علم بدیع پرداخته و نمونه‏های قرآنی طنز را گزارش كرده‏است (5) . 5 . ابن‏ابی الاصبع كتاب دیگری تحت عنوان «كتاب الامثال‏» دارد كه بطور مبسوط به تبیین طنزهای تمثیلی قرآن پرداخته‏است (6) .  2 . اقسام طنز طنز را از جهتی می‏توان به دو قسم تقسیم نمود: تفسیری و تمثیلی 2 . 1 . طنز تفسیری طنزی كه در آن وقایع و حوادث به طور مستقیم و صریح و البته با بیان زیبا و شیرین و جذاب آورده شده است، طنز تفسیری خوانده می‏شود . در اینگونه از طنز طنزپرداز سعی می‏كند حقایق تلخ و ناراحت كننده‏ای را به صورت دلنشین بیان كند تا مخاطب به آن حقایق بیشتر توجه پیدا كند . این نوع طنز در قرآن وجود دارد . خداوند در توصیف برخی از مردم در عدم پذیرش تذكر و نصیحت می‏فرماید: و اذا قیل له اتق الله اخذته العزة بالاثم فحسبه جهنم و لبئس المهاد (7) ; و چون به او گفته می‏شود كه از خدا بترس غرور و خودپسندی او را به گناه برانگیزد; پس جهنم او را كفایت كند و بسیار آرامگاه بدی است . در باره افساد برخی از مردم به ویژه سلاطین و ملوك در روی زمین می‏فرماید: و من الناس من یعجبك قوله فی الحیاة الدنیا و یشهد الله علی ما فی قلبه و هو الد الخصام و اذا تولی سعی فی الارض لیفسد فیها و یهلك الحرث و النسل و الله لایحب الفساد (8) و از میان مردم كسی است كه در زندگی دنیا سخنش تو را به شگفت آورد; حال آنكه خدا بر آنچه در دل دارد، گواه گیرد و او سخت‏ترین دشمن است . چون برگردد، كوشش می‏كند كه در زمین تبهكاری كند و كشت و نسل را نابود سازد، و خدا تبهكاری را دوست ندارد . در برخی از تفاسیر آمده‏است كه آیه مذكور به افراد منافق مربوط است و یكی از معانی «تولی‏» نیز والی و حكمران گشتن است; بنابراین طبق این تفسیر معنای آیه چنین خواهد بود: اگر منافقان متولی امور جامعه شوند، انواع فساد را به پا كنند و حرث و نسل را نابود می‏سازند; در عین حال خیلی جذاب و دلفریب به نظر می‏رسند . رشید رضا در تفسیر المنار می‏گوید: مراد از تولی در اینجا ولایت كسی است كه حكمش نافذ و عملش مستبدانه و خراب‏كننده آبادانی سرزمین‏ها و نابود سازنده بندگان است . . . . حوادث روزگار و سیره ستمكاران این آیه را شرح می‏دهد كه چگونه در سرزمینی كه ظلم دامن‏گیر می‏شود، زراعت نابود می‏شود و دام كاهش می‏یابد و تولید از میان می‏رود و نسل انسان‏ها را می‏برد . این همان فساد و هلاك ظاهری است . فساد باطنی نیز در چنین سرزمینی رخ می‏نماید . در آن سرزمین جهل و نادانی شایع و اخلاق‏ها فاسد و اعمال مردم تباه می‏شود (9) . 2 . 2 . طنز تمثیلی طنزی كه در آن حقیقت و واقعیتی جدی به یك واقعه لطیف و دلنشین تشبیه و تمثیل می‏گردد، طنز تمثیلی نامیده می‏شود . در طنز تمثیلی، طنزپرداز با استفاده از قیاس و تشبیه و تمثیل مناسب سعی می‏كند، مقصود خود را ضمن ایجاد انبساط و شادی به مخاطب منتقل كند . شاید بتوان برخی از آیاتی را كه در بردارنده كلمه «كمثل‏» است، حاوی این نوع از ظنز به شمار آورد; مانند: مثل الذین حملوا التوراة ثم لم‏یحملوها كمثل الحمار یحمل اسفارا بئس مثل القوم الذین كذبوا بآیات الله و الله لایهدی القوم الظالمین (10) ; مثل كسانی كه [عمل به] تورات بر آنان بار شد [و بدان مكلف شدند]، آنگاه آن را به كار نبستند، همچون مثل خری است كه كتاب‏هایی را بر پشت می‏كشند [. وه] چه زشت است وصف آن قومی كه آیات خدارا به دروغ گرفتند . و خدا ستمكاران را راه نمی‏نماید . خداوند متعال در این آیه در قالب «طنزی تمثیلی‏» ، یهودیانی را كه به كتاب آسمانی خود، «تورات‏» می‏نازند، اما در عمل به خلاف آن عمل می‏كنند، مورد مذمت و نكوهش قرارداده و به خرانی تشبیه می‏نماید كه كتابهایی را بر دوش خود بار كرده‏اند; اما هیچ بهره‏ای از آن نمی‏برند .  3 . ویژگی ظنز قرآنی خطابات قرآنی از قبیل «ایاك اعنی و اسمعی یا جاره‏» است; یعنی می‏خواهد حقایقی را كه به مخاطب می‏گوید، به گونه‏ای باشد كه پرده‏های شرم دریده نشود; از این رو از اقوام گذشته سخن می‏گوید . آیات فراوان قرآن در نقل تاریخ امت‏ها و ملل پیشین در حقیقت، خطاب به مردم امروز و آینده‏است; برای نمونه: آیه «مثل الذین حملوا التوریة ثم لم‏یحملوها كمثل الحمار یحمل اسفارا» (11) كه پیش از این ذكر شد، در ظاهر در شرح زندگانی یهودیان بی‏عمل می‏باشد; اما در واقع در قالب «ایاك اعنی و اسمعی یا جاره‏» بیان شده و یادآور این نكته است كه اگر مسلمانهای معتقد به قرآن هم از معارف و فرهنگ قرآن استفاده نكنند و در عمل پیاده ننمایند، مانند خری هستند كه كتابهایی را حمل می‏كنند . طنزهای قرآنی همه در بیان حقیقت و به منظور پند دهی انسان است . در هیچ كدام از آنها خلاف واقع، دروغ و كذب وجود ندارد; زیرا آنها به واقع مجازهایی توام با قراین و شواهد حالی و مقالی هستند . اساسا بخشی از فصاحت و بلاغت قرآن به جهت همین مجازها و كنایه‏ها و طنزهاست . خداوند متعال در این آیه در قالب «طنزی تمثیلی‏» ، یهودیانی را كه به كتاب آسمانی خود، «تورات‏» می‏نازند، اما در عمل به خلاف آن عمل می‏كنند، مورد مذمت و نكوهش قرارداده و به خرانی تشبیه می‏نماید كه كتابهایی را بر دوش خود بار كرده‏اند; اما هیچ بهره‏ای از آن نمی‏برند . 4 . نمونه‏های قرآنی طنز چنانكه آمد، طنز یك نوع استعاره است و در قرآن به صورت تمثیلات و تشبیهات و تنظیرات دیده می‏شود كه اینك نمونه‏هایی از آنها ذكر می‏شود: 4 . 1 . تشبیه صدای بلند به عرعر خر و اغضض من صوتك ان انكر الاصوات لصوت الحمیر (12) ; آرام سخن‏گو (نه با فریاد بلند) كه زشت‏ترین صداها، صدای خر است . در این آیه واقعیتی تلخ در قالب تشبیه و تنظیر بیان شده است . 4 . 2 . تشبیه رفتار بلعم باعورا به پارس سگ فمثله كمثل الكلب ان تحمل علیه یلهث او تتركه یلهث (13) ; داستانش چون داستان سگ است [كه] اگر بر آن حمله‏ور شوی، زبان از كام برآورد، و اگر آن را رها كنی، [باز هم] زبان از كام برآورد . خداوند در این آیه بلعم باعورا را به سگی تشبیه می‏كند . 4 . 3 . تشبیه رباخوار به شیطان الذین یاكلون الربا لایقومون الا كما یقوم الذی یتخبطه الشیطان من المس (14) ; كسانی كه ربا می‏خورند، [از گور] بر نمی‏خیزند، مگر مانند برخاستن كسی كه شیطان بر اثر تماس، آشفته‏سرش كرده‏است . ربا خوار در رفتار اجتماعی خود مثل افراد دیوانه عمل می‏كند; زیرا رباخوار نظم اقتصادی را بر هم می‏زند و موجب اضطراب و سرگیجی جامعه می‏گردد; لذا مانند انسانی كه سرگیجه گرفته از قبر بیرون می‏آید; به جهت آنكه تعادل اقتصادی جامعه را بر هم زده، در رستاخیز تعادلش از دست می‏رود . این آیه حالت روانی یك رباخوار را در قالبی شیرین به تصویر می‏كشد و عاقبت تلخ رباخواران را در مثالی زیبا بیان می‏كند (15) . 4 . 4 . نسبت‏شكستن بت‏ها به بت‏بزرگ بل فعله كبیرهم هذا فاسئلوهم ان كانوا ینطقون (16) ; بلكه آن را بزرگترشان كرده‏است . اگر سخن می‏گویند، از آنها بپرسید! این آیه به داستان حضرت ابراهیم با قوم لجوح و عنود خود مربوط است . آن قوم هنگام عید آن حضرت را به مراسم دعوت كردند; اما او اجابت نكرد و برای مراسم نرفت . وقتی برگشتند، دیدند، تمام بتها شكسته شده و تبری بر روی بت‏بزرگی نهاده شده‏است . نزد حضرت ابراهیم آمدند و او را به شكستن آنها متهم نمودند . حضرت فرمود: من این كار را نكردم; بلكه بزرگ آنها چنین كرده‏است . شما از این بت‏ها سؤال كنید، اگر سخن می‏گویند . شاید بتوان مطابق برخی از تفاسیر این مورد را «طنز» به شمار آورد . عبارت «بل فعله كبیرهم هذا» طبق تفسیری كه در آن، «هذا» فاعل فعل شمرده می‏شود، طنز است; زیرا كاملا خنده‏آور است كه مثلا بت‏های كوچك تخلف كرده‏باشند و بت‏بزرگ آنها را تنبیه كرده‏باشد (17) . 4 . 5 . تشبیه درآمدن كفار به بهشت‏به ورود شتر به سوراخ سوزن و لایدخلون الجنة حتی یلج الجمل فی سم الخیاط (18) ; [كسانی كه آیات الهی را تكذیب كرده‏اند]، به بهشت در نمی‏آیند، مگر آنكه شتر در سوراخ سوزن در آید . این معنا یك كنایه است و در واقع در این آیه حقیقتی تلخ در قالبی شیرین ارائه شده‏است و طنز معجونی است از نیش و نوش . نیش طنز همان حقیقت تلخ است كه در آیه عبارت از «عدم ورود كفار و مشركان به بهشت‏» است و نوش آن همان قالب شیرین است كه در این آیه عبارت از «حتی یلج الجمل فی سم الخیاط‏» است (19) . 4 . 6 . تعبیر ریشخندآمیز درباره سران كفار ذق انك انت العزیز الكریم (20) ; بچش كه تو همان ارجمند بزرگواری! این آیه درباره برخی از سران كفر و شرك مكه است كه در رستاخیز گرفتار جهنم می‏شوند . خداوند می‏فرماید: عذاب دوزخ را بچش كه تو همان عزیز و گرامی هستی . در این آیه در اوج فصاحت و بلاغت مضمونی ارجمند به صورت طنز بیان شده‏است; زیرا شخص مورد اشاره در آیه خیلی مغرور و خودخواه بوده و در میان مشركان شخصیت‏بزرگی داشته‏است . قرآن می‏فرماید: وقتی كه در آتش جهنم با ذلت افكنده می‏شود، به او می‏گویند: آقای عزیز! نتیجه كارهایت را بچش! چنین تعبیری یك نوع طنز است (21) . 4 . 7 . تشبیه منافقان به تاریك‏زیان یا گرفتاران صاعقه قرآن همیشه حقایق والا و بسیار ارزنده‏ای را در قالب مثالهای حسی آورده‏است . آیه‏های 17 و 18 و 19 و 20 سوره بقره منافقان را اینگونه تشبیه كرده‏است: مثلهم كمثل الذی استوقد نارا فلما اضاءت ما حوله ذهب الله بنورهم و تركهم فی ظلمات لایبصرون صم بكم عمی فهم لایرجعون او كصیب من السماء فیه ظلمات و رعد و برق یجعلون اصابعهم فی آذانهم من الصواعق حذر الموت و الله محیط بالكافرین . منافقان مانند كسانی هستند كه آتشی افروخته (تا در بیابان تاریك راه خود را پیدا كنند)، ولی هنگامی كه آتش اطراف آنان را روشن می‏سازد، خداوند (طوفانی می‏فرستد و) آن را خاموش می‏كند و در ظلمت و تاریكی وحشتناكی كه چشم انسان را از كار می‏اندازد، آنها را رها می‏سازد . آنها كر، گنگ و كورند; بنابراین از راه خطا بازنمی‏گردند، یا همچون بارانی كه در شب تاریك توام با رعد و برق و صاعقه (بر سر رهگذرانی) ببارد و آنها از ترس مرگ انگشت در گوش خود می‏گذارند تا صدای صاعقه را نشنوند و خداوند به كافران احاطه دارد (و همه در قبضه قدرت او هستند). در این بیان طنزگونه قرآن حقیقتی تلخ یعنی نفاق و دورویی را كه بسیاری از افراد جامعه گرفتار آن هستند، به صورت جذاب و شیرین و دلنشین تشبیه كرده‏است . پایان و عاقبت كار منافقان را چون افرادی كر، گنگ و نابینا معرفی می‏كند كه به راحتی قادر نیستند از راه نادرست‏خویش بازگردند (22) . طنزهای قرآنی همه در بیان حقیقت و به منظور پند دهی انسان است . در هیچ كدام از آنها خلاف واقع، دروغ و كذب وجود ندارد; زیرا آنها به واقع مجازهایی توام با قراین و شواهد حالی و مقالی هستند در مثال دیگر وضعیت منافقان اینگونه توصیف شده است: او كصیب من السماء فیه ظلمت و رعد و برق یجعلون اصبعهم فی ءاذنهم من الصواعق حذر الموت و الله محیط بالكافرین یكاد البرق یخطف ابصرهم كلما اضاء لهم مشوا فیه و اذا اظلم علیهم قاموا و لو شاء الله لذهب بسمعهم و ابصرهم ان الله علی كل شی‏ء قدیر . یا چون [كسانی كه در معرض] رگباری از آسمان - كه در آن تاریكیها و رعد و برقی است - [قرار گرفته‏اند] ; از [نهیب] آذرخش [و] بیم مرگ، سر انگشتان خود را در گوشهایشان نهند، ولی خدا بر كافران احاطه دارد . نزدیك است كه برق، چشمانشان را برباید; هرگاه كه بر آنان روشنی بخشد، در آن گام زنند و چون راهشان را تاریك كند، [برجای خود] بایستند و اگر خدا می‏خواست‏شنوایی و بینایی شان را برمی‏گرفت، كه خدا بر همه چیز تواناست . (23) در این مثال طنزآمیز، قرآن، صحنه زندگی منافقان و چهره‏های نفاق را چنین پریشان معرفی می‏كند . 5 . نتیجه از آنچه گذشت روشن شد كه كنایه و طنز و مجاز و استعاره‏های قرآنی همه در مسیر حقیقت و نیل انسان به واقعیت است . در هیچ‏كدام از این امور خلاف واقع و دروغ و كذب وجود ندارد; زیرا مجازی است، توام با شواهد و قرائن حالی و مقامی . بنابراین می‏توان با مراجعه به آیاتی مشتمل بر مثل، كمثل، كما و ك، طنزهای قرآنی را استخراج نمود و با مراجعه به كتب «امثال القرآن‏» كه به نمونه‏هایی از آن اشاره شد، به انواع طنزهای قرآنی دست‏یافت . باری، طنزهای مفید و سازنده و هدفمند هم انسان را متبسم و خندان می‏سازد و هم باعث تفكر و تدبر و حزن و اندوه می‏گردد . • خنده از لطفت‏حكایت می‏كند این دو پیغام مخالف در جهان از یكی دلبر روایت می‏كند • گریه از قهرت شكایت می‏كند از یكی دلبر روایت می‏كند از یكی دلبر روایت می‏كند و انسان امیدوار و عاشق در سیر و سلوك خویش سعی می‏كند، از تمام عالم هستی اعم از علم تكوین و تدوین كه گاهی طنزگونه با آدمی سخن می‏گوید، استفاده كند و در جهت كمال نهایی خویش بهره برد: • عاشقم بر لطف و بر قهرش به جد ای عجب من عاشق این هر دو ضد • ای عجب من عاشق این هر دو ضد ای عجب من عاشق این هر دو ضد ________________________________________1) التبیان فی علم البیان، به تحقیق وتعلیق دكتر احمد مطلوب و دكتر خدیجه حدیثی به سال 1383 نشر یافته‏است . ر . ك . «التبیان . . .» ، بغداد، مطبعة العانی، 1383 . 2) برای آشنایی با «سیر نگارشهای علوم قرآنی‏» ر . ك . مهدوی راد; مقاله‏ای به همان نام، مجله بینات، ش‏8 . 3) زملكانی اثر دیگری دارد با عنوان «المجید فی اعجاز القرآن المجید» كه به تحقیق شعبان صلاح و به سال 1410 نشر یافته‏است . اثر دیگر وی «نهایة التامیل فی اسرار التنزیل‏» است . 4) درباره احوال و آثار زملكانی ر . ك . طبقات الشافعیة الكبری، ج‏8، ص‏316; شذرات الذهب، ج‏7، ص‏438; بغیة الوعاة، ج‏1، ص‏119; طبقات الشافعیه، ج‏2، ص‏12; تاریخ الادب العربی، عمر فروح، ج‏3، ص‏570 . 5) تحریر التحبیر را دكتر حفنی محمد شرف تحقیق كرده و به سال 1383 نشر یافته‏است و بدیع القرآن را نیز دكتر حفنی تحقیق كرده‏است . ر . ك . بدیع القرآن . . . تقدیم و تحقیق حفنی محمد شرف، نهضة مصر للطباعة و النشر، 1957 . 6) ر . ك . تحریر التحبیر، ص‏80 . 7) بقره/206 . 8) بقره/203- 204 . 9) المنار، ج‏2، ص‏248 . 10) جمعه/15 . 11) جمعه/5 . 12) لقمان/19 . 13) اعراف/175 . 14) بقره/275 . 15) ر . ك . المیزان، ذیل آیه 275 سوره بقره . 16) انبیا/63 . 17) ر . ك . المیزان و نمونه و مجمع البیان، ذیل آیه 63 سوره انبیا . 18) اعرف/40 . 19) ر . ك . مجمع البیان و المیزان و الصافی، ذیل آیه 40 اعراف . 20) دخان/49 . 21) ر . ك . المیزان، ذیل آیه 49 سوره دخان و تفسیر نمونه، ذیل همان آیه . 22) ر . ك . المیزان و تفسیر نمونه ذیل آیه 17- 18- 19- 20 سوره بقره . 23) همان . محمدجواد حیدری، عضو هیات علمی دانشگاه قم  




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 588]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن