واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: مراحل جوانمرد شدننامها و طبقات صنوف فتوت
داوطلب آیین جوانمردی که در اصطلاح آن را « طالب» میگویند، باید سه مرحله جداگانه را پشت سرمی گذشتاند، مانند: نخست: مرحله « قولی » دو دیگر: مرحله « سیفی » سوم : مرحله « شربی » نجم الدین زرکوب در رساله « فتوت نامه » معتقد است که این سه مرحل? یاد شده، دارایی پیشین تاریخی بوده و حتی میتوان ریشه آن را از زمان خلقت آدمیزاد، جستجو کرد، آنجا که می خوانیم: « اما ارباب فتوت که هستند، بر سه صنف اند: یکی قولی، دوم سیفی، سیم شربی. اما اصل(قول) در ظهور انسانیت، از آنجا ست که حق سبحانه و تعالی چون آدم را بیافرید، با ذرات انسانی خطاب کرد که: الست بر بکم. آیا من نه پروردگار توام؟ همه گفتند: بلی. بعضی بر آن قول ثابت قدم ماندند، و بعضی از آن بگردیدند و بر آن نماندند و بعضی روی بگردانید ند؛ باز بر سر قول آمدند و اقرار کردند. پس حقیقت این قول آن باشد که هرچ قول کرده اند و از مربی عالم مستعد و مستحق قبول کرده باشند، بدان وفا کند و آن قول به هیچ فعلی از خوب و غیر خوب رد نکند. اما(سیفی)، ایشانند که شمشمیر ایشانرا در اسلام آ ورده باشد ومسلمان گشته و در آخر لذت اسلام یافته و خدمت امیر المؤمنین علی به رفاقت اختیار کرده؛ و ایشان اهل غزا باشند. در صورت با کافر غزا کنند و در معنی با نفس خویش. اما (شربی) ایشانند که بر خیزند و به نام صاحب، شربت نمک به خورند » در مرحله قولی طالب نخست خواهش نامه اش را به گروه فتییان و جوانمردان پیشکش کرده و در آن نامه خواهش شمولیت خود را می نمود، و پس از آن از طرف استاد جوانمردان که به آن مطلوب می گفتند، پذیرفته میشد. طالب و یا شاگرد باید مدت چهل شبانه روز در خدمت استاد می بود و تمام نشست و بر خاست استادش را فرا می گرفت، و در صورتیکه مورد تأ یید استاد قرار می گرفت، به آن شاگرد لقب ابنداده میشد و او به گونه رسمی در حلقه فتییان و جوانمردان شامل می گردید. در مرحله سیفی طالب باید به تمام آزمایشات و امتحان های عملی که از طرف مطلوب یا استاد، تعیین می گردید، پیروزی حاصل کرده و آن مطالبی که در مرحل? قولی برایش تعلیم داده شده بود، در عمل، رفتار و کردارخود مراعات می کرد و پس از آن بود که برای آن لقب اب و بعد ازآن لقب جد داده میشد و به اینگونه در صف جوانمردان، فتییان و عیاران، جای میگرفت و فتی حقیقی شناخته میشد. باید گفت که سیف در لقت به معنی شمشیر است؛ مگر در اصطلاح فتییان به کسی گفته میشود که مانند شمشیر در رفتار و اعمال خود تیز و برنده باشد؛ مگر قول در لقت به معنای سخن، گفتار و گپ است، ولی در اصطلاح عرفان، پیروی گفتار مرشد است از روی صدق و راستی. باری برای پذیرش در حلقه فتییان و جوانمردان باید نخست داو طلب عضویت، عهد نامه می نوشت و در حضورامیر و سرهنگ و نقیب و عریف و جماعت کثیری از عیاران طراز اول، خطبه طریقت را می خواند و بعد از آن طالب با خلوص نیت و اعتقاد کامل در جمع حاضر شده و سوگند یاد میکرد که: با دوستان خود دوست باشد و غدر و خیا نت نکند و حق و حرمت نان و نمک و دوستی را داشته باشد. دراین وقت از طرف پدرعهد یا پیر کمر جوان نو وارد بسته شده، نمک و آبی برایش چشانده میشد و او شلوار مخصوصی را می پوشید و پارچه سرخ و یا زرد رنگی در گردن می آویخت و کمندی در دست و خنجری در کمرمی زد و مراتب وفا و صفا و سخا را به جای می آورد؛ تا آنکه در صف جوانان و جوانمردان قرار میگرفت و از اهل فتوت به حساب می آمد.
در آیین فتییان و جوانمردان آمده است که: هر جوان تازه وارد را نباید در صف جوانمردان راه داد؛ مگر اینکه آن جوان، دارای شرایط و ویژه گیهای کامل یک شاگرد خوب و تمام عیار باشد. از نگاه شیخ شهاب الد ین سهروردی، وقتی میتوان به تربیه کردن جوانان نو خاسته، همت گماشت که آنان متصف به صفات و خصوصیات ذیل باشند و بتوانند آداب یک نو آموز را در نظر بگیرند: اول: در همه وقت ملازم خدمت صاحب یا استا دش باشد. دوم: در حضوراستاد ش با عقل وادب و تربیت و سکون و تصرف باشد. سوم: از چپ و راست ننگرد و نخندد و چون کسی سخن گوید، درمیان نیفتد. چهارم: به دست اشارت نکند و محاسن و بروت نمالد و بی مهمی سخن نگوید. پنجم: اگر کسی با وی سخن گوید، جواب به نرمی دهد، و اگراو را محل سخن باشد، آهسته گوید و لاف نزند. ششم: چون خورشی در میان جمع آرند و خوان بگسترانند، در آن مقام که وقتی او را نشانده بودند، به نشیند و طعام وقتی خورد که دیگران دست به طعام کرده باشند. هفتم: تربیه شونده باید محل و مقدار جای نشستن خود را نگاه دارد و در وقت نشستن باید که همدوش استادش نباشد. هشتم: اگر کسی به مزاح سخن گوید، نخندد و اگر لب خندان کند، دست برابر دهان دارد. نهم: کم گوید و نگوید که من چنین و چنان کردم و چنین و چنان گفتم و تقریرفضل و عقل وحلم وحکمت نکند. دهم: اگر کسی را در سخن گفتن سهوی و خطایی افتد، بر روی او نیاورد و نگوید که نه چنین است. یازدهم: در هنگام ایستادن و نشستن باید مقام و جایگاه بر هم نشینان فراخ کند و سر در پیش افکند. در برنامه عمل آیین فتییان و جوانمردان آمده است که مطلوب یا استاد نیز از خود دارای شرایط و واجباتی بوده است. ازنگاه نجم الدین زرکوب و شهاب الدین سهروردی این شرایط فتوت دار یا آموزگارآیین فتوت را میتوان، چنین خلاصه کرد: 1 - فتوت داریا استاد باید آزاد، بالغ و عاقل باشد و آن قدر علم داشته باشد که تربیت نو جوانی را بتواند کرد. 2 - استاد باید یتیم پرور و درویش نواز باشد. 3 - دارای خلق خوش و اخلاقی حمیده باشد. 4 - امانت نگهدار باشد و راز کسی را فاش نسازد. 5 - صالح و پرهیز گار و با تقوا باشد. 6 - با حلم و با حیا باشد که حیا در آدمی نشان حلال زاده گی است. 7 - دارای شجره خوب بوده و اجازت و اسناد معتبر از پیران جهاند یده این طریقه داشته باشد. 8 - فتوت دار باید دل و درون مردم را به پاکی و پاک رویی و پارسایی و پاک دامنی و شیرین زبانی و تلطف و مهربانی به خود بکشد و سخن به عنف نگوید و در سلام و جواب به تواضع بود، و تکبر و هستی و خود بینی نکند، و مهمتر از همه با خلق خدا مهربان و صادق باشد.
باری آنچه که در آیین نامه جوانمردان و فتییان مهم است، این است که در تشکیلات و سازمان های منظم شان رسم بر این بوده که به گروه های کوچک و بزرگ تقسیم می شدند، و به هر یک از روسای این گروه ها، بنا به موقعیت شان لقب ویژه داده میشد. آن گونه که سر کرده گروه ده نفری را"عریف"و سرکرده هر ده عریف را "نقیب" و سر کرده هر ده نقیب را"قاید یا سرهنگ" و سر کرده هر ده سرهنگ را"امیر" می نامیدند . عیاران و فتییان درآیین آموزشی و تربیتی خود نیز دارای القاب و مراتبی بودند؛ آموزگاران درجه اول را پدر عهد و از آن بزرگتر را پیر و نقیب و گاهی هم استاد می گفتند که اطاعت از رییس بر همه عیاران و فتییان دگر فرض بود. آیین جوانمردی و فتوت مانند تصوف و دیگر بخشهای ادبیات از خود اصطلاحات ویژه دارد، مانند: نقیب، بیت، کبیر، حزب، نسبت، وکیل، شد، عیب، رفیق؛ بکر، جد، ثقیل، تکمیل، محاکمه، وقف، لنگر، آستانه، زعیم، و تعبیر که با داشتن این اصطلاحات با فرقه صوفی فرق بارزی پیدا میکند و ما در اینجا، برای روشن شدن مطلب، برخی از این اصطلاحات و واژه های یاد شده را به گونه مختصر توضیح و تشریح می کنیم: نقیب: به کسی گویند که تمام کارهای آیین فتوت و جوانمردی را پیش میبرد. بیت: گروه ممتاز فتوت را گویند. کبیر: مقدم یا پدر یعنی پیش قدم را گویند. حزب: عده از فتییان را گویند که به یک فتی یا جوانمرد مربوط باشند. وکیل: به کسی گفته شود که قایم مقام و کفیل فرایض کبیر یعنی حزب فتوت باشد. شد: به کمربندی گفته شود که در آغاز کار قبولی، جوانان در کمر خود بسته می نما یند. رفیق: دوست و مصاحب فتییان و جوانمردان، که خود نیز از جمله پیروان آ یین جوانمردی است. بکر: به کسی که تازه خواسته باشد که به آیین جوانمردی، داخل شود، گفته میشود. جد: بزرگ جوانمردان و فتییان را گویند. تکمیل: تمام کردن شرایط فتوت است. لنگر: جای گرد آمدن جوانمردان است. آستانه: همچنان محل گرد آمدن و تجمع فتییان و جوانمردان است. لازم به یاد آوری است که: صوفیان نیز از خود ادبیات و اصطلاحات ویژه دارند، چون: باده،ازل، افسوس، امین، اندوه، پاکبازی، جرعه، خم، سیمرغ، شراب، شوق، گوهر، طلب، عارف، فراق، ارغنون، آزادی، آب روان، توبه، خشم، صورت، لطیف، فغان، آیینه، آب حیوان، خرابات، پرده، جفا، خمار، خمر، رند، دل، دلبر، صبر و زنار و مانند اینها؛ و به گفته جناب سید طیب جواد: « فرق تصوف و جوانمردی در این است که تصوف برای خواص است و جوانمردی برای عوام. تصوف طریقه تسلیم و رضای مطلق به ذات کبریاست و جوانمردی وسیله و حربه برای ایستاده گی در برابر کبر و نخوت زورگویان و زور آوران.» که الحق درست و به جای گفته است؛ مگر آنچه که قابل یاد کرد است، اینست که برخی از اصطلاحات و واژه های که ما از آنها یاد کردیم؛ مورد استفاده هر دو گروه هم صوفیان و هم فتییان، قرار میگرفته است، مانند کلمه های: خرابات، امین، توبه و رند و امثالهم.نویسنده : دکتر غلام حیدر یقین
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 334]