تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 16 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):شمار قطره هاى آبها و ستارگان آسمان و ذرات گردوغبار پراكنده در هوا وحركت مورچه برسنگ ب...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826582500




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

آثار گورو تلنگري به بيماري ادبي ايران


واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: ششمين جلسه از سلسله نشست‌هاي ادب و انديشه‌ي مركز آموزش‌هاي فرهنگي، هنري دانشگاه تهران ويژه‌ي بررسي آثار كازوئو ايشي گورو برگزار ‌شد. به گزارش خبرنگار بخش كتاب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، در اين نشست كه عصر روز چهارشنبه (31 تيرماه)، با عنوان «رؤيا، واقعيت و وطن: بررسي رمان‌هاي کازوئو ايشي گورو» برگزار شد، بلقيس سليماني، لادن نيكنام و سعيد سبزيان درباره‌ي آثار اين نويسنده‌ي ژاپني سخن گفتند. بلقيس سليماني در سخناني عنوان كرد: كتاب‌هاي «بازمانده‌ي روز»، «تسلي‌ناپذير» و «هرگز رهايم مكن» ايشي گورو را خوانده‌ام و به نظرم، اين سال‌ها كشور ژاپن هم در صنعت و هم در فرهنگ به نوعي پيشتاز بوده است و دو نويسنده‌ي نامدار يعني ايشي گورو و موراكامي را كه هر دو به زبان انگليسي مي‌نويسند، معرفي كرده است. اين دو نويسندگاني خاص با سبكي خاص هستند. اين داستان‌نويس افزود:‌ گورو در پنج‌سالگي به انگلستان مي‌رود و از سن 16سالگي به بعد به صورت پايدار در اين كشور مي‌ماند و همه‌ي ما انتظار داريم كه با يك نويسنده‌ي مهاجر روبه‌رو شويم و يا المان‌هاي شرقي را در آثارش ببينيم. او جايزه‌هاي مختلفي را برده است؛ اما بهترين اثرش به نظر همان «بازمانده‌ي روز» است. خيلي‌ها معتقدند گورو تحت تأثير نويسندگاني چون داستايوفسكي، پروست و حتا سلمان رشدي و جين آستين است؛ اما خودش مي‌گويد بيش‌تر تحت تأثير تولستوي، داستايوفسكي و چخوف است و به نظرم، كتاب «تسلي‌ناپذير» را با تأثير از كافكا نوشته است. نويسنده‌ي «خاله‌بازي» متذكر شد: گورو خيلي به داستان‌سرايي سنتي اهميت نمي‌دهد و به آن علاقه‌مند نيست و ساختار و سبك‌هاي جديد را مي‌آزمايد؛ از اين جهت، نويسنده‌ي نوگرايي است و تا اندازه‌اي صاحب سبك است. خودش معتقد است انگليسي كه در كتاب‌هايش ترسيم مي‌كند، تخيلي است و انگلستان واقعي نيست. او به زمان و مكان خيلي دل‌بستگي ندارد. در اين سه كتاب به نظرم همان‌طور كه خودش مي‌گويد، از يك كتاب به كتاب ديگر مي‌چرخد و سعي مي‌كند يك تم واحد را عمق ببخشد. سليماني ادامه داد: به نظرم، هر سه رمان مثل يك پروژه بر او پديدار شده‌اند و او مثل يك مهندس آن‌را اجرا كرده است. آنات و لحظه‌هاي داستان‌سرايي،‌ هيجان و زندگي خيلي در كارهايش نيست. او مثل يك مهندس سعي مي‌كند همه‌ي اجزا را پياده كند و انگار بيش‌تر از هر چيزي به دنبال اين است كه ساختار محكمي را اجرا كند تا اين‌كه در پي آن باشد كه شخصيت‌هايش جاندار باشند و لحظات ناب ايجاد كند تا ما لذت ببريم. به نظرم، شخصيت «استيونس» در «بازمانده‌ي روز» بسيار خاص و منظم است و بين وظايف فردي و عمومي به وظيفه‌ي عمومي‌اش عمل مي‌كند. رازدار و شريف است و همان‌طور كه عده‌اي مي‌گويند، «استيونس» دون كيشوت دنياي معاصر است كه سفري شش‌روزه دارد. بلقيس سليماني افزود: خود گورو مي‌گويد «استيونس» همه‌ي ما هستيم، به دور از مراكز قدرت؛ ولي خودمان را راضي مي‌كنيم به همان وظيفه‌اي كه به ما محول شده و ارضا مي‌شويم. اين دعواي بين وظايف فردي و وظايف عمومي، اجتماعي و حرفه‌يي در «تسلي‌ناپذير» هم وجود دارد. به عقيده‌ي عده‌اي، اين كتاب درست به تقليد از «قصر» كافكا نوشته شده؛ اما تجربه‌ي جديدي از قصر است. ساختار رؤياگونه و گاهي كابوس‌گونه در اين رمان وجود دارد. نويسنده ما را به دنبال شخصيت‌ها مي‌دواند تا به كمك آن‌ها درها را باز كنيم. «تسلي‌ناپذير» يك خودكشي ژاپني است. او سپس درباره‌ي رمان «هرگز رهايم مكن» ايشي‌گورو نيز توضيح داد: به نظرم، رمان قشنگي نبود و چندين درجه پايين‌تر از دو رمان قبلي نويسنده بود. يك رمان علمي - تخيلي كه درباره‌ي شبيه‌سازي تعدادي از انسان‌هاست تا در آينده بتوانند اعضاي خود را اهدا كنند. تم اصلي داستان اين است كه بشر در هر وضعيتي سرنوشتش را مي‌پذيرد. كتاب خاصي نبود و شايد يك فانتزي بود كه بيش‌تر به درد يك سريال تلويزيوني با ژانر علمي - تخيلي مي‌خورد. اولش خسته‌كننده بود و آخرش هم به تعبير برخي‌ها هندي تمام شد. در ادامه، لادن نيكنام نيز اظهار كرد: همه‌ي آثاري كه از اين نويسنده خوانده‌ام، نكته‌هاي بسيار عميق و دقيقي داشتند و برايم همانند يك كارگاه رمان‌نويسي بودند. ترجمه‌هاي خوبي از آن‌ها در ايران صورت گرفته، بويژه ترجمه‌ي نجف دريابندري كه در تاريخ ترجمه‌مان ماندگار است و لحني كه براي راوي اول‌شخص پيدا كرده، بسيار عالي و تأثيرگذار است. اين داستان‌نويس و منتقد با اشاره به ويژگي‌هاي آثار ايشي گورو توضيح داد: ويژگي تمام رمان‌هاي او هم به محتوا مربوط مي‌شود و هم به ساختار. هر چهار رمان اول‌شخص نوشته شده‌اند. يك من راوي همه چيز را تعريف مي‌كند و همه‌ي آن‌ها قهرمان اصلي هستند كه ويژگي‌هاي قهرماني دارند و به شدت شخصيت‌هاي خاصي از آن‌ها پيدا مي‌شود. گورو آن‌ها را ظريف و با عادات و آداب مخصوص خودش ساخته است. «استيونس» يك قهرمان ازلي و ابدي است و در عين حال كه يك پيشخدمت است؛ اما موضع‌گيري‌هاي هوشمندانه‌اي درباره‌ي تاريخ اروپا ارائه مي‌دهد. نيكنام افزود: كليه‌ي قهرمان‌هاي گورو فرهيخته هستند. بي‌نظمي و ناهنجاري در آن‌ها وجود ندارد. قهرمان‌هاي او همه ملاحظه‌كار و عقل‌مدارند و به همين دليل، شبكه‌ي علت و معلولي رمان در كار ايشي گورو به وجود مي‌آيد. همه‌ي رمان‌ها به مسائل اجتماعي و تاريخي رجوع دارند و تاريخ دغدغه‌ي ايشي گوروست. خط فاصل حال و زمان گذشته به شكل پررنگ در آثارش مشخص مي‌شود و همه‌ي تاريخ‌ها در بالاي فصل‌ها نوشته مي‌شود، كه به نظرم اين يك‌جور دهن‌كجي است به تمام بازي‌هاي فرمي كه برخي نويسندگان انجام مي‌دهند. او همچنين خاطرنشان كرد: پايان‌بندي رمان‌ها از نظر تكنيك در دو سطح حادثه‌ي اصلي و حادثه‌ي فرعي اما عميق‌تر اتفاق مي‌افتند. در همه‌ي رمان‌هايش تمامي خرده‌روايت‌ها با مركزيت قهرمان‌ها ساخته مي‌شود. تكيه با قهرمان‌هاست. تكرار موسيقي و ادبيات به عنوان موتيف در آثار او وجود دارد. تمام قهرمانانش موسيقي كلاسيك را خوب مي‌شناسند و كتاب‌هاي ادبي مهم را خوانده‌اند و اين مي‌تواند تلنگري به بيماري ادبي كه در ايران وجود دارد، باشد كه نويسندگان ما وقتي كاري را مي‌نويسند، هيچ‌گاه نمي‌آيند يك اثر بزرگ را بازآفريني كنند؛ مثل موسيقي‌هاي قديمي و مثلا رديف ميرزاعبدالله و غيره و اين نشان مي‌دهد كه ايشي گورو فقط يك رمان‌نويس نيست؛ بلكه يك شخصيت فرهنگي است كه از موسيقي، سينما، تاريخ و حتا علم كارگاهي هم خبر دارد و اين حجم اطلاعات براي من كمي ترسناك بود و فكر كردم در ايران ما از اين نظر واقعا گرفتاريم. نيكنام سپس گفت: يك شكاف نسلي دائما در همه‌ي رمان‌هاي ايشي گورو گوشزد مي‌شود. تمام شخصيت‌هاي او در عشق ناكام‌اند و همه‌ي رمان‌هايش به لحاظ تاريخي در دوران گذار اتفاق مي‌افتند و او اين دوران را براي بيان روايت‌هايش مناسب مي‌بيند. از سويي، نوعي ستايش از فرهنگ غرب نيز در كارهايش ديده مي‌شود. ويژگي ديگر او به تأخير انداختن اتفاقات هنگام روايت است براي برجسته‌ كردن عنصر تعليق. در كتاب «هرگز رهايم مكن» انسان را در چنبره‌ي علم به تصوير مي‌كشد. در «بازمانده‌ي روز» لايه‌هاي پنهاني از دوران گذار را مي‌بينيم، مسأله‌ي جنگ جهاني دوم و حزب نازي و در «تسلي‌ناپذير» جسارت و جاه‌طلبي نويسنده در شخصيت‌پردازي‌اش، به طوري كه آن‌قدر از جزييات مي‌نويسد و كتاب را با اين جزييات طولاني مي‌كند كه حتا ديالوگ‌هاي چندصفحه‌يي ايجاد مي‌شود و نويسنده اصلا نمي‌ترسد از اين‌كه تا كجا پيش برود. نوعي ردپاي شخصيت‌پردازي از نوع داستايوفسكي در او ديده مي‌شود. اين نويسنده يادآور شد: ايشي گورو نويسنده‌اي است كه نمي‌تواند فارغ از اجتماع و تاريخ باشد. كارهاي او نشان مي‌دهد كه يك رمان‌نويس تا كجا و تا چه اندازه و به چه عمقي بايد از حيطه‌ي دانشي عميق برخوردار باشد؛ چيزي كه جايش در ادبيات ما خالي است. در پايان اين نشست، سعيد سبزيان نيز در سخناني بيان كرد: گورو نوشتن را با نمايش‌هاي راديويي و داستان كوتاه شروع كرد؛ اما بعدا اثبات كرد كه در رمان موفق‌تر است. او شش رمان مطرح دارد كه تعدادي از آن‌ها در ايران ترجمه نشده‌اند. مضمون مشترك تمام آثارش اين‌ است كه رمان‌هاي او درباره‌ي يك گذشته‌ي از دست‌رفته حرف مي‌زنند. اين مترجم و منتقد افزود: گذشته در ذهن شخصيت‌هاي گورو مثل يك بهشت از دست‌رفته است؛ انگار كه الآن در جهنمي هستند كه ديگر امكان بازگشت به آن بهشت را ندارند و فقط مي‌توانند از طريق خيال به آن گذشته رجوع كنند. اين بهشت‌هاي از دست‌رفته در آثار او يكي وطن است و ديگري كودكي؛ وطن كه جاي امن و سرپناه است و كودكي كه باز همان معنا را دارد. شخصيت‌هاي او با يك نگاه حسرت‌آميز به گذشته نگاه مي‌كنند. سعيد سبزيان در ادامه عنوان كرد: آثار ايشي گورو در دو دسته‌ي كلي مطرح‌اند؛ در دسته‌ي اول، كتاب‌هاي «همانند جهان معلق»، «بازمانده‌ي روز» و «نگاه گنگي از فراز تپه‌ها» جاي مي‌گيرند كه مبتني بر واقعه‌هاي تاريخي هستند و به رئاليسم نزديك‌ترند و دسته‌ي دوم آثاري هستند كه وجه تخيلي و رؤيايي در آن‌ها قالب است؛ گرچه در آن‌ها به واقعيت‌هاي تاريخي نيز اشاره مي‌شود. براي او تاريخ مهم نيست؛ بلكه لحظه‌هاي خاصي از تاريخ و بحران‌هايي كه ناشي از واقعيت‌هاي تاريخي شد‌ه‌اند و بر زندگي مردم تأثير گذاشته‌اند، مهم است. او همچنين با اشاره به مكتب رئاليسم و ارائه‌ي تعريفي از آن گفت: رئاليسم شخصيت‌هاي پيچيده‌اي را مطرح مي‌كند كه متعلق به يك طبقه‌ي اجتماعي هستند داراي انگيزه‌هاي متعدد و پيچيده كه با ساير شخصيت‌ها مراوده دارند و در معرض حوادث روزاند. در كتاب «وقتي يتيم بوديم» شخصيت‌ها واقعا پيچيده هستند. سبزيان با اشاره به عبارت پارودي و بررسي آثار ايشي گورو با استفاده از اين واژه، گفت: نويسنده‌اي در كارش نوشته‌اي را با نوشته‌ي ديگر مقابله مي‌كند و از سويي ديگر از همان نوشته تقليد مي‌كند. «كريستوفر بنكس» در «وقتي يتيم بوديم» تجربيات دوران كودكي‌اش را با تخيلاتش آميخته مي‌كند. اين‌جا راوي‌هاي اول‌شخص دروغ‌گو هستند و بيش‌تر خيالات خود را مي‌گويند. در واقع، در اين اثر چنان واقعيت و تخيل به هم آميخته مي‌شود كه استدلال منطقي در كتاب نيست. در «هرگز رهايم مكن» ژانر علمي - تخيلي را استفاده مي‌كند و مي‌گويد تفكري كه بشود از موجودات شبيه‌سازي‌شده استفاده كرد، خطرناك و بسيار مضر به حال بشريت است و اين قضيه با تصوير كردن انسان‌ها و احساسات عميق‌شان نشان داده مي‌شود. اين‌جا گورو به كافكا نزديك مي‌شود و حالت‌هاي انسان تهي‌شده را نشان مي‌دهد. انتهاي پيام




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 336]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن