تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1835213665
ناتو بدون امریکا در افغانستان تاثیرگذار نیست
واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > بهرامی، محمدرضا - بعد از 11 سپتامبر امریکاییها در کمتر از یک ماه به افغانستان حمله کردند، یعنی در 7 اکتبر حمله به افغانستان شروع شد و در 13 نوامبر هم طالبان سقوط کرد و عملاً شرایط جدیدی در افغانستان ایجاد شد. بعد از 11 سپتامبر امریکاییها در کمتر از یک ماه به افغانستان حمله کردند، یعنی در 7 اکتبر حمله به افغانستان شروع شد و در 13 نوامبر هم طالبان سقوط کرد و عملاً شرایط جدیدی در افغانستان ایجاد شد. 5 دسامبر جلسه بن شروع و در 7 دسامبر تمام شد و دولت سازی بر مبنای اشتراک نظر گروههای داخلی افغانستان و کشورهای خارجی در 7 دسامبر روی کاغذ به پایان رسید و قرار شد مراحل عملی در افغانستان پیاده شود. مصوبه اجلاس بن یک ضمیمه شماره دو داشت که در آن عملاً تمام طرفهای شرکت کننده در اجلاس، از شورای امنیت سازمان ملل متحد تقاضا کرده بودند که برای کمک به استقرار ثبات و امنیت در افغانستان یک نیروی نظامی را به این کشور بفرستد. ناتو در سال 2003 فرماندهی همین پدیده را برعهده گرفت. باید توجه داشت حضور ابتدائی نیروهای خارجی در افغانستان مستند به مصوبه شورای امنیت سازمان ملل متحد بوده است. اینکه کشورهای شرکت کننده در اجلاس بن آیا ملاحظهای برای حضور نیروهای خارجی در افغانستان قید کرده اند یا نه اطلاعى ندارم، اما به هر حال این نیروها وارد افعانستان شدند و در سال 2003 هم ناتو فرماندهی نیروهای ISAF را به عهده گرفت. با توجه به نکتهای که در ابتدای عرایضم توضیح دادم که ناتو را بدون امریکا مخصوصاً در عرصه جهانی نمیتوانم جدی بگیرم، امریکاییها در مارچ 2003 به عراق حمله کردند، یعنی تمرکز خود را بر روی عراق منتقل و با این تصور که مشکلات در افغانستان را بر محور اهداف خود بر طرف کردهاند، نیاز داشتند که نیروی دیگری مدیریت و فرماندهی را در این کشور در دست بگیرد. به همین جهت ناتو وارد افغانستان شد و در چند ماه ابتدائى هم برنامه ریزی خودش را انجام داد. در حال حاضر 47 کشور خارجی در افغانستان نیروی نظامی دارند، از اتریش که فکر میکنم 3 نیرو اعزام کرده تا امریکاییها که حدود یکصد هزار نفر نیرو دارند، بنابراین 47 کشور در بحران افغانستان درگیر هستند و موضوعات این کشور عملا بخشى از حوزه سیاست خارجى این کشورها را شامل شده است. به بیان دیگر آمریکا در اینکه بتواند افغانستان را به موضوعى جهانى در جامعه بین الملل تبدیل نماید موفق بوده است. از سوى دیگر به نظر میرسد که افغانستان تا قبل از 11 سپتامبر جایگاه مهمی در سیاست خارجی امریکا نداشت، یعنی امریکاییها هیچ وقت نگاه ویژهای به افغانستان چه قبل از تجاوز شوروی و چه بعد از فروپاشی شوروی نداشتند. در مقطع حضور شوروی هم افغانستان ابزار مناسبی بود برای اینکه امریکا در فضای جنگ سرد تقابل خود با اردوگاه شرق را در جغرافیاى افغانستان ادامه دهند وگرنه خود افغانستان در آن مقطع ویژگی خاصی برای امریکا نداشت. حتی بعد از این که داستان 11 سپتامبر اتفاق افتاد و بر اساس گزارشات موجود امریکاییها با واسطه به طالبان یا رهبری طالبان مراجعه و پیشنهاد کردند که بن لادن و برخی دیگر از افراد درگیر در موضوع 11 سپتامبر را تحویل بگیرند و در مقابل به افغانستان حمله نظامی نکنند. این نکته را از این جهت عرض میکنم که حداقل در آن مقطع زمانی به نظر مىرسد که امریکاییها برنامههای طولانی مدتی برای حضور در افغانستان نداشتند. البته در ادامه شرایطی ایجاد شد که اهداف امریکا متناسب با وضعیت تغییر کرد. نکته آخر در این بخش این است که دو دسته نیروی نظامی در افغانستان داریم که یک دسته تحت فرماندهی مستقیم امریکاییها هستند تحت عنوان «اتحاد برای مبارزه با تروریسم» و دسته دیگر نیروهای ناتو است که البته از سال 2008 به بعد عملاً فرماندهی هر دو دسته را امریکاییها برعهده گرفتهاند و هر دو گروه را امریکاییها اداره میکنند. دستاوردهای امریکا در حمله به افغانستان دستاوردهای امریکا در حمله به افغانستان دستاوردهای ثابتی نبوده است. شاید مواردى که در سالهای اولیه حمله به افغانستان نصیب امریکا شد در مقایسه با اتفاقاتی که بعد از آن صورت پذیرفت متفاوت باشد. فکر میکنم اولین اتفاقی که روى داد این بود که امریکاییها توانستند تروریسم را در سیاست خارجی خودشان جایگزین کمونیسم کنند. به نظر میرسید که سیاست خارجی امریکا به لحاظ محتوایی بعد از فروپاشی کمونیسم و در پاسخ به این سوال که رقیبش در دنیا کیست، دچار یک نوع خلاء محتوائى شده بود و تروریسم توانست جایگزین خوبی برای کمونیسم در چارچوب سیاست خارجی امریکا باشد، به همین دلیل هم توانستند اجماع خوبی را برای مبارزه با تروریسم در افغانستان، منطقه و در جهان ایجاد کنند. وقتی ما افغانستان و عراق را مقایسه میکنیم -با تمام تفاوتهایی که دارند- امریکاییها در مورد افغانستان اجماع خوبی در جوامع بین الملل ایجاد کردند، هم برای حمله نظامی، هم به لحاظ پشتیبانی سیاسی، هم به لحاظ حمایتهای اقتصادی و مشارکت در حوزه توسعه و بازسازى افغانستان. سقوط طالبان در آن مقطع و تشکیل دولت یا ایجاد شرایط جدید برای امریکاییها یک دستاورد بود. پیشرفتهاى افغانستان در سالهاى اولیه پس از سقوط طالبان نظیر تدوین قانون اساسى، تشکیل نهاد دولت و ایجاد ساختار حاکمیت و جلب مشارکت مردم از طریق برگزارى انتخابات نیز از دستاوردهائى محسوب مىشوند که مىتواند توسط جامعه جهانى و آمریکا مورد تاکید قرار گیرد. موضوع دیگری که به نظر میرسد میتواند به عنوان دستاورد امریکاییها البته نه در مقطع 2001 بلکه بعد از 2002 و 2003 به شمار آید، این بود که امریکا فرصت پیدا کرد تا از حضور خودش در افغانستان برای مدیریت تعاملاتش در منطقه استفاده کند و در واقع نقش جدیدى که آمریکا مىخواهد در منطقه و با بهرهگیرى از حضورش در افغانستان ایفا کند از همان زمان آغاز شد. چالشهاى امریکا در افغانستان چهار دسته چالش را برای امریکا در افغانستان مورد توجه قرار دادهام؛ یک بخش از چالشها در درون ساختار و حاکمیت امریکاییها وجود دارد. این موضوع به مخالفت حزب رقیب آقای اوباما و دموکراتها، با برخی از برنامههای فعلی امریکا در حوزه افغانستان مربوط است. مشخصا در مورد جدول زمانی خروج از افغانستان یا کاهش فشار نظامی بر نیروها و گروههای شورشی در افغانستان این مسئله قابل مشاهده است. نشانههاى آشکارى از این تقابل دیدگاهها را ظرف ماههاى اخیر مشاهده کردهایم. این موضوع هزینههاى دولت اوباما در ارتباط با تصمیمهایى که مىخواهد اخذ کند را در محیط داخلى این کشور افزایش مىدهد. نکته دوم این است که نظامیهای امریکایی در افغانستان، به طور کلی با طرحهایی که قدرت مانور آنها را در افغانستان محدود کند، مخالفت کردهاند، پرونده افغانستان از 2001 به بعد کماکان در اختیار پنتاگون باقی مانده است و امیدهایی که ممکن بود با فعالیتهای هالبروک نماینده ویژه سابق اوباما در امور افغانستان و پاکستان این تعادل و توازن را بین وزارت خارجه و پنتاگون برقرار نماید با مرگ وى کمرنگ شده و کماکان تسلط و نفوذ نظامیها در پرونده افغانستان باقی مانده است. حتی فردی مثل جو بایدن که مدتی قبل طى مصاحبهاى اعلام کرده بود که در 2014 ما تحت هر شرایطی افغانستان را ترک میکنیم، در سفری که اخیراً به افغانستان داشت نظر خود را تغییر داد و پذیرفت که به افکار عمومی این پیام را بدهد که از موضع سابق خود عدول کرده است. نتیجه اینکه نظامیان کماکان پرونده افغانستان را مدیریت کرده و کمتر برای غیرنظامیان فضا ایجاد مینمایند. نکته سوم مسئله افکار عمومی امریکا است که با شکل حضور نیروهای نظامی این کشور در افغانستان خیلی هم سو نیست. آخرین نظرسنجیها و ارزیابیهایی که در درون امریکا انجام شده نشان میدهد که این مخالفت در حال افزایش است. البته سهم مسئله افغانستان در انتخابات اخیر امریکا چیزی در حدود 8 درصد بوده که درصد بالایی را شامل نشده است اما در نظرسنجیها، سیاستهای فعلی ادامه حضور امریکاییها در افغانستان حمایت کمتری را نسبت به گذشته نزد افکارعمومى بدست آورده است. با این وضعیت تبدیل شدن موضوع افغانستان به یکى از محورهاى تاثیرگذار در انتخابات آتى ریاست جمهورى در آمریکا نمىتواند مطلوب مقامات فعلى این کشور بوده و باید تغییر یابد. بحث دوم چالشهایی است که امریکاییها در درون افغانستان دارند. اولین چالش، قدرتیابی یا بازگشت مجدد گروههای شورشی و مشخصاً طالبان به افغانستان و پذیرش این نکته توسط طرفهای مختلف است که طالبان بخشی از معادلات سیاسی و نظامی آتی افغانستان را رقم میزنند. ما اگر به دامنه حضور و نفوذ طالبان در سالهای گذشته به ویژه از سال 2007 به بعد توجه کنیم، مىبینیم که تقریباً تمام مناطق افغانستان را آلوده کردهاند. در برخی از مناطق در غرب یا شمال، قدرت برهم زدن امنیت را دارند و یا در مناطق شرق و جنوب حتی از توان بالاتری برای مقابله با نیروهای خارجی برخوردارند. چالش دوم امریکا این است که به نظر میرسد یک شریک مطمئن، براساس تعریفی که خودشان دارند، در محیط داخلی افغانستان ندارند، این مفهوم حتی از پیام محرمانهای که سفیر امریکا قبل از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری به واشنگتن مخابره کرده بود مشخص بود که البته درز پیدا کرد. امریکا شریک مطمئنى ندارد و مفهومش این است که ساختار موجود در افغانستان نمیتواند در چارچوب و مبنایی که امریکاییها تمایل دارند پیش برود، دولت به واقع ناکارآمد است، وقتی ما از ناکارآمدی صحبت میکنیم میتوانیم برایش شاخصه تعریف کنیم. یکی از شاخصههایش میتواند بودجه افغانستان باشد، در کشوری که هم از امکانات و کمکهاى مالى بین المللى برخوردار است و هم نیاز به بازسازی دارد، بودجه عمرانی مصرف نشده و برگشت مىخورد که بعضی از اوقات این میزان بازگشت به بیش از 40 درصد میرسد و نشان میدهد که ظرفیت لازم برای جذب بودجه در این کشور نیست و میتواند یک شاخصه برای ناکارآمدی دولت باشد. موضوع فساد به عنوان یک واقعیت در محیط داخلی افغانستان پذیرفته شده است و سازمانهاى بین المللى آمارهاى روشنى از میزان این پدیده ارائه مىدهند و حتی مقامات دولتی هم این موضوع را مورد تاکید قرار دادهاند. از سوی دیگر آمار فقر در افغانستان پس از گذشت یک دهه نگران کننده است. هر چند آمار بانک جهانی و آمار سازمان ملل متحد آمار متفاوتی است اما همه این آمارها، فقر در افغانستان را بیش از 40 درصد نشان میدهد. مواد مخدر به عنوان یک چالش مهم در محیط داخلی و در ارتباط با دولت افغانستان بحث مفصل و گستردهای دارد اما واقعیت این است که با موضوع مدیریت مواد مخدر در افغانستان مواجه هستیم. کاهش مواد مخدر، مفهومش مبارزه با این پدیده در افغانستان نبوده بلکه مفهومش اشباع بازار است، مفهومش مدیریت عرضه مواد مخدر در افغانستان بوده است. کماکان بیش از شش هزار تن تولید مواد مخدر افغانستان است در حالى که کل نیاز دنیا پنج هزار تن است و گفته مىشود دوازده هزار تن هم فعلا در انبارهای افغانستان ذخیره شده است. بنابراین نباید از مشاهده کاهش آمار تولید تریاک در افغانستان خشنود باشیم و آن را به حساب موفقیت در مبارزه با آن قلمداد کنیم. نکته دیگرى که در بحث مورد توجه است اینکه سیاستهای دولت افغانستان چندان با سیاستهای امریکاییها تطابق ندارد و این اختلاف نظر میان امریکاییها و دولت افغانستان کاملا مشهود است. بحث عملیات شبانه، بازرسی منازل و حتی کشتار غیرنظامیان و کشیده شدن تمام این مسائل به افکار عمومی از جمله این موارد است. نتیجه این امر افزایش مخالفت افکار عمومی افغانستان با ادامه عملکرد امریکاییها است. کشاندن این موضوعات به افکار عمومى یک سیاست حساب شده و منطبق بر خواست افکار عمومى مردم این کشور از سوى دولتمردان آن است. یک نظرسنجی در اختیار من است که نشان مىدهد نظر مثبت نسبت به حضور امریکاییها در افغانستان در سال 2005، 83 درصد بوده است، همین محور در سال 2007 به 65 درصد کاهش پیدا کرده است، در سال 2009 به 47 درصد رسیده و اواخر 2010 زیر 30 درصد بوده است. در عین حال ارتش و پلیس افغانستان هم توان لازم را برای به عهده گرفتن مسئولیتها حداقل در شرایط حاضر ندارند. یعنی وقتی امریکاییها صحبت از واگذاری یا انتقال مسئولیتهای امنیتی به طرف افغانی میکنند، حداقل در سال 2010 تا اوایل 2011 این پلیس و این ارتش نمیتوانند این مسئولیت را برعهده گیرند. دلیل این موضوع وجود چند چالش ساختاری در این نیروهای امنیتی است. بیسوادی، فساد، وجود مباحث قومى و فرار از خدمت را مىتوان از جمله این چالشها ذکر کرد. این موضوع به حدی است که حتی نهادهای بین المللی و برخی از نهادهای نظارتی امریکایی به این موضوع اعتراف کردهاند که ارتش و پلیس افغانستان حداقل در شرایط فعلی توان به عهده گرفتن مسئولیت امنیتی در این کشور را ندارند. این عدم موفقیت و ناکامى در شرایطى است که ظرف سالهاى بعد از اجلاس بن دهها و صدها میلیون دلار براى بازسازى این نهادها هزینه شده اما به دلیل عدم وجود سیاست مشخص و ثابت توسط غربىها و مشخصا آمریکا این ظرفیت سازى هیچگاه صورت نپذیرفته است. هنوز هم نمىتوان ادعا کرد که در برخى موارد نظیر دفاع ضدهوائى، نیروى هوائى، سلاحهاى سنگین و حتى تعداد نیروهاى ارتش و پلیس میان دو طرف توافق نظر کامل وجود دارد. در مورد محیط داخلی افغانستان آخرین بحثى که من میخواهم خدمت دوستان عرض کنم این است که سیاست امریکاییها و حتی به گونهای دولت افغانستان برای جدا کردن پشتونها از طالبان سیاست موفقی نبوده است، یعنی نتوانستهاند بین قوم پشتون و طالبان یک مرز عمیقی را ایجاد کنند. حوزههای شرق و جنوب به عنوان حوزههای سنتی طالبان متعلق به پشتونها هستند و امریکا و دولت افغانستان نتوانستهاند کاری کنند که طالبان را از حمایتهایی که در منطقه برخوردار هستند محروم بمانند. به بیان دیگر خلا رهبرى پشتونها را رئیس جمهور افغانستان نتوانسته تاکنون پر کند و کماکان این طالبان هستند که این فضا را در اختیار دارند. سطح بعدی چالشهای امریکا در افغانستان را من در خود ناتو میبینم. از روز اول موضوع چگونگى مبارزه با تروریسم یک موضع کاملا هماهنگ در میان تمام کشورهای عضو ناتو نبوده است. از ابتدا هم خط کشیهایی در بین این کشورها انجام شد، دولت آلمان، دولت فرانسه و اکثر اعضاى ناتو حاضر نشدند نیروهاى نظامى خود را به جنوب افغانستان اعزام نمایند. در واقع از مجموع 47 کشور تعداد محدودی حدود 7، 8 کشور آمادگی این را پیدا کردند تا در کنار امریکا در مناطق جنوب و شرق افغانستان و در خط مقدم مبارزه با گروههاى شورشى در افغانستان حضور یافته و مبارزه کنند. این اولین چالشی بود که امریکا در درون ساختار ناتو با آن مواجه شد و در همین زمینه کشورها هر کجا ضرورت پیدا کرد سیاستهای ملی خودشان را نسبت به سیاستهای ناتو اولویت دادند. از نمونههاى آن تصمیمی است که کانادا برای خروج نیروهایش در سال 2011 از افغانستان گرفته؛ امریکاییها با فشار موفق شدند کاناداییها را قانع کنند تعدادی نیروی آموزشی بفرستند اما نیروهای رزمی کانادا قرار است در انتهای 2011 از افغانستان خارج شوند، اتفاقی که در مورد هلند هم افتاد و هلندیها حاضر نشدند نیروهای خودشان را در افغانستان بعد از چالشی که در مورد دولت ملی در این کشور افتاد نگه دارند از جمله موارد مشابه است، چگونگى مقابله با چالش افغانستان و گروههاى شورشى این کشور از موارد اختلاف نظر میان اعضاى ناتو است. مجموع اینها نشان میدهد که ناتو به عنوان یک ساختار منسجم فاقد آن ظرفیتی است که بتواند کشورها را در همه موارد و در مواجهه با چالشهاى مهم دور خودش جمع کند. در مورد چالشهای امریکا در افغانستان، بخش دیگر صحبتهای من به سطح منطقه مربوط است. اولین مشکلی امریکا در منطقه عدم وجود یک متحد استراتژیک تاثیرگذار در منطقه برای امریکا است. در مدیریت بحران افغانستان امریکا با وضعیتی روبهرو است که نمیتواند به هیچکدام از کشورهای همسایه و منطقه در مورد موضوع افغانستان تکیه کند، البته در مورد هند یک مقدار تفاوت باید قائل شد اما در سایر کشورهای موجود در منطقه یک متحد استراتژیک تاثیرگذار در موضوع افغانستان برای امریکا وجود نداشته است. به نظر میرسد که هیچ کشوری در منطقه علاقه مند نیست امریکا در افغانستان به پیروزی برسد، برداشت من این است که حتی کشورهای عربی و پاکستانیها علاقهمند پیروزی امریکا در افغانستان نیستند و از زاویه دیگری به حضور امریکا در منطقه نگاه میکنند. ادامه حضور نظامى آمریکا در افغانستان مهمترین عاملى خواهد بود که سیاستهاى جاهطلبانه منطقهاى سیستم امنیتى این کشور را با محدودیت مواجه خواهد کرد، نفوذ نظامیان بر سیاستهاى پاکستان به تدریج محدود، دولتهاى غیرنظامى با برخوردارى از حمایت غرب از پایدارى بیشترى برخوردار، بازدارندگى سلاح هستهاى با استمرار تلاش آمریکا براى نظارت بر آن بتدریج ضعیف خواهد شد. عمدهترین چالشی که امریکا در منطقه با آن روبهرو است مسئله بازی دوگانه پاکستان است، هر چند در دولت آقای بوش، پاکستان متحد استراتژیک غیرناتویی امریکا لقب گرفت اما بازی دوگانهای که برخی از سازمانهای پاکستان در افغانستان آغاز کردهاند و کماکان دارند این بازی را ادامه میدهند یک چالش جدی برای امریکا است و امریکاییها هم به این موضوع واقفند. همانطور که آقای دکتر فیرحی در ارتباط با پاکستان گفتند ما با دو گفتمان در پاکستان مواجهیم، گفتمان مسلمانان تندرو در پاکستان شاید به لحاظ جمعیت عده کثیری را شامل نشود اما نوع رفتار و رویکردش تاثیرگذارتر از گفتمان دیگر در حوزه سیاست خارجی بوده است، ضمن این که از حمایت دستگاههای امنیتی هم برخوردار است. برداشت شخصی من این است که بازی افغانستان برای پاکستان بازی مرگ و زندگی و بازی به شدت استراتژیکی است، جناب اقای طاهریان توضیح مفصلتری خواهند داد اما به تعبیر من پاکستان نمیتواند از این بازی عقب بنشینند، به نظر میرسد اگر پاکستانیها در این بازی عقب بنشینند یا شکست بخورند موج این مشکلاتى که بر پایه تندرویى تولید و به برخى مناطق از جمله افغانستان صادر کردهاند به داخل پاکستان برمیگردد یعنی آنقدر داخل پاکستان آلوده است که هم منطقه پشتونستان در استان خیبر پشتونخواه و هم استان بلوچستان را با بحرانهاى عمیقترى مواجه میکند، بحران مشروعیت ناشى از این ناکامى سیستم امنیتى این کشور را با چالشى مواجه که امکان کنترل که امکان کنترل آن با توجه به دشمنان پاکستان دشوار خواهد بود. بنابراین این بازیای است که به نظر میرسد پاکستانیها علاقهمندند تا انتها یا حداقل تا جایی که به یک دستاورد مشخصی برسند، ادامه دهند. آخرین محوری که میخواهم خدمت دوستان عرض کنم ارزیابی مختصرى است. راهبرد امنیت ملی امریکا در سال 2010 تروریسم را کنار تسلیحات کشتار جمعی قرار داد، کنار یکی از مهمترین موضوعات، مفهومش این است که کماکان تروریسم یکی از ارکان اصلی سیاست خارجی امریکا باقی خواهد ماند. اگر این را به عنوان یک موضوع و اصل بپذیریم بعید به نظر میرسد که علیرغم مشکلاتی که امریکا در افغانستان دارد تمایلی برای خروج کامل از افغانستان نزد امریکاییها باقی مانده باشد. امریکاییها باید تکلیف خودشان را در رابطه با مسئله تروریسم یا افراط گرائی در منطقه مشخص کنند و اگر تا قبل از این که این قضیه را مشخص کند از منطقه خا ج شوند، همان طور که تحلیلگران امریکایی هم ارزیابی میکنند باید در خیابانهای امریکا با تروریسم مقابله کنند. ارزیابی اولیه من این است که با توجه به اهدافى که امریکاییها دارند و محورهائى که بر مبناى آن عمل میکنند بعید میدانم که امریکاییها حتی اگر همه چیز خوب پیش برود بنایی برای خروج از افغانستان بعد از 2014 داشته باشند. نکته دوم این است که نزد نظامیان امریکایی هنوز باور یا روحیه شکست ایجاد نشده یعنی هنوز حوزه نظامی در امریکا بر این باور است که میتواند بحران افغانستان را از طریق راهکارهایی که خودش طراحی میکند به یک نقطه مطلوب و مورد نظر برساند و تا زمانی که این تلقی و تصور نزد نظامیان امریکایی وجود داشته باشد و افغانستان کماکان در اختیار نظامیان امریکایی باشد بعید است که حتی در صحنه فعلی حضور امریکا در افغانستان هم تفاوتی ایجاد شود. نکته بعدی در مورد ناتو است، باور من این است که تکلیف موضوع افغانستان به شدت با ماموریت جهانی ناتو گره خورده است یعنی اگر ناتو نتواند از عهده بحران افغانستان به گونهای که خودش میخواهد بربیاید شاید ناگزیر شود، بیشتر توجه خودش را در محدوده مرزهای سنتیاش بگذارد. افغانستان اولین صحنه حضور گستردهتر ناتو به لحاظ نظامی در خارج از مرزهای خودش در بوده است و اگر نتواند این امر را خوب مدیریت کند و به صورت موفق یا حتی نیمه موفق از آن بیرون بیاید تاثیر این موضوع در سایر حوزههای ناتو در این منطقه هم میتواند قابل توجه باشد. در انتها باید به این نکته توجه داشته باشیم که در ارزیابی بحران افغانستان نکتهای را که نباید فراموش کنیم، این است که گفتمان غالب در افغانستان بر مبنای هویت قومی است یعنی علیرغم تمام اتفاقاتی که ظرف ده سال گذشته در افغانستان صورت گرفته و توسعهای که در افغانستان انجام گرفته است اما هنوز گفتمان غالب گفتمان قومی است؛ به این دلیل است که به عنوان مثال گل آغا کماکان ولایت قندهار را به سایر نقاط ترجیح مىدهد و یا استاد عطا استاندارى در بلخ و اسماعیل خان بازگشت به هرات مورد تاکیدشان است. منطقه و قوم هستند که به افراد هویت و قدرت مىدهند. این عمدهترین چالشی بوده که مانع امریکاییها برای تکمیل پروسه دولت ملت سازی در افغانستان و یا رساندن آن به نقطه مطلوب و قابل قبول بوده است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 681]
صفحات پیشنهادی
استقرار سامانه دفاع موشکی اروپا در ترکیه/ کلید «بازی» در ...
ترکیه که یکی از تاثیرگذار ترین کشورهای خاورمیانه است ارتباط موثر با همسایگان ... ترکیه از سوی دیگر اعضای ناتو، به خبرنگاران گفت: این پروژه باید بدون هیچ استثنایی ... منطق زورمدارانهی غرب قابل پذیرش نیست. او توضیح داد: در 10 سال گذشته آنها ... از هر نوجوان و کهنسالی بپرسید که آیا آمریکا و ناتو در افغانستان موفق بوده ...
ترکیه که یکی از تاثیرگذار ترین کشورهای خاورمیانه است ارتباط موثر با همسایگان ... ترکیه از سوی دیگر اعضای ناتو، به خبرنگاران گفت: این پروژه باید بدون هیچ استثنایی ... منطق زورمدارانهی غرب قابل پذیرش نیست. او توضیح داد: در 10 سال گذشته آنها ... از هر نوجوان و کهنسالی بپرسید که آیا آمریکا و ناتو در افغانستان موفق بوده ...
نشت گاز، جان خانواده چهارنفره را در تهران گرفت
ناتو بدون امریکا در افغانستان تاثیرگذار نیست. . نمایش تصادفی مطالب. بعد از انتخاب، عاشقانه باش! با مدیریت صحیح، عاقبت علیحسینی این نمیشد ...
ناتو بدون امریکا در افغانستان تاثیرگذار نیست. . نمایش تصادفی مطالب. بعد از انتخاب، عاشقانه باش! با مدیریت صحیح، عاقبت علیحسینی این نمیشد ...
توان رویارویی با قدرت های نوظهور را نخواهیم داشت
طی سال های گذشته روسیه خود را به عنوان همراهی سرسخت و بدون انعطاف به ما نشان داده است. ... بهتر نیست گرجستان و اوکراین با توجه به وقایع اخیر زودتر عضو ناتو شوند؟ ... یکی از دغدغه های همواره سیاست خارجی آمریکا مساله جنگ افغانستان است که ...
طی سال های گذشته روسیه خود را به عنوان همراهی سرسخت و بدون انعطاف به ما نشان داده است. ... بهتر نیست گرجستان و اوکراین با توجه به وقایع اخیر زودتر عضو ناتو شوند؟ ... یکی از دغدغه های همواره سیاست خارجی آمریکا مساله جنگ افغانستان است که ...
برخورد دوگانه غرب با تحولات خاورمیانه
ثانیا" دولت دموکراتها در آمریکا در قبال منافع آمریکا در این کشورها با ... وسیع همچون لیبی به تنهائی کافی نبوده و برای اجرای عملیات نیز ناتو و کشورهای عربی را عملا" ... اول آنکه آمریکائیها به دلیل گرفتاری در عراق و افغانستان که هزینه مادی و ... میپنداشتند که رژیم قذافی از هیچ حمایت موثر داخلی برخوردار نیست و بهآسانی ...
ثانیا" دولت دموکراتها در آمریکا در قبال منافع آمریکا در این کشورها با ... وسیع همچون لیبی به تنهائی کافی نبوده و برای اجرای عملیات نیز ناتو و کشورهای عربی را عملا" ... اول آنکه آمریکائیها به دلیل گرفتاری در عراق و افغانستان که هزینه مادی و ... میپنداشتند که رژیم قذافی از هیچ حمایت موثر داخلی برخوردار نیست و بهآسانی ...
خواندنی های دور دنیا
خواندنی های دور دنیا اعتراض ریکشاوسواران هند/ بسکتبالیست های آمریکایی پرنس چارلز را مسخره ... عزاداری در افغانستان، سربازان ناتو را عازم بیمارستان کردبرگزاری مراسم ویژه تاسوعا و عاشورا ... پذيرش بدون كنكور دانشجوی دكترا در یکی دیگر از دانشگاه های کشور ... خطيب جمعه ياسوج: ابعاد شخصيت امام خميني (ره) قابل بيان نيست ...
خواندنی های دور دنیا اعتراض ریکشاوسواران هند/ بسکتبالیست های آمریکایی پرنس چارلز را مسخره ... عزاداری در افغانستان، سربازان ناتو را عازم بیمارستان کردبرگزاری مراسم ویژه تاسوعا و عاشورا ... پذيرش بدون كنكور دانشجوی دكترا در یکی دیگر از دانشگاه های کشور ... خطيب جمعه ياسوج: ابعاد شخصيت امام خميني (ره) قابل بيان نيست ...
حوادث و سرگرمی های بعدازظهر یکشنبه جهان
این بازار از لحاظ با صنایع هواپیمایی ،اسباب بازی و شیرینی امریکا برابری می کند. ... شرق این کشور از صبح امروز ناپدید شده است و از سرنوشت سرنشینان ان اطلاعی در دست نیست. ... از سوی نیروهای امنیتی افغانستان، نظامیان افغان و ناتو در عملیاتی مشترک هفده نفر از نیروهای .... بورخس و تـﺄثير آن بر ادبيات داستانی معاصر ايران ...
این بازار از لحاظ با صنایع هواپیمایی ،اسباب بازی و شیرینی امریکا برابری می کند. ... شرق این کشور از صبح امروز ناپدید شده است و از سرنوشت سرنشینان ان اطلاعی در دست نیست. ... از سوی نیروهای امنیتی افغانستان، نظامیان افغان و ناتو در عملیاتی مشترک هفده نفر از نیروهای .... بورخس و تـﺄثير آن بر ادبيات داستانی معاصر ايران ...
متداولترین پورت های آسیب پذیر
99 درصد کودکاني خياباني در کاشان تبعه افغانستان هستند ... نمایش تصادفی مطالب. نقد تصمیمات دیپلماتیک دولت از سوی سخنگوی کمیسیون امنیت ملی/مجلس در جریان توافقات هستهای دولت نیست ... گزارش تصویری:12 کشته در حمله به 28 تانکر سوخت ناتو در پاکستان ... چگونه سگ خانگی آمریکا هار شد و سگ کشی لازم ...
99 درصد کودکاني خياباني در کاشان تبعه افغانستان هستند ... نمایش تصادفی مطالب. نقد تصمیمات دیپلماتیک دولت از سوی سخنگوی کمیسیون امنیت ملی/مجلس در جریان توافقات هستهای دولت نیست ... گزارش تصویری:12 کشته در حمله به 28 تانکر سوخت ناتو در پاکستان ... چگونه سگ خانگی آمریکا هار شد و سگ کشی لازم ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها