واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: دردسرهای ازدواج تاجر کانادایی با دختر ایرانی باورم نمیشد، همسرم در ایران وکیل گرفته و مهریه هزار سکه نیمبهار آزادی خود را به اجرا گذاشته باشد. نمیدانم این زن چقدر میخواست مرا سرکیسه کند. وطن امروز: تاجر فرش مقیم کانادا و انگلیس به خاطر مهریه 1000 سکهای ممنوعالخروج شد. این مرد ایرانی وقتی به تهران آمد تا به مادر بیمارش سری بزند، نمیدانست سرنوشت تلخی در انتظارش است. مرد جوان چند روز پیش به شعبه 268 دادگاه خانواده تهران مراجعه کرد و نزد قاضی عموزادی گفت: وقتی 18 سالم بود به کانادا رفتم، در آنجا یک فرشفروشی راهاندازی کردم و مقیم شهر تورنتو شدم. وی ادامه داد: سال 75 بود که به ایران آمدم و از طریق دوستان مادرم با دختری به نام کاملیا آشنا شدم. او عشق زندگی در خارج از کشور را داشت. به همین خاطر عقد کردیم و به کانادا رفتیم. زندگی خوبی داشتیم و 2 سال بعد صاحب فرزندی شدیم. در زندگی هیچ کم و کسری نداشتیم تا اینکه مدتی بعد متوجه تغییر رفتارهای کاملیا شدم. وی ادامه داد: یک روز پلیس تورنتو مرا دستگیر کرد و مدتی در زندان گرفتار بودم. علتش این بود که کاملیا از من به اتهام ضرب و شتم شکایت کرده بود. باورم نمیشد. تمام حرفهایش دروغ بود. من و کاملیا هیچ مشکلی با هم نداشتیم. وقتی از زندان آزاد شدم، احضاریه ای از سوی کاملیا به دستم رسید. همسرم درخواست طلاق داده و از خانهام رفته بود. هیچ خبری از وی نداشتم تا اینکه در دادگاه همسر و کودکم را دیدم. سال 80 بود که قاضی دادگاه خانواده تورنتو حکم طلاق را صادر کرد و من محکوم شدم تا 40 هزار دلار حق و حقوق همسر و کودکم را پرداخت کنم. بعد از آن محکوم شدم تا ماهانه هزار دلار به حساب همسرم به عنوان نفقه کودکم واریز کنم. وی افزود: دیگر زندگی با این زن محال بود، او تنها به عشق آمدن به خارج از کشور، به عقد من درآمد، بدون اینکه علاقهای به من داشته باشد. من وسیلهای بودم تا او به آرزوهایش که زندگی در کانادا بود، برسد. مرد جوان ادامه داد: دیگر خبری از او نداشتم. بعد از آن به انگلیس آمدم و در آنجا رستورانی راهاندازی کردم. سرگرم کار بودم تا مشکلاتی که بر سرم آمده بود را فراموش کنم. وی ادامه داد: مدتی بعد از طریق یکی از دوستانم متوجه شدم که مادرم بیمار است به همین خاطر چند روزی به تهران آمدم تا به مادرم سری بزنم. بعد از چند روز وقتی قصد داشتم به انگلیس سفر کنم، در فرودگاه متوجه شدم که ممنوعالخروج هستم، شوکه شدم. باورم نمیشد، همسرم در ایران وکیل گرفته و مهریه هزار سکه نیمبهار آزادی خود را به اجرا گذاشته باشد. نمیدانم این زن چقدر میخواست مرا سرکیسه کند. آقای قاضی! این زن زندگی مرا سیاه کرده، اکنون تمام کارم در انگلیس و کانادا است، اگر نتوانم بروم، رستورانم در انگلیس را به حراج میگذارند و من ورشکست میشوم. اکنون درخواست طلاق غیابی و شرعی دارم، تمام مهریهاش که 100 میلیون تومان است را هم پرداخت میکنم تا دست از سرم بردارد. روزگار انتقام مرا از این زن کلاهبردار میگیرد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 210]