تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 30 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):با اخلاق نيكو، گفتار نرم مى‏شود.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816914615




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

مهندس عنکبوت!


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: مهندس عنکبوت !
عنکبوت
عنکبوت، در عالم جانوران، و در اين کارگه کون و مکان، "مهندسي نساجي" خوانده است. او دوک همت را بکار انداخته و فارغ از سرد و گرم روزگار، همواره گرم کار است. معلوم است که چنين مهندس شايسته اي نمي تواند از طعن طاعنان و ملامت ملامت گران و سست همتان برکنار ماند.بانوي عفيف شعر ايران، اختر چرخ ادب، پروين اعتصامي، بسيار استادانه ماجراي طعن کاهلي را بر مهندس عنکبوت، به تصوير کشيده است که مي توان  نکاتي ظريف از حرفه و کار مهندسي را در آن يافت. از جمله:* فارغ از هياهوي زمانه، گرم کار خود بودن و وظيفه خود را انجام دادن:عنکبوتي ديد بر در، گرم کارگوشه گير از سرد و گرم روزگار* همت را بکار بستن و سعي و عمل پيشه کردن:دوک همت را بکار انداختهجز ره سعي و عمل نشناخته* ايده پردازي و ارائه فکر در بکار گيري نوآورانه ابزار موجود:درسها مي داد بي نطق و کلامفکرها مي‌پخت با نخهاي خام* با ديد طبيعي و درس آموز به افت و خيز و شکست و موفقيت در کار نگاه کردن:گه تبه کردي، گهي آراستيگه درافتادي، گهي برخاستيپاي کوبان در نشيب و در فرازساعتي جولا، زماني بندباز* حرفه گرائي و خبرگي در کار و خود را صاحب کار(owner) دانستن:کار کرده، صاحب کاري شدهاندر آن معموره معماري شده* انگيزه دروني و شور و حال داشتن در انجام کار:گر چه اندر کنج عزلت ساکنمشور و غوغائيست اندر باطنم* شرافت و ارج قائل شدن به کار خود:دست من بر دستگاه محکمي استهر نخ اندر چشم من ابريشمي است* طراحي بي عيب و نقص و زبردستي در رياضي:اوستاد اندر حساب رسم و خططرح و نقشي خالي از سهو و غلطزاويه بي حد، مثلث بي شماراين مهندس را که بود آموزگار* استفاده حداکثري از فرصت ها براي انجام کار و ارائه خدمت:کاردانان، کار زينسان مي کنندتا که گوئي هست، چوگان مي زنند* آمادگي انجام کار و ارائه توانائيها در هر فراز و نشيب و تغيير و تحول:گر ز يک کنجم براند روزگارگوشه ديگر نمايم اختيارهست بازاري دگر، اي خواجه تاشکاندر آنجا مي‌شناسند اين قماش
تار عنکبوت
کاهل بي همت بر سر راه اين مهندس عاليقدر مي نشيند و با منفي بافي، گرد نااميدي بر او مي ريزد. او مي گويد: اين چه کار سرسري است که تو  زير اين آسمان بلند انجام مي دهي؟ در اين کارگاه هستي، تو در برابر کوه ها، پر کاهي بيش نيستي. طراحي مي کني و خانه مي سازي تا با عطسه اي ويران شود؟ نقش بر آب مي زني. تو اهل هنر نيستي. ديبائي بباف تا خلقان از او پيرهن درست کنند. و نتيجه نسخه فلسفه بافي او:چون تو نساجي، نخواهد داشت مزددزد شد گيتي، تو نيز از وي بدزدخسته کردي زين تنيدن پا و دسترو بخواب امروز، فردا نيز هستمهندس صبور در مقام پاسخ برمي آيد و مي گويد: تو از اسرار من آگاه نيستي. تو تنها به فکر خفتني و خود را فارغ از کار جهان ساخته اي. من کارگر(ظاهرا در آنجا هم مهندسين تابع قانون کار هستند!) کارگاهي هستم که کارفرماي کارآگاه او خداست:در تکاپوئيم ما در راه دوستکارفرما او و کارآگاه اوستمن از ابتدا حرفه بافندگي را برگزيده ام و در هر فرصتي سعي خود را در بافتن بکار برده ام. از طريق شاگرد ـ استادي (on the job training!) کار را ياد گرفته ام:پيشه‌ام اينست، گر کم يا زيادمن شدم شاگرد و ايام اوستادکار و بار تو چيست؟ خانه اي که تو مي سازي کجاست؟ اگر هوا خانه مرا خراب مي کند، برق هوا و هوس خرمن وجود ترا سوخته است. اگر تو هم رشته اي انتخاب مي کردي(توصيه ام مهندسي است!) اکنون سررشته اي در دست خود داشتي:عنکبوت، اي دوست، جولاي خداستچرخه‌اش مي گردد، اما بي صداستنويسنده : مسعود بينش مطالب مرتبط:پروين اعتصامي و نازک الملائکه (1)پروين اعتصامي و نازک الملائکه (2)يادي از پروين





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1808]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن