واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: دل بی دوست، دلی غمگین استبه مناسبت سالروز در گذشت اختر چرخ ادب، پروین اعتصامی پروین اعتصامی که نام اصلی او "رخشنده " است در بیست و پنجم اسفند 1285 هجری شمسی در تبریز متولد شد ، در کودکی با خانواده اش به تهران آمد . پدرش که مردی بزرگ بود در زندگی او نقش مهمی داشت ، و هنگامیکه متوجه استعداد دخترش شد ، به پروین در زمینه سرایش شعر کمک کرد. ...
ما (بخش ادبیات تبیان= تبیاد) درباره ی پروین و زندگی و افکار و اشعارش در سایت مطالب ارزنده ای را قرار دادیم، باشد که مورد لطف و عنایت شما قرار بگیرد : برای آگاهی از زندگی این شاعره به این مقالات مراجعه کنید : یک شاخه نسیم روح پرور "پروین اعتصامی" "اختر چرخ ادب" یادی از پروین اعتصامی بهبهانهی... بر سنگ مزارم بنویسید ***اشعاری که از این شاعر در سایت داریم:مهندس عنکبوت ! ای مرغك! ***سیری در افکار و اشعار ویکتور هوگو و پروین اعتصامی در مقاله ی « زندگی را دریاب در درخت اندیشه ها » ***پروین اعتصامی و نازك الملائكه به عشق زمینی اکتفا نمیکنند و معتقدند که عشق باید متصل به موجودی ماورایی و غیرمادی شود، تا آرامش واقعی را در پی داشته باشد. هر چند پروین از همان آغاز، عشق جسمانی را متصل به عشق الهی میکند و نازک پس از شکست در عشق زمینی، به عشق ماورایی روی میآورد. ... مقایسه و بررسی عشق در آثار پروین اعتصامی و نازک الملائکه:بخش اول بخش دوم بخش سوم ***شعر پروین، آیینهای گونهگون از مفاهیم رنگارنگ و بلند در عرصهی ادبیات تعلیمی فارسی است. شعر او، خواه قصیده باشد و خواه مثنوی و قطعه ، خواه تشكیل شده از مناظرهی دو یا چند شخصیت خیال انگیز غیرجاندار و یا جاندار و خواه یك روایت ساده از تجربهای كشف شده در عرصهی زندگی بشری، از تصاویر خاص و معنیهای بلند اخلاقی و انسانی خالی نیست... مروری بر برجسته ترین آموزه های اجتماعی شعر پروین در دو قسمت می خوانیم : قسمت اول : سر برفراز، تا نزنندت به سرقفا قسمت دوم : در لانهی دیگران منه گام ***پروین در بخش فیلم و انیمیشن تبیان :اینکه خاک سیهش بالین است ... سخنان استاد مجاهدی پیرامون پروین اعتصامی (1) ، (2)حسب *** اما به مناسبت این روز ( درگذشت پروین ) شعری از دیوان آن شاعره ی زیبا سخن می آوریم.همی با عقل در چون و چرائی همی با عقل در چون و چرائی همی پوینده در راه خطائی همی کار تو کار ناستوده است همی کردار بد را میستائی گرفتار عقاب آرزوئی اسیر پنجهی باز هوائی کمین گاه پلنگ است این چراگاه تو همچون بره غافل در چرائی سرانجام، اژدهای تست گیتی تو آخر طعمهی این اژدهائی ازو بیگانه شو، کاین آشنا کش ندارد هیچ پاس آشنائی جهان همچون درختست و تو بارش بیفتی چون در آن دیری بپائی ازین دریای بی کنه و کرانه نخواهی یافتن هرگز رهائی ز تیر آموز اکنون راستکاری که مانند کمان فردا دوتائی بترک حرص گوی و پارسا شو که خوش نبود طمع با پارسائی چه حاصل از سر بی فکرت و رای چه سود از دیدهی بی روشنائی نهنگ ناشتا شد نفس، پروین بباید کشتنش از ناشتائی تهیه و تنظیم برای تبیان : زهره سمیعی - بخش ادبیات تبیان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 772]