واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: فسخ بزرگترين قرارداد تاريخروايتي نو از مدرنيته
آيا تا به حال فكر كرده ايد كه جريا ن و يا غولي بنام مدرنيته(تجدد) حاصل يك قرارداد تمام عيار است؟ شايد روايتي نو از مدرنيته را بتوان اينگونه ارائه داد:قرون وسطي كه حاصل تركيب نيروي مسيحيت با قدرت زوال يافته امپراطوري روم بود، هيمنه اي سنگين بر زندگي انسان اروپايي فرود آورد كه در طول مدت يك هزاره رفته رفته باعث خستگي، ركود و عصبانيت و اسارت اروپايان شد. با اين كه زمين مركز عالم بود و انسان ظاهراً ارج و قربي نامعلوم و بي منتها داشت، در عمل آدمي نمي توانست با جهان خود با طبيعت، واقعيت ها و آيات و نشانه هاي خداوند ارتباط برقرار كند. عقل و خرد انسان به اسارت و استدلال كليسا و آباء و اجداد او در آمده بود. نياكان انسان غربي به جاي او فكر كرده بودند و آينده اش را به تقدير خود رقم زده بودند. گردش و چرخش در يك دايره ي بسته انسان غربي را به ستوه آورده بود. دين به اسارت كليسا در آمده بود و دانش و معرفت اگر چه گستره اي عجيب، غير واقعي و يكطرفه داشت، اما در انحصار كليسا و نهاد هاي آموزش آن بود. اصلاً دانش و معرفت فقط چيزي بود كه كليسا ارايه مي كرد. قرون وسطي كه حاصل تركيب نيروي مسيحيت با قدرت زوال يافته امپراطوري روم بود، هيمنه اي سنگين بر زندگي انسان اروپايي فرود آورد كه در طول مدت يك هزاره رفته رفته باعث خستگي، ركود و عصبانيت و اسارت اروپايان شد.اروپا مركز عالم و كليسا مركز اروپا بود. زبان رسمي و معتبر لاتين بود. ترجمه ي حقيقت از لاتين به هر زبان ديگر ممنوع و علاوه بر داشتن مجازاتهاي سنگين مايه زوال حقيقت بود. حقيقت را كليسا تقسيم مي كرد. در اين بن بست كه ديوارهاي آن بلند و محكم بود، تنها حسي كه به انسان غربي دست مي داد؛ استبداد، مرگ انديشه و زندگي بي معنا بود. تفكر كردن محكوم بود. تراكم و انباشت اين وضعيت به انفجاري بزرگ و ظهور مدرنيته انجاميد. اروپا از خود روي برگرداند. اروپاي اسير در چنگال هاي قدرتمند كليسا و غل و زنجير نظام طبقاتي و فئوداليسم و پادشاهي. اكنون خود را در رهايي و آزادي مطلق ديد. حالا همه چيز در اختيار انسان قرار گرفته بود. قرارداد از همين نقطه شروع شد. انسان مدرن از آن سوي بام سقوط كرد . انسان مدرن قراردادي يكطرفه با هستي امضا كرد كه اصول و مواد آن به قرارذيل بود:ماده يك: هميشه و همه جا حق فقط با انسان است.ماده دو: طبيعت بي هيچ حق وحقوقي در اختيار انسان و ملك طلق او مي باشد.ماده 3: هر چيزي بدون قيد و شرط در خدمت انسان و خواسته هاي اوست.ماده 4: فراتر از دنياي مادي انسان، هيچ چيزي وجود ندارد.ماده5: معرفت يعني كسب فدرت و قدرتمند شدن انسان در رسيدن به اميال و آرزو هاي خود.تبصره : منظور از انسان در اين قرارداد نژاد اروپايي است.
اين قرارداد ظالمانه قرن ها پاييد. تكنولوژي با هدف تسخير و به تصرف در آوردن طبيعت پديد آمد. دين معنا و روح از سبد زندگي كنار گذاشته شد. غير از « خود» همه « ديگر» شدند. مركز و پيرامون بوجود آمد. اصل و فرع و متمدن و بربر سكه رايج شد. سلاح سرد به موزه ها رفت و لوله ي شياري تفنگ و باروت مظهر قدرت شدند. شرق و غرب از جغرافيا به زندگي انتقال يافت. بويژه اينكه در عمل تنها تبصره اين قراداد از محتوا و اصول آن برتر شناخته شد. اين قرارداد قرنها سند قواعد رفتار، مايه استكبار و برتري طلبي غرب بود تا اينكه در اركان آن خلل افتاد و انسان غربي را وحشت فرا گرفت. اين قرارداد بزرگ در اصل سه جانبه بود و طرفين ديگر آن که عبارت بودند از طبيعت و « ديگران» بپا خاستند. اين قرارداد، قرنها سند قواعد رفتار، مايه استكبار و برتري طلبي غرب بود تا اينكه در اركان آن خلل افتاد و طرفين ديگر آن که عبارت بودند از طبيعت و « ديگران» بپا خاستند.نخستين حمله به تبصره ي اين قراداد بود. طي فراخواني اعلام شد كه شاكيان و كساني كه از اين قرارداد متضرر شده اند اقامه ي دعوا كنند. اكنون « طبيعت» و همه ي « ديگران» در صدد آماده كردن مقدمات برگزاري بزرگترين دادگاه تاريخ براي محاكمه مسئول اين قراداد يكطرفه هستند. ممكن است اين دادگاه بيش از حد متعارف به طول بيانجامد زيرا شاكيان زيادند و اسناد معتبر و محكمه پسند فراواني تهيه كرده اند. ناظران آگاه و صاحب نظران دعاوي معتقدند نتايج اين دادگاه و حكم صادره به دگرگوني هاي اساسي در روابط انسانها و اقوام و ملت ها و بطور كلي در نحوه ي زيست بشر در آينده ي نزديك خواهد انجاميد. سيد رضا شاكري، دانشجوي دکتراي انديشه سياسيگروه جامعه و سياست
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 283]