واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: وقتی که وارد آسایشگاه شدم، از در و دیوار آن غم و غصه میبارید. انگار در تمام ساختمان گرد غصه پاشیدهاند. به چهره رنجور و پر از چین و چروک پیرمردان و پیرزنان که نگاه میکنی از زندگی سیر میشوی. سالمندان سالمندی که از آن با واژه هایی نظیر پیری، سالخوردگی، مسنی، معمری، کهنسالی، کلان سالی، بسیار زاد، سال دیدگی، فرتوتی و غیره نیز یاد شده است، مرحله ای است از مراحل زندگانی انسان که پس از تولد، طفولیت، نوجوانی، جوانی و میانسالی فرا می رسد. دراین سن اگرچه قوای جسمی رو به تحلیل می رود ولی خرد و تجربه به حد اعلای خویش می رسد و بدین لحاظ از دیرباز معمول بوده است. اجتماعی را موفق دانسته اند که باخرد پیران و قدرت جوانان همراه و هماهنگ بوده است. بحث نگهداری از سالمندان و تکریم آنان مسئلهای است که در دین اسلام نسبت به آنان تأکید بسیاری شده است. در سوره اسرا به فرزندان هشدار داده شده است که مبادا در دوران پیری و سالمندی کمترین اهانتی به والدین روا نمایند و یا با لحنی زننده و نامناسب که رنجش آنها را بر انگیزد سخن گویند و احترام آنان را به جا نیاورند. در احادیث و روایات نیز فرازهای بسیار زیبا و با شکوهی در این مورد به چشم می آید. پدیده سالمندی مرحلهای از زندگی انسان می باشد که انسان بهدنبال دستیابی به دیدی یکپارچه و توام با ارزیابی از خود است. در این مرحله از زندگی، انسان به لحاظ عاطفی نیازمند داشتن ارتباطات توام با لطف و توجه بیشتری بوده، بهخصوص اگر فرد سالمند بهگونهای دچار افت عملکرد و عوارض و بیماریهای جسمی باشد در فرهنگ پویا و غنی کشورمان نیز از دیر باز، سالمندان در جامعه از جایگاه ویژهای برخوردار بودهاند و در کلیه آثار پیشینیان سالمندان که به ما رسیده است این واقعیت خودنمایی میکند تا بدانجا که سرپیچیدن از امر سالمندان و پیران خردمند در این آثار نتیجه خودسری و خیره سری و خامی بیان شده و طریق سعادت تنها در سایه بهرهگرفتن از تجارب و پند سالمندان دنیا دیده و روزگار آزموده نمایان شده است.ایرانیان به سبب فرهنگ و سنت خاص خود و ”خانوادهمحور“ بودن، در بسیاری از موارد از سالمندان نگهداری میکنند. متأسفانه طی چند سال اخیر شاهدیم تعداد سالمندانی که به خانه سالمندان و مراکز نگهداری از آنها فرستاده میشوند افزایش یافته و اینگونه شاهد تغییر دیدگاه خانوادهها، نسبت به سالمندان بودهایم. پدیده سالمندی مرحلهای از زندگی انسان می باشد که انسان بهدنبال دستیابی به دیدی یکپارچه و توام با ارزیابی از خود است. در این مرحله از زندگی، انسان به لحاظ عاطفی نیازمند داشتن ارتباطات توام با لطف و توجه بیشتری بوده ـ بهخصوص اگر فرد سالمند بهگونهای دچار افت عملکرد و عوارض و بیماریهای جسمی باشد. سالمندی برخلاف آنچه تصور میشود همراه با آنگونه مشکلاتی نیست که بر سر زبانها افتاده و افراد پیر را مردمی خسته، بیمار، افسرده، بیحافظه و جدا مانده تلقی میکنند. اینگونه تصورات قالبی و برخوردهای ناعادلانه مبنی بر این نوع تفکرات میتواند بر سلامت جسمی و روانی سالمندان تأثیر منفی بگذارد. سالمندان سالمند نیازمند شبکه ارتباطی گسترده با فرزندان و خانواده است بهگونهای که نیازهای عاطفی سالمند و قدردانی از زحمات وی باید در خانواده تحقق یابد و سالمند خود را فردی ارزشمند تلقی کند. در موارد زیادی در جامعه ما سالمندان بهدلیل نوع رفتارهای اطرافیان احساس پوچی میکنند که این مسئله به دنبالش عوارض جسمی و نشانههائی از افسردگی را بهدنبال دارد. متأسفانه شرایط اقتصادی و اجتماعی جامعه منجر به این شده تا خانوادهها، والدین سالمند خود را به مراکز نگهداری شبانهروزی بسپارند و در این مراکز شبکههای ارتباطی سالمند با افرادیکه به آنان عشق میورزیده کمرنگ میشود. این امر بهعنوان یک طرز تلقی منفی در مورد خود و زحمات بیشائبه فرد سالمند محسوب شده که در نهایت او را به ارزیابی منفی از خود میرساند و همین امر موجب شده تا امید به زندگی در او کاهش یابد. این امر میتواند عوارض جسمی و روانشناختی را با خود به همراه داشته باشد، از سوی دیگر بهدلیل آنکه خانوادهها در موارد زیادی با عوارض ناشی از سالمندی آشنا نیستند و تغییرات حاصله در سالمندان را به گونهای ارادی تلقی میکنند و طرز برخوردشان با سالمند توام با خشونت و بیحرمتی است. این امر آسیبهای جسمی ـ روانی بسیاری را برای قشر سالمند جامعه به همراه دارد. سالمندان دکتر ناصر قاسمزاده، روانشناس معتقد است که بیحرمتی به سالمند، مسئلهای است که در جامعه ما بهعلت داشتن منافات بسیار با مسائل فرهنگی و باورهای اعتقادیمان هیچگاه جایگاه خوبی نداشته و نخواهد داشت. بهعبارتی باورهای فرهنگی و اعتقادی ما مخالف برخوردهائی از این نوع با والدین است و از آنجائی که نهاد خانواده با حضور پدر، مادر، پدربزرگ و مادربزرگ شکل میگیرد نبود هر کدام از این عوامل میتواند لطمات جبرانناپذیری به پیکره خانواده و مسائل شخصیتی و عاطفی افراد وارد کند. بهعبارتی آن گروه از افراد نیز که به این مسئله تن میدهند به نوعی با احساس گناه مواجه هستند. از سوی دیگر به واسطه عدم پذیرش مردم و نداشتن جایگاه لازم برای انجام چنین اعمالی در نزد خانوادهها و فرهنگ عمومی رایج در جامعه، افرادیکه بهعنوان سالمند در این مراکز نگهداری میشوند به انواع بیماریهائی همچون افسردگی، اضطراب و... دچار هستند. چرا که این قشر از جامعه نیز با پذیرفتن این مسئله دچار یک نوع سردرگمی، احساس یأس و ناکامی میشوند. شرایطی که فرد در آن احساس ناکارآمدی و سربار بودن را به معنی واقعی و بهصورت ملموس تجربه میکند. دکتر امانالله قرائیمقدم، جامعهشناس، مسئله افزایش تعداد خانههای سالمندان را از جمله ویژگیها و شاخصهای کشورهای صنعتی شده میداند که هر چه به سمت و سوی زندگی شهرنشینی و صنعتی شدن پیش میرویم، اینگونه مراکز نیز افزایش مییابد. به این مفهوم که با تغییر ساختار زندگی خانوادگی از حالت گسترده که سه نسل در زیر یک سقف با یکدیگر زندگی میکردند و بهدلیل وجود وابستگیهای عاطفی و اقتصادی هیچ مشکلی پیش نمیآمد، اما در جامعه صنعتی خانواده هستهای شده و آن وابستگی که در خانواده گسترده وجود دارد در اینگونه خانوادهها دیده نمیشود. در خانواده هستهای و در جوامع صنعتی بهدلیل معضلات ناشی از صنعتی شدن و این موضوع که زن و شوهر هر دو کار میکنند و امکان نگهداری از سالمندان را ندارند آنها را به مراکز مربوطه میفرستند که البته از جهاتی بسیار مضر است و صدمات جبرانناپذیری بر روح و روان آنان باقی میگذارد و در نتیجه زمان مرگ را تسریع میکند، چرا که آنها دیگر علاقه و شوق زیستن را از دست دادهاند و دچار سرخوردگیهای شدید هستند. در این شرایط آنها از زندگی اجتماعی دور شده و به نوعی مطرود میشوند. یکی از دلایل این است که انسان اگر وابستگی و پیوستگیاش را با خانواده و جامعه از دست بدهد، از نظر جامعهشناسی و روانشناسی، زمان فرا رسیدن مرگش تسریع میشود. قدر مسلم، عاطفه ایرانی، اسلامی و هویت ملی ما، ایجاب میکند که از پدران و مادران خود مراقبت کنیم ـ فردی که تمام سالهای عمر خود را صرف کار و تلاش و تأمین نیازهای فرزندان و خانواده خود کرده چرا اکنون باید باقی عمر خود را در خانه سالمندان بگذراند از سوی دیگر، با این عمل ما به کودکان خود میآموزیم که در آینده با پدر و مادر خود بدین گونه رفتار کنند. در واقع فرزندان گمان میکنند که والدینشان باید به همین سرنوشت دچار شوند. امروزه تشخیص داده شده که هیچ مکانی برای سالمندان مانند محیط خانه و خانواده مناسب نبوده و همچنین تقویت و حفظ عاطفه، شفقت، تعادل، همبستگی اجتماعی و پیوستگی خانوادگی بهجزء این نیست که نسلهای مختلف در کنار هم رشد کنند. بهعلاوه جوانان میتوانند از تجارب با ارزش پدربزرگها و مادربزرگها بهره گیرند و آن را در موارد مختلف بهکار نبردند. قدر مسلم، عاطفه ایرانی، اسلامی و هویت ملی ما، ایجاب میکند که از پدران و مادران خود مراقبت کنیم ـ فردی که تمام سالهای عمر خود را صرف کار و تلاش و تأمین نیازهای فرزندان و خانواده خود کرده چرا اکنون باید باقی عمر خود را در خانه سالمندان بگذراند که به جهت ویژگیهای فرهنگی جامعه ما، اثرات روانی مخربی بر روح و روان آنها خواهد گذاشت. اگر چه فلسفه نگهداری سالمندان و معلولین به هر ترتیب در مراکز متمرکز مانند آسایشگاهها، خانههای سالمندان و... مذموم و حتی به دید بسیاری از افراد گناه محسوب میشود، اما توجه به واقعیتهای جامعه امروزی این حقیقت را آشکار میکند که در هر حال اگر چه این واقعیت تلخ و ناخوشایند است اما باید پذیرفت که بخشی از شهروندان ما، در شرایطی که به سنین سالمندی میرسند خواهناخواه بهدلایل مختلف ممکن است نیازمند به استفاده از اینگونه مراکز باشند و اگر خانوادهای یا شخصی عزیز خود را به مراکز میسپارد به معنی بیمهری و دور بودن از وجدان و انسانیت نیست. از سوی دیگر با تغییر الگوهای شهرنشینی و زندگی در آپارتمانهائی با متراژ کمتر از ?? متر چگونه میتوان به این تغییر نگرش دست یافت. هر چند هنوز افرادی هستند که با تمام مسائل و مشکلات اقتصادی کمر خم نکردهاند و حاضر نیستند فرد سالمند را از آغوش گرم خانواده محروم سازند، به همین جهت حمایتهای دولت از این قشر بسیار مؤثر خواهد بود. همچنین نباید از نظر دور داشت که در برخی موارد، سالمند بهدلیل عدم تشکیل خانواده فرزندی ندارد تا در اینگونه شرایط خاص از وی نگهداری نماید یا فرزندانش در خارج از کشور زندگی میکنند پس چارهای جزء این ندارد که با پای خود به این مراکز مراجعه کند. پس با توجه به اینکه حدود ?? درصد سالمندان کشور با مشکلات معیشتی روبرو هستند و این مشکلات مالی زندگی آنها را دشوار کرده است دولت باید از سالمندان حمایت کند و برای رفع مشکلات مادی و معنوی آنها، به اقدامات جدی متوسل شود. سالمند باید که مورد توجه خانواده و اطرافیان است و از تجربیاتش استفاده میشود. همچنین خانوادهها نیز میتوانند وظایفی را به سالمند محول کنند تا آنها احساس بیهودگی نداشته باشند. بخش خانواده ایرانی تبیان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 619]