دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
طراحی سایت فروشگاهی فروشگاه آنلاین راه‌اندازی کسب‌وکار آنلاین طراحی فروشگاه اینترنتی وبسایت
بهترین دکتر پروتز سینه در تهران
جاهای دیدنی قشم در شب که نباید از دست بدهید
سیگنال سهام چیست؟ مزایا و معایب استفاده از سیگنال خرید و فروش سهم
کاغذ دیواری از کجا بخرم؟ راهنمای جامع خرید کاغذ دیواری با کیفیت و قیمت مناسب
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
آفریقای جنوبی چگونه کشوری است؟
بهترین فروشگاه اینترنتی خرید کتاب زبان آلمانی: پیک زبان
با این روش ساده، فروش خود را چند برابر کنید (تست‌شده و 100٪ عملی)
سفر به بالی؛ جزیره‌ای که هرگز فراموش نخواهید کرد!
از بلیط تا تماشا؛ همه چیز درباره جشنواره فجر 1403
خصوصیات نگین و سنگ های قیمتی از نگاه اسلام
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
تعداد کل بازدیدها :
1862350109
در اين خانه سالهاست که بسياري...
واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: همچون «ناکجايي» پشت «کجا»، پشت افسون هزارساله ي ديروزها و امروزها، پشت جنگل هاي انبوه ِ جغدها و هدهدها، پشت سکون قرنها و سالها، آنسوي فرداها و پس فرداها، عمارتي ايستاده که بوي گنگ زندگي مي‌دهد. به گزارش سرويس نگاهي به وبلاگ‌هاي خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا)، محمد رضا شيرازي در وبلاگ"طرح سوم" به نشاني http://thirdlayout.persianblog.ir نوشته است: در اين عمارت مرز ميان درون و برون دقيق و مشخص ترسيم نشده. درون از عمارت برون مي آيد و تا لبه‌ي پرچين «ناکجا» مي رود، و برون از پرچين ِ دور ِ «کجا» به درون دويده و در لبه ي سخت ديوار عمارت مي‌ايستد. پرده‌هايي ضخيم پنجره‌ها را پشت ديوار زنداني کرده، و راز اين عمارت را عميق تر مي‌کنند. روي درب سنگين چوبي خانه را پيچک‌هايي هزارساله گرفته‌اند، با تار عنکبوت‌هايي انبوه که از ناگشودگي اش حکايت دارد. دري که جيرجير سالها باز شدن ها و بسته شدن ها در بطن رگه‌هايش دويده و در لولاي آهني اش خزيده. همين هزارسال بازنشدن و هزاربار بازشدن، معماي اين عمارت قديم است. کوبه ي در را که بر کهنه گي اش مي کوبي، کودکي در را مي گشايد. در، بر لولاي ازلي اش مي‌چرخد و بر جيرجير اش باز مي شود. صداي گام هايت بر روي چوب هاي کف راهرو فضا را تکثير مي کنند. مي ايستي و گوش مي دهي. صداهايي را مي شنوي که در تن ِ ديوارها و پنجره ها و درها و کنج ها تنيده؛ صداي از پله پايين آمدن ها، صداي مجادله ها و دعواها، صداي جشن ها و عزاها، صداي سازها و آوازها، صداي خاطره ها و روياها، و صداهايي که فروشدند و هرگز به صدا در نيامدند. و آن وقت است که در اتاق هاي مکرر خانه گم مي‌شوي. زمان، از نفس مي افتد و بعد و افق مختصات خود را گم مي کنند. در مي يابي که در يک "خانه" ايستاده اي... اما در اين خانه سالهاست که بسياري کسان زندگي مي‌کنند، به دنيا مي آيند و مي‌ميرند. انتهاي پيام
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
-